- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- فیلم کوتاه قبل رسیدنتون
فیلم کوتاه قبل رسیدنتون
دوشنبه 6 تير 1401
چكاوك شيرازى
این فیلم را یکی از سايت هاى اينترنتى که فیلم و مجموعه هاى خوب نشان مى دهد، در سايت خود قرار داده بود. پس به عنوان پیش فرض فیلم خوبی به نظر می رسید.
در تیتراژ نام "سینا مهراد "هم به چشم خورد، پس دلیل دیگری پیدا شد تا این فیلم را متفاوت از بقیه بدانیم. زیرا چنان که همه مان به خوبی می دانیم برخى از بازیگران سرشناس (این جا و آن جایش فرقی نمی کند) بازی در فیلم کوتاه و فیلم های کودک کاری دون شان و مقامشان تلقی می شود! و غافلند از این که فیلم کوتاه یک ژانر و یک سبک فیلم سازی محسوب می شود، مانند فیلم های زیاد تبلیغاتی که ساخته می شود. اما برخى برای بازی در آن ها سر و دست می شکنند.
آن جا را نمی دانم اما فیلم کوتاه در این جا بسیار مهجور مانده است. كمتر كسي فیلم کوتاه را به عنوان یک اثر هنری تماشا مى كند زیرا برخى هم فیلم کوتاه را به عنوان یک اثر هنری نمی سازند. در اين جا برخى فیلم کوتاه مى سازند تا در رزومهی انها قرار بگیرد تا در آینده بتوانند سرمایه گذار براى فيلم هاى بلند جذب كنند و خلاصه اسمی از سازنده در جایی مطرح شده باشد.
تا به حال تنها معدو د فیلم هاى كوتاه ایرانی دیده ام که کارگردانان آن ها به دیده ی دیگری به کارشان نگاه کرده بودند و نتیجه اش هم دیدند و حالا هم فیلمهای بلند خوبی می سازند و موفق هم هستند؛ محمد کارت و شهرام مکری.
دور شدیم؛ در ابتدای فیلم "قبل رسيدنتون" نوشته شده بود که شکست درس بیشتری به من داد تا موفقیت یا چیزی شبیه این. اين نوشته که باعث ايجاد ذهنیت قبلى در مخاطب مى شود.
انصافا فیلم شروع خوبی داشت و مخاطب را به تماشای ادامه اش ترغیب می کرد. اما متاسفانه کارگردان چنان در ایده اش غرق شده بود که کلا قواعد ساخت فیلم كوتاه را فراموش کرده بود.
ما یک خانواده ای را می بینیم که مادرشان را از دست داده اند مقصر هم نوه ی خانواده است و حالا دایی او، می خواهد از او انتقام بگیرد.
فیلم که از نظر زمانی در موقعیت درستی قرار نداشت. این سوال پیش می آید که این چه جور تصادفی بوده که یک کشته داده در حالی که دیگری فقط یک زخم سطحی روی پیشانیش دارد. دوم این که مگر دایی محترم شب گذشته از این اتفاق با خبر نشده بود چرا فردا صبح شروع به دعوا و مرافعه کرده است؟ اگر قصدشان این است که بگوید دایی دیشب نمی توانسته خودش را برساند باید بگویم کارگردان که اطلاعاتى كه در طول فیلم به سمع و نظر مخاطب رسيده بود، اين مفهوم را نمى رساند. از نظر منطقى مخاطب بايد بداند که چرا دایی جان دیشب سر صحنه تصادف حضور نداشته است. دیگر این که ما متوجه نشدیم به چه دلیل در فیلم کوتاهی که باید در چند دقیقه به سرانجام برسد چه لزومی دارد که مسائلی غیر از مسئله اصلی را بیان کند؟ مسئله ی اصلی این خانواده مشکل بین دایی و خواهرزاده بوده بنابراين چه دلیلی دارد که طماع بودن دایی و بدجنسی زن دايى را هم نشان بدهیم؟
در نهایت اگر این خواهرزاده انقدر عاشق دختر دایی اش است که نمی خواهد به او آسیبی بزند پس چرا تا اوضاع را پس می بیند همه چیز را به همه می گوید؟
همه ی حرف فیلم در مورد قضاوت عجولانه است، حالا این که چرا در این بین یک داستان عشقی و اختلافات خانوادگی و... را هم شاهدیم دلیلش را نمی دانیم.
به کارگیری فلش که گاهی میان صوت مجلسی، صوت شاد خواننده ها را پخش می کند، یکی از بی دلیل ترین اتفاقات فیلم است.
كارشناسان عزيز فيلم اگر در موقعیتی قرار گرفتيد که مجبور بوديد مستقیما در مورد فیلمی حرف بزنيد لطفا نقاط قوت و ضعف فيلم را با هم بگوييد و فيلمساز ان عزيز اگر انتقاد سازنده اى شد لطفا در كارهاى بعدى لحاظ كنيد..