25 آوریل مصادف با زادروز آل پاچینو
آلفردو جیمز «اَل» پاچینو (زادهٔ 25 آوریل 1940) بازیگر و کارگردان آمریکایی است. وی بیشتر برای شیوه بازیگری سبک متد، پرشور و برون گرا خود و با بازی در سهگانه پدرخوانده و فیلمهایبعد از ظهر سگی، بوی خوش زن و صورت زخمی شناخته میشود. او تا به حال هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. پاچینو در سال 1992 با بازی در نقش سرهنگ فرانک اسلید در فیلم بوی خوش زن توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. لقب پاچینو سلطان است و او را شاهکار بازیگری در تمام ادوار تاریخ سینمای جهان میدانند.
پاچینو در سال 1969 و با بازی در فیلم ناتالی و من توانست خود را به عنوان یک بازیگر قدرتمند معرفی کند، اما بازی وی در مجموعه فیلمهای سه قسمتی پدرخوانده نام وی را در لیست برترینها قرار دارد. آلپاچینو بخاطر بازی در پدرخوانده برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او همچنین بخاطر بازی در فیلمهای سرپیکو، بعدازظهر سگی،پدرخوانده: قسمت دوم و و عدالت برای همه ... نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و همچنین به خاطر بازی در گلنگری گلن راس و دیک تریسی نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. در ضمن پاچینو دو بار برنده جایزه امی برای سریالهای تو جک را نمیشناسی و فرشتگان در آمریکا شده است. جایزه امی، جایزه اسکار تلویزیونی است.
زندگی و آغاز
آلپاچینو متولد شهر نیویورک شرق هارلم است. پدرش سالواتوره، کارمند شرکت بیمه از نسل ایتالیایی-آمریکایی بود و مادرش رز نام داشت. پدر بزرگ و مادر بزرگ او در اصل اهل سیسیل بودند. زمانی که پاچینو 2 سال بیشتر نداشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادرش به باغوحش برانکس نقل مکان میکند تا با والدینش زندگی کند و پدرش نیز به کالیفرنیا رفته و به عنوان فروشنده بیمه و رستوران دارر فعالیت میکند. پدر بزرگ و مادر بزرگ آلپاچینو از طرف مادری و هم از طرف پدری اهل سیسیل، ایتالیا هستند. وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از 22 سال از زندگیاش نمیگذشت، مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذتبخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در زندگی اقامت کند.
در زمانی که آلپاچینو 10 سال بود، بین دوستانش مشهور به سانی بود و خیلی دوست داشت که بازیکن بیسبال شود. دوستانش وی را بازیگر نیز خطاب میکردند. در دوران مدرسه زیاد فعال نبوده و خیلی از کلاسهایش، بجز کلاس انگلیسی، شرکت نمیکرد و نهایتاً نیز در سن 17 سالگی ترک تحصیل کرد. مادرش با تصمیم ترک تحصیلش مخالف بود که به همین دلیل با هم بحث شدیدی کرده و در آخر آلپاچینو از خانه فرار میکند. در این دوره بود که وی برای کسب درآمد شروع به انجام کارهایی مانند پیغام رسانی و یا نیروی خدماتی و نظافتی میکند. آلپاچینو از سن 9 سالگی روی به کشیدن سیگار آورد و ماریجوانای معمولی مصرف میکرد اما هیچوقت مواد مخدر سنگین مصرف نکرد و معتاد نبود. دو نفر از بهترین دوستانش بخاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست دادند. آلپاچینو همچنین بسیار دعوا کرده و در مدرسه به عنوان شخصی دردسرساز مشهور شناخته میشد. در نوجوانی شروع به بازیگری در نمایشهای زیرزمینی کرد، ولی با پذیرش وی در اکتورز استودیو مخالفت شد. پاچینو برای اولین بار بعد از چهار سال در اچ بی استدیو تست داده بود. سپس وی به استودیوی دیگر برای نمایش پیوستد که در آنجا با معلم بازیگری به نام چارلی لایتون آشنا میشود که بعدها این دو دوستان نزدیک هم میشوند. در این دوره آلپاچینو بیکار بوده و شبها را در خیابان، تئاتر و یا خانه دوستانش میخوابید. در سال 1962 مادرش در سن 43 سالگی از دنیا میرود و در همان سال، پدربزرگش مادری اش نیز از دنیا میرود. لی استراسبرگ اولین استاد او بود. او پس از مرگ مادر تمام وقت خود را صرف نمایش کرد، برای تجدید روحیه اش دو نمایش شاد برای کودکان اجرا کرد که در جک و لوبیای سحر آمیز و ماجراهای خیز بلند سر انجام موفق شد پول لازم برای ثبت نام در مدرسه بازیگری هربرت برگهوف را به دست بیاورد. آنجا زیر نظر چارلز لاتن آموزش خود را به عنوان یک بازیگر آماتور آغاز کرد.
بازیگری
دهه 1970
ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال 1969 دانست. در همین سال در نمایش خیزشهایی برای صلح نقش مقابل ارل جونز بازیگر مطرح آن زمان تئاتر را به عهده گرفت. آل با قد کوتاه و صدای گرمش درخشید. او 3 سال در اکتورز استودیو که پیش از این افتخار تربیت بازیگران بزرگ زمان مثل مونت کومری کلیف، مارلون براندو، مرلین مونرو و جیمز دین را داشت، در راه عشقش تحصیل کرد وآل هم در اکتورز استودیو شکوفا شد. جایزه تونی معتبرترین جایزه تئاتر بود، او در همین ابتدا برنده جایزه تونی بهترین بازیگر نقش مکمل شد. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیدل پارک را پذیرفت و در نقش یک معتاد به هروئین ظاهر شد. اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش مایکل کورلئونه به او واگذار شد. در ابتدا کاپولا جک نیکلسون را برای ایفای نقش در پدرخوانده انتخاب کرد اما نیکلسون این پیشنهاد را رد کرد چراکه به گفته خودش نقش یک ایتالیایی را باید یک ایتالیایی بازی کند و با این کار ناخواسته بزرگترین شانس زندگی پاچینو را به او بخشید. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید. پاچینو در سال 1973 در فیلمهای مترسک و سرپیکو بازی کرد. در فیلم مترسک ساخته جری شاتزبرگ وی در کنار بازیگر برجسته سینما جین هاکمن، نقش آدمی سرگشته را ایفا نمود. این فیلم علیرغم بردننخل طلایی کن، در آمریکا با نقدهای مثبتی مواجه نشد. اما بی شک مهمترین دستاورد پاچینو در این سال حضور در فیلم سرپیکو در نقش فرانک سرپیکو ساخته سیدنی لومت بود که وی توانست در این فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد و نامزدی جایزه اسکار را از آن خود کند تا جایگاه خود را به خوبی در سینما تثبیت کند.
از دیگر بازیهای چشمگیر پاچینو در این دهه میتوان به حضور درخشانش در فیلمهای پدرخوانده 2 (1974) ساخته فرانسیس فورد کاپولا، بعد از ظهر سگی (1975) به کارگردانی سیدنی لومت و و عدالت برای همه ساخته نورمن جویسون (1979) اشاره کرد او برای این سه بازی خود جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را کسب کرد. بازی آل پاچینو در پدرخوانده 2 چنان تحسین برانگیز بود که مجله نیوزویکشخصیت مایکل کورلئونه را به عنوان بزرگترین نقش آفرینی یک بازیگر به نقش یک شخصیت سنگدل در تاریخ سینما عنوان کرد و بنیاد فیلم آمریکا نیز در سال 2003، این نقش را به عنوان یازدهمین شخصیت ویلیان تاریخ سینما انتخاب کرد. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد اما در جشنواهها و رسانههای دیگر مورد تحسین قرار گرفت. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلوببهترین بازیگر نقش اول مرد را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند. فیلمهای بعد از ظهر سگی (1975)، بابی دیرفیلد (1977) و و عدالت برای همه (1979) از کارهای مورد تحسین و توجه او دراین دهه بودند. پاچینو برای بازی در همه این فیلمها نامزد اسکار شد ولی بدان دست نیافت. او در این مورد میگوید:
«من برای اسکار بازی نمیکنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمیتوانم رهایش کنم»
او برای بازی در فیلمهایی چون کرامر علیه کرامر (1979)، اینک آخرالزمان و متولد چهارم ژوئیه (1989) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
در طول این دهه آل پاچینو چهار بار نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
دهه 1980
دههٔ 80 برای پاچینو چندان خوشایند نبود و وی در کارهای متوسطی چون انقلاب (1985) ساخته هیو هادسون و نویسنده، نویسنده (1982) ایفای نقش کرد ولی بی شک مهمترین فیلم وی در این دهه حضور در نقش تونی مونتانا در فیلم صورت زخمی (1983) ساخته برایان دی پالما میباشد که نقش یک کوبایی تبار که به قاچاق کوکایین مشغول است را با بازی خیره کنندهای ارائه کرد و خشونت غریب مستتر در این شخصیت را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید. این فیلم به یک فیلم بسیار محبوب در سینمای جهان بدل شد و نقش مونتانا نیز ماندگار گشت. پاچینو برای ایفای این نقش نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد. دریای عشق (1989) آخرین فیلم وی در این دهه بود که در این فیلم بازگشتی خوبی داشت.
دهه 1990
اولین اجرای او در این دهه اجرای بوفالوی آمریکایی در سال 1984 در صحنه تئاتر بود. دههٔ 1990 را باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (1985) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود. از فیلمهای معروف او در این دهه میتوان به دیک تریسی، پدرخوانده 3 (1990)، فرانکی و جانی (1991)، گلنگری گلن راس (1992)، راه کارلیتو (1993)، مخمصه (1995)، تالار شهر (1996)،وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو (1997) و نفوذی (1998) اشاره کرد. اما برترین فیلم او در این دهه، [گلنگری گلن راس و بوی خوش زن در سال 1992 است که برای هر دو آنها نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و برای ایفای نقش سرهنگ اسلید در بوی خوش زن برای اولین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان میکند. علاوه بر جایزه اسکار، جایزهگلدن گلاب بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم روتردام نیز برای این فیلم از سوی داوران به او اعطا شد. راجر ایبرت منتقد برجسته سینما این نقش آفرینی پاچینو را یکی از بهترین و پر مخاطرهترین کارهای زندگی وی توصیف میکند.در سال 1996 از سوی انجمن گوتام جایزه ویژه یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پیش از آن نیز از سوی جشنواره فیلم سنسباستین، جایزه مشابهی به او اهدا شد. بازی او در راه کارلیتو، دیک ترسی و وکیل مدافع شیطان نیز یکی از بهترین اثرهای مثبت کارنامه او بود که مورد توجه همگان قرار گرفت و برای دو فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد و در گیشه نیز به پیروزی رسید و برای دیک ترسی بار دیگر نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. شیکاگو سان-تایمز در مورد نقش وی در وکیل مدافع شیطان نوشت: «شخصیت وی شیطانی است گرچه اچینو با سرور و نشاط این نقش را بازی کرده است». مخمصه ساخته مایکل مان بدون شک یکی از بهترین فیلمهای پاچینو پس از پدرخوانده است که به مرور زمان به یک فیلم مرجع در گونه گنگستری تبدیل شد.
دهه 2000
در این دهه روند کاری پاچینو در عالم سینما به صورت سینوسی طی شد و آثار او بیشتر به سمت و سوی تجاری رفت و فیلمهای او آمار فروش قابل توجی داشت. تازهکار (2003) اولین اثر قابل توجه او در این دهه بود. پاچینو در سال 2001جایزه سیسیل ب دومیل جوایز گلدن گلوب یک عمر دستاورد را دریافت کرد. او در سال (2002) در فیلم بی خوابی ساخته ونیز با اعطای جایزه افتخار فیلمساز ژیگر لوکولتر از آل پاچینو تقدیر کردند. این فیلم مستند/داستانی بر اساس نمایشنامه سالومه اسکار وایلد ساخته شده که روایتی از کتاب مقدس دربارهٔ سالومه و هرود، حاکم یهودیه است. پاچینو در همین سال مدال ملی هنر را از دستان باراک اوباما دریافت کرد. آل پاچینو در سالهای (2014) و (2015) در فیلمهای دنی کالینز و منگلهورن در نقش دو شخصیت ظاهر شد.
سبک بازی
پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژهای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی میتواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه میسازد. صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی میکند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند. کمتر بازیگری در سینمای جهان میتوان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده 2 اوج بازی وی با چشمهایش به شمار میرود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنههای جاودانهای را در تاریخ سینمای جهان خلق کردهاست. بهعنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدرخوانده 1، استعداد بی نظیرش را به نمایش میگذارد. در فیلم بوی خوش زن شاهد یک شاهکار در عرصه بازیگری هستیم. نقشی که از آن به عنوان یکی از بیادماندنیترین نقشهای تاریخ سینما یاد میشود. آل پاچینو همواره مورد ستایش منتقدین و مخاطبین قرار دارد و اکثر نقشهایش از زیباترین و ماندگارترینهای تاریخ سینما به شمار میرود. امروزه پاچینو، در کنار رابرت دنیرو، جک نیکلسون و داستین هافمن به عنوان بزرگان بازیگری در سینمای مدرن شناخته میشوند.
زندگی شخصی
پاچینو تاکنون ازدواج نکردهاست اما سه فرزند به او منسوب است که یکی از آنان دختری به نام جولی ماریاست (متولد 1988) که در پی رابطهٔ چندین سالهاش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، «جن ترنت»، به دنیا آمد و دو فرزند دیگر دوقلوهایی با نامهای انتون و اولیویا هستند (متولد 2001) که آنها نیز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با بورلی دی آنجلو بودند. همچنین در مصاحبهای اینگونه از روزهای مدرسه و سپس جوانی میگوید: «معلمهای من در مدرسه همیشه میگفتند: «آل پاکانی»، «پاکانو». و من میگفتم: "نه، پاچینو" و میگفتم: "چ، چینو، پاچینو."». «شاید تنها چیزی که واقعاً در مدرسه یاد گرفتم اسم خودم بود.» اولین کسی که اسمم را درست تلفظ کرد لی استراسبرگ بود. هنگامی که برای اولین بار در کلاس بازیگری ام اسمم را صحیح تلفظ کرد گفتم: "از این یارو خوشم می آد!"در کنار بازیگری در سینما، وی در عرصه نمایشی نیز فعالیت دارد. آلپاچینو همچنین از طرفداران شکسپیر بوده و نمایشی با نام در جستجوی ریچارد را که شکسپیر نوشته، کارگردانی کرده است.
سخنان و نظرات پاچینو
«مایکل کورلئونه در فیلم پدرخوانده مشکلترین نقشی بود که بازی کردهام. من او را بهعنوان یک گنگستر نمیدیدم؛ احساس میکردم قدرت او در کیفیت معماگونه نهفته بود. متأسفانه استودیو نمیتوانست این مسئله را در ابتدا ببیند و درصدد بودند که من را اخراج کنند و هیچ فرد دیگری بهجز فرانسیس فورد کاپولا من را برای این نقش نمیخواست.»
«مردم فکر میکنند بین من و رابرت دنیرو رقابت وجود دارد. من میدانم که بابی (نام مستعار دنیرو) خیلی خوب است. او برای من یک دوست است و ما با هم نکات مشترک زیادی داریم. من عاشق نقشهای کمدی او هستم؛ او واقعاً یک نابغه است.»
فیلمشناسی
فیلمها و سریالها
سال | عنوان | نقش | جایزه |
---|---|---|---|
1969 | ناتالی و من | تونی | شروع کار |
1971 | وحشت در نیدل پارک | بابی |
|
1972 | پدرخوانده | مایکل کورلئونه | جایزه ویژه دیوید دی دوناتلو نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هیئت ملی بازبینی فیلم جایزه بهترین بازیگر انجمن ملی منتقدان فیلم نامزد جایزه بفتا بهترین بازیگر تازهوارد نامزد جایزه بهترین بازیگر جایزه گلدن گلوب |
1973 | مترسک | لیون |
|
1973 | سرپیکو | فرانک سرپیکو | جایزه دیوید دی دوناتلوبهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد هیئت ملی بازبینی فیلم نامزد جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد انجمن منتقدان فیلم فرانسه |
1974 | پدرخوانده 2 | مایکل کورلئونه | نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام |
1975 | بعدازظهر سگی | سانی ورتزیک | نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام برنده جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم سنسباستین جایزه بهترین بازیگر انجمن منتقدان فیلم کانزاس سیتی جایزه بهترین بازیگر منتقدان فیلم لس آنجلس نامزد جایزه بهترین بازیگر حلقه منتقدان فیلم نیویورک |
1977 | بابی دیرفیلد | بابی دیرفیلد | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام |
1979 | و عدالت برای همه ... | آرتور کیرکلند | جایزه بهترین بازیگر جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره بینالمللی فیلم ماردل پلاتا |
1980 | گشت زنی | استیو برنز |
|
1982 | نویسنده! نویسنده! | ایوان تراوالیان | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد |
1983 | صورت زخمی | تونی مونتانا | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام |
1985 | انقلاب | تام داب |
|
1989 | دریای عشق | فرانک کلر | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم درام |
1990 | بدنام محلی | گراهام |
|
1990 | دیک تریسی | آلفونس کاپریس | جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جالبترین فیلم کمدی آمریکایی نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انجمن منتقدان فیلم شیکاگو نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه انجمن ملی منتقدان فیلم بهترین بازیگر نقش مکمل مرد |
1990 | پدرخوانده 3 | مایکل کورلئونه | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد |
1991 | فرانکی و جانی | جانی |
|
1992 | گلنگری گلن راس | ریکی روما | جایزه بهترین بازیگر جشنواره بینالمللی فیلم وایادولید نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انجمن منتقدان فیلم شیکاگو نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد |
1992 | بوی خوش زن | فرانک اسلید | برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم روتردام نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد انجمن منتقدان فیلم شیکاگو نمازد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد حلقه منتقدان فیلم نیویورک |
1993 | راه کارلیتو | کارلیتو | نامزد جایزه دیوید دی دوناتلو بهترین بازیگر نقش اول مرد روبان نقرهای سندیکای ملی روزنامه نگاران فیلم ایتالیا |
1995 | دو بیت | پدر بزرگ |
|
1995 | مخمصه | ستوان وینسنت هانا |
|
1996 | تالار شهر | جان پاپاس |
|
1997 | دنی براسکو | بنجامین روگیرو | نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد انجمن منتقدان فیلم بوستون |
1997 | وکیل مدافع شیطان | جان میلتون | نامزد جایزه ساترن بهترین بازیگر مرد نامزد جایزه سینمایی امتیوی برنده جایزه ماتراویل |
1999 | نفوذی | لوول برگمن | نامزد جایزه ستلایت بهترین بازیگر نقش اول مرد |
1999 | هر یکشنبه کذایی | تونی دآماتو | نامزد جایزه بازیگر محبوب فیلمهای پرفروش نقش اول مرد شرکت بلاکباستر |
2000 | قهوه چینی | هری لوین | کارگردان |
2002 | بیخوابی | ویل دورمر | نامزد جایزه بازیگر سال نقش اول مرد انجمن منتقدان فیلم لندن |
2002 | سیمون | ویکتورترانسکای |
|
2002 | مردمی که میشناسم | الی وورمن |
|
2003 | تازهکار | والتربورک |
|
2003 | گیگلی | استارکمن |
|
2003 | فرشتگان در آمریکا | روی کاهن | برنده جایزه امی بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم تلویزیونی برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - مینی سریال نامزد جایزه ستلایت بهترین بازیگر مرد - مینی سریال نامزد جایزه انجمن منتقدان تلویزیون موفقیتهای فردی - درام |
2004 | تاجر ونیزی | شیلوک |
|
2005 | دو نفر برای پول | والترآبرامز |
|
2007 | سیزده یار اوشن | ویلی بانک | نامزد جوایز برگزیده نوجوانان شبکه فاکس |
2007 | 88 دقیقه | دکتر جک گرام |
|
2008 | قتل عادلانه | دیوید فیسک |
|
2010 | تو جک را نمیشناسی | دکتر جک کورکیان | برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - مینی سریال برنده جایزه امی بهترین بازیگر مرد - فیلم تلویزیونی برنده جایزه انجمن بازیگران بهترین بازیگر نقش اول مرد - مینی سریال |
2011 | پسر هیچکس | کارآگاه استنفورد |
|
2011 | جک و جیل | خودش |
|
2012 | شوی بچهها | وال |
|
2013 | فیل اسپکتور | فیل اسپکتور | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - مینی سریال نامزد جایزه امی بهترین بازیگر مرد - فیلم تلویزیونی نامزد جایزه ستلایت بهترین بازیگر مرد - مینی سریال نامزد جایزه انجمن بازیگران بهترین بازیگر نقش اول مرد - مینی سریال |
2014 | منگلهورن | ای. جی منگلهورن |
|
2014 | تحقیر | سیمون آکسلر |
|
2015 | دنی کالینز | دنی کالینز | نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد کمدی/موزیکال |
صحنهها مستندها بازیها
تئاتر
سال | عنوان | نقش | جایزه |
---|---|---|---|
1967 | بیدار خواندن |
|
|
1967 | آمریکا، هورا |
|
|
1968 | سرخ پوستی که برانکس را میخواهد | مورف | برنده جایزه اوبی بهترین بازیگر تئاتر سال |
1969 | آیا ببر کراوات میزند؟ | بیکهام | برنده جایزه تونی بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه جهانی تئاتر |
1975 | ظهور آرتورو |
|
|
1977 | آموزش اصلی پاولو هامل | پاولو هامل | برنده جایزه تونی بهترین بازیگر نقش اول مرد برنده جایزه دراما دسک بهترین بازی بازیگر مرد |
1977 | ریچارد | ریچارد، دوک گلاستر |
|
1983 | بوفالوی آمریکایی | والتر کول | نامزد جایزه دراما دسک بهترین بازی بازیگر مرد |
1985 | محلی ننگین | گراهام |
|
1988 | ژولیوس سزار | ژولیوس سزار |
|
1992 | سالومه | هرود آنتیپاس |
|
1996 | هیویی | ایری اسمیت |
|
1998 | اوکادیس | اوکادیس کریستین |
|
2005 | یتیم | هارولد |
|
2010 | تاجر ونیزی | شایلوک | نامزد جایزه تونی بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد جایزه دراما دسک بهترین بازی بازیگر مرد |
2012 | گلنگری گلن راس | شلی لونه |
|
2015 | عروسک چینی | میکی راس |
|
جوایز و افتخارات
شامل لیست دستآوردها شخصیتی و فردی.
فردی و ویژه
1969 - جایزه دراما دسک برای عملکرد فوقالعاده
1975 - جایزه گلدن اپل
1976 - نامزد و کسب رتبه دوم جایزه برگزیده مردم
1977 - برنده جایزه تونی
1992 - جایزه تعالی بازیگری در فیلم جشنواره فیلم بوستون
1994 - جایزه افتخاری شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز
1996 - جایزه دونوستیا برای یک عمر دستاورد جشنواره بینالمللی فیلم سنسباستین
1996 - جایزه گاتهام برای یک عمر دستاورد
2000 - جشن بزرگداشت در جامعه فیلم مرکز لینکلن
2001 - جایزه سیسیل ب دومیل جوایز گلدن گلوب
2005 - جایزه فیلمخانه آمریکا
2006 - حامی افتخاری انجمن فلسفه دانشگاههای برتر جهان
2007 - جایزه یک عمر دستاورد بنیاد فیلم آمریکا
2009 - جایزه ستلایت ویژه داوران برای بهترین بازیگر فیزیکی
2009 - جایزه یک عمر دستاورد جشنواره بینالمللی فیلم رم
2011 - دریافت مدال ملی هنر
2011 - جایزه افتخاری فیلمساز جشنواره بینالمللی فیلم ونیز
2011 - شیر طلایی دگرباشان جنسی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز
2012 - جایزه ولتا رئیسجمهور ایرلند در جشنواره بینالمللی فیلم دوبلین جیمسون
7 سال پیش
آها یادم افتاد نیکلاس کیج که سوسکو میخوره اینا نه تنها برای من بلکه خیلی های دیگه بهترین ها بوده هستند و خواهند بود . و ایفا کننده نقش شهرزاد خانم ترانه علیدوستی عزیز . بهترین ها رو براشون آرزو دارم . اسمی اگه از قلم افتاده یا از صفحات گذشتم یا دوس نداشتم . مرسی
7 سال پیش
چه عجب از بهترین های من آل پاچینو , لئوناردو دی کاپریو, هوفمن , رابرت دنیرو , رابرت رد فورد , کلارگ گیبل , و یکی هم پایه آل پاچینو که برای ایفای یکی از نقش هاش یک سوسکو خورد تا کاملا" طعمش براش بمونه اسمش یادم بیاد میگم ....وچند تای دیگه که الان اسمشون یادم نیست مکثم برا همین بو ...