- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهى به فيلمنامه كينگزمن (Kingsman)، تقابل خير و شر

نگاهى به فيلمنامه كينگزمن (Kingsman)، تقابل خير و شر
شنبه 7 اسفند 1400
نویسنده: چكاوك شيرازى
- Kingsman
- كينگز من
اگر می خواهید فیلمی ببینید که شبکه ی درستی از شخصیت ها خلق کرده باشد و در عین حال که نیروی منفی اش به معنای واقعی کلمه قدرتمند است، در متن داستان نیز به صورتی ریزبافت در هم تنیده باشد، حتما فیلم كينگزمن را ببینید.
در ابتدا که به صورت کلی فیلم به نبرد بین خیر و شر، فرشته و شیطان تقسیم می شود. کاراکترها ی شیطانی به معنای واقعی کلمه شیطان صفت بودند و این گونه نبود که صرفا حسی از بدی القا کنند. آن ها بسیار پر قدرت بودند و در عین حال گول زننده به مثابه ی شیطان واقعی.
اما در سوی دیگر فرشته ی بزرگ و یارانش حضور داشتند که آن ها هم مانند فرشتگان واقعی خدمت رسانی می کردند.
اشقیا در مقابل تیمی بزرگ از جاسوسانی قرار گرفته اند که در قالب خدمتکار، پرستار، منشی،... خدمت می کنند اما جاسوسانی حرفه ای هستند. نه این که جاسوس در لباس خدمتکار باشند، بلکه شغل اصلی شان خدمتکاری است اما در مقام جاسوس هم فعالیت می کنند و این خود بسیار زیاد به جذابیت داستان افزوده است.
اما ما هم چنان کاراکتر اصلی را در قالب شخصیتی یونیک و واحد، داریم.

در تعاریف فیلم نامه نویسی گونه های مختلفی برای شخصیت اول فیلم نامه عنوان شده است. شخصیت اول در این فیلم فرد بدبینی است که به مشارکت کننده تبدیل می شود. او که نمی خواهد جنگی اتفاق بیفتد و خود و پسرش از عواقب آن مصون باشند برای جلوگیری از جنگ خود وارد مهلکه ی عظیمی می شود و اویی که از کشتن و کشته شدن اجتناب می کرد، آدم می کشد تا جان عده ی زیادی از جوانان را نجات دهد شبیه داستان ضحاک و کاوه ی آهنگر خودمان.
اما این قهرمان متحدانی دارد که در تقابل با متحدان عليه حریف قرار می گیرند، همگی این متحدان، چه در جبهه ی خیر و چه در جبهه شر، یارانی قسم خورده اند که تا پای جان ایستادگی می کنند.
حال می پردازیم به مبحث حریف که در این فیلم عین به عین رعایت شده بود و قوه ی محرکه ی داستان را مدام قوی و قوی تر می کرد. حریف اصلی کسی است که بهتر از هر کسی در دنیا قادر است به نقطه ی ضعف قهرمان حمله کند و این حمله باید بی وقفه باشد. حریف قهرمان را وادار می کند یا بر ضعف خود غلبه کند یا نابود شود.
در این فیلم می بینیم که حریف چگونه به نقطه ضعف قهرمان که همان پسرش است حمله می کند. اما این موضوع باعث می شود که قهرمان بر ضعفش غلبه کند و دنیا را از شر او نجات دهد. حریف اتفاقا چهره ای انسانی دارد با این که افکار پلید و دیوگونه ، او را به زیر سلطه ی خود آورده است . او برای رفتارش دلیل دارد هر چند که راه غلط را برای رسیدن به خواسته هایش پیش گرفته است. ارزش های او در تضاد با ارزش های قهرمان قرار می گیرند.

او برای رسیدن به قدرت آدم می کشد و دنیا را به هم می ریزد اما ارزش های قهرمان با او فرق دارند و قهرمان می خواهد که جهان در صلح و صفا نگه داشته شود.
او همان جایی است که قهرمان قرار دارد. ثروتمند و در مقامی که اطرافیانش از او حرف شنوی دارند و در موقعیت سیاسی بسیار خاص.
آن دو بر سر هدفی واحد با یکدیگر می جنگند . هر یک می خواهد جهان را به سمتی که خودش صلاح می داند بکشاند و تا رسیدن به نبرد نهایی مدام کشمکش هایی دارند. قهرمان مدام زیر فشار است و همین فشارها و ناراحتی ها باعث تغییر کردن او می شوند.
در این مطلب فقط به طور کلی به حریف و قهرمان پرداخته شده بود، با تماشای فیلم و دیدن ریزه کاری ها و ظرافت ها و کمدی بسیار به جای فیلم و هم چنین غافل گیری های پر قدرت، می توانید از دیدن یک فیلم خشن لذت ببرید.