- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- تاریخ و تمدن
- سرگذشت محمدرضا شاه پهلوی پس از انقلاب 57 ایران

سرگذشت محمدرضا شاه پهلوی پس از انقلاب 57 ایران
محمدرضا پهلوی از زمان ترک ایران در دی ماه 1357 تا زمان مرگش در مرداد 1359 در مصر، کشورهای مختلفی را برای اقامت برگزید، اما در هریک از این کشورها اقامتش با مشکلات مختلفی مواجه شد. به طوری که مجبور می شد تا مدام محل اقامتش را تغییر دهد. در این میان، در هر تغییر اقامتی، یکی از مشکلات او، پیدا کردن کشوری بود که حاضر به پذیرش وی باشد. در این بخش آسمونی نگاهی کلی به سرگذشت شاه ایران بعد از انقلاب اسلامی می اندازیم.
محمدرضا پهلوی از زمان ترک ایران 10 هفته در مراکش، 11 هفته در باهاما، 17 هفته در مکزیک، 10 هفته در آمریکا برای معالجه و مدت کوتاهی هم در پاناما بود و سرانجام به مصر رفت. همچنین در این مدت، انگلیس، سوئیس، اردن و فرانسه از پذیرش وی خودداری کردند.
اقامت محمدرضا پهلوی در مراکش
در همان سالی که مراکش اعلام استقلال کرد (1335)، سلطان محمد پنجم، پادشاه مراکش، در پاسخ به دعوت رسمی پادشاه ایران، قصد سفر به تهران را داشت که مرگ مجالش نداد. اما دههی چهل اوج رفتوآمدها بین تهران و رباط بود. در 1343 محمدرضاشاه پهلوی و همسرش از آمریکا راهی مراکش شدند و روز 23 فروردین 1347 سلطان حسن دوم، پادشاه مراکش، به تهران آمد. همان سال متقابلاً شاه و فرح به مراکش رفتند. سال بعد هم شاه ایران برای شرکت در اولین اجلاس سران کشورهای اسلامی راهی رباط شد. وزیران دو کشور هم یکی پس از دیگری به پایتختهای یکدیگر میرفتند و میآمدند.
قسمت اعظمی از یهودیان مراکش (که حدود 250 هزار نفر میشدند) در زمان ملک حسن دوم به اسرائیل مهاجرت کردند. به همین دلیل، لابی اسرائیل در این کشور بسیار فعال بود و تأثیرات بسزایی بر تصمیمگیریهای این کشور داشت. میتوان روابط شخصی محمدرضا پهلوی و شاه مراکش و همچنین لابی رژیم اشغالگر قدس را جزء مهمترین عوامل راه دادن شاه به مراکش عنوان کرد. همچنین مقصد محمدرضا پهلوی بعد از مراکش، «باهاما» در آمریکای مرکزی بود که با رایزنیهای مشترک راکفلر و کسینجر، یعنی حلقه پهلویگرایان، صورت گرفت.
اقامت محمدرضا پهلوی در باهاما
پس از ان که موافقت مقامات باهاما هم به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی از حساب شاه نزد بانک راکفلر جلب شد و همراهانش و368 چمدان وسائل شخصی با هواپیمای شخصی ملک حسن به سوی باهاما به راه افتادند. چون وضعیت امنیتی در جزایر توریستی باهاما زیاد مناسب نبود بنا به توصیه راکفلر شاه ارمائو یک کارشناس روابط عمومی جوان و چند گارد محافظ هم استخدام کرد.
اما این نوشته فریده دیبا (مادر فرح) پس از ترک مراکش به روشنی بیانگر میزان وحشت وحالات روحی انها بوده:
"جزایر باهاما در نزدیکی ایالت فلوریدای امریکا قرار دارند واین نزدیکی به اندازه ای است که ما احساس می کر دیم در امریکا هستیم احساس نزدیک بودن به امریکا به ما اعتماد به نغس و اطمینان می داد !
در مصر و مراکش احساس می کردیم در کشور های قرون وسطایی هستیم وقتی موقع نماز ظهر و عصر صدای الله اکبر از بلند گوهای مساجد بلند می شد محمد رضا و همه ما به وحشت می افتادیم زیرا در تهران اشوب زده ماه ها بانگ الله اکبر را که انقلابیون سر می دادند شنیده و لرزیده بودیم "
اقامت شاه در باها ما اقامتی پر خرج و پر نکبت بود دولت باهاما هم به انها اخطار کرده بود که حق ندارند هیچ تفسیری در مورد رویداد های ایران بنمایند.
در اوایل ژوئن (اواسط خرداد 1358)دولت باهاما از تمدید ویزای اقامت شاه در ان کشور خودداری کرد و شاه باز هم اواره برای یافثن پناهگاهی به دوستان امریکایی اش متوسل شد.
اقامت محمدرضا پهلوی در مکزیک
راکفلر و کیسینجر توانستند موافقت رئیس جمهور مکزیک را برای اقامت شاه در ان کشور جلب کنند رابرت ارمائو که دقیقا پست و مقام او مشخص نیست و همه کاره شاه علیل در ان روزها بوده و بسیاری او را به عنوان عامل سیا به شاه معرفی می کردند اما به هر حال شاه که از غلام خانه زاد بودن خود مطمئن بود و چیزی برای پنهان کردن از امریکایی ها نمی دانست در استخدام او شکی به دل راه نداده بود.ارمائو قبل از شاه برای پیدا کردن محل مناسب اقامت به مکزیک سفر کرد او جایی در شهر توریستی کورناواکا (کوئرناواکا) در مجاورت مکزیکوسیتی برای اقامت در نظر گرفت.
شاه و فرح و سایر همراهان روز دهم ژوئن (بیستم خرداد 1358) عازم مکزیک شد و از جای وسیع و تازه خود در مقایسه با ویلای کوچک و نارا حت باهاما راضی به نظر می رسیدند.
اقامت محمدرضا پهلوی در آمریکا

سرگذشت شاه پس از رفتن از ایران
میتوان مهمترین عامل در پذیرش شاه سابق ایران در آمریکا را به نقش پهلویگراها در صحنهی سیاست داخلی و خارجی این کشور نسبت داد. همزمان با تقاضای شاه برای ورود به آمریکا، کارشناسان وزارت خارجهی این کشور اعلام کردند که این مسئله برخلاف منافع ملی آمریکاست. در همین زمان، سفارت آمریکا دو بار به کاخ سفید اعلام کرد که از پذیرش شاه سابق ایران خودداری کند. همچنین ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در زمان پهلوی در ایران نیز با آمدن شاه به آمریکا مخالفت کرد. با این حال، رایزنیهای راکفلر و کسینجر باعث شد تا سرانجام با آمدن شاه به آمریکا موافقت شود.
براساس تحقیقاتی که در سالهای بعد به عمل آمد، مشخص شد که یکی از دلایل عمدهی حمایت گروه راکفلر و کسینجر از ورود شاه به آمریکا، سهامدار بودن آنها در گروه بانکی چیس مانهاتان بوده است؛ بانکی که بخش عمدهای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آنها قرار داشت. همچنین این بانکها نگهدارندهی بخشی از سرمایهی خاندان پهلوی نیز بودند. علاوه بر این، نفوذ این گروه در محافل آمریکایی باعث شد تا کارتر در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری سعی کند تا آنها را از خود نرنجاند. بر این اساس، اجازهی ورود شاه به آمریکا را داد.
یکی از کمیتههای کنگره، بعدها در تحقیقات خود اعلام کرد که گروه بانکی چیس مانهاتان با فراهم ساختن ورود شاه به ایران و ایجاد خشم عمومی ایرانیها نسبت به آمریکا، باعث اشغال سفارت این کشور شد. با این حال، در مسئلهی بلوک شدن سرمایههای ایران در این بانکها، در عمل این گروه بانکی بود که سود نهایی را بُرد. پاناما دولت پاناما از آغاز سقوط محمدرضا، از وی بهطور رسمی دعوت کرده بود بهعنوان پناهنده در آن کشور اقامت کند. با این حال، وی تا قبل از ترک آمریکا هیچگاه به این دعوتنامه پاسخ نداده بود، اما بعد از ترک آمریکا راهی پاناما شد.
در زمان اقامت وی در این کشور، قطبزاده که خودش را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکرد، یک وکیل دادگستری چپگرای فرانسوی به نام کریستیان بورگه و یک آرژانتینی به نام هکتور ویلالون آندو را به پاناما فرستاد تا دربارهی استرداد شاه با دولت این کشور مذاکره کنند. با این حال، در نهایت با حمایت حلقهی پهلویگرایانِ سیاست خارجی آمریکا، شاه توانست بهموقع از این مسئله آگاه شده و آمریکا را ترک کند.
اقامت محمدرضا پهلوی در پاناما
شاه علی رغم میل باطنی خود انتخابی جز پاناما را پیش رو نمی دید و دولتمردان امریکایی هم با فرستادن نمایندگانی شاه را مجاب به این سفر کردند.شاه سرانجام صبح روز پانزدهم دسامبر (23 اذر 1358) با یک هواپیمای باری c9 نیروی هوایی امریکا پایگاه لک لند را به مقصد پاناما ترک کرد و در فرود گاه هاوارد واقع در یکی از پایگاه های نظامی امریکا فرود امد.
میزبان شاه و صادر کننده ویزای او رهبر نظامی پاناما عمر توریخوس بود که از قبل دندان هایش را برای فرو بردن در این لاشه ی متعفن تیز کرده بود پس از انکه شاه وارد کانتادورا در پاناما شد به محض این که چشم ژنرال توریخوس به محمد رضا افتاد از سرهنگ جهانبینی که همراه شاه بود اهسته پرسید:" ببینم این شاه، شاه که این همه می گویند فقط همین است." او بعدا ضمن تشریح سفر شاه به پاناما گفته بود که "افساته عظمت شاهنشاهی 2500 ساله ایران و زرق و برق خاندان پهلوی به دوازده نفر، چند چمدان و دو سگ تقلیل یافته بود".
شاه پس از مراسم استقبالی که با مراسمات استقبال های پیشین او (البته همه استقبال های بعد از سقوط این گونه بودند) بسیار فرق میکرد به وسیله یک هلی کوپتر نظامی امریکا به جزیره کونتادورا که برای اقامت او در نظر گرفته شده بود پرواز کرد. اقامت در پاناما را شاید میتوان نکبت بارترین قسمت آوارگی شاه نامید.
اقامت محمدرضا پهلوی در مصر

اقامت محمدرضا پهلوی در مصر
حکومت مصر در زمان جمال العبدالناصر، به حکومت شوروی متمایل بود. این مسئله باعث شده بود تا در این مقطع، شاهد حضور مستشاران نظامی و کارشناسان اقتصادی شوروی در مصر باشیم. با این حال، روی کار آمدن سادات و تمایلات وی برای نزدیکی به آمریکا باعث شد تا مصر روابط خود را با شوروی کاهش داده و درصدد توسعهی روابط با آمریکا برآید. در این میان، شخصی که بسترهای لازم برای ایجاد روابط بین مصر و آمریکا را فراهم ساخت، محمدرضا پهلوی بود. شاه ایران زمینههای لازم برای آغاز مذاکرات مصر و رژیم صهیونیستی را نیز فراهم کرد. این مسائل باعث شده بود تا روابطی شخصی بین محمدرضا پهلوی و سادات ایجاد شود؛ مسئلهای که باعث شد تا این کشور در ابتدا و انتهای فرار او از ایران، پذیرای وی باشد.
یکی از دلایل عمدهی حمایت گروه راکفلر و کسینجر از ورود شاه به آمریکا، سهامدار بودن آنها در گروه بانکی چیس مانهاتان بوده است؛ بانکی که بخش عمدهای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آنها قرار داشت. همچنین این بانکها نگهدارندهی بخشی از سرمایهی خاندان پهلوی بودند. علاوه بر این، انقلاب اسلامی در زمانی روی داده بود که در جامعهی مصر یک نوع بازگشت به اسلام شکل گرفته بود. از یک منظر، انقلاب اسلامی باعث شعلهورتر شدن موج گرایش به اسلام در این کشور گردید. زمینههای علاقهمندی مردم مصر به اهلبیت (ع)، موجب شد تا مصر بسترهای مناسبتری برای استقبال از انقلاب اسلامی داشته باشد.
این مسئله باعث شد تا دولت مصر با بهرهگیری از سیاست صدور حکم توسط علمای سنتی مبنی بر لزوم حمایت از ولیامر (شاه) و سختگیری بر جریانات اسلامگرا درصدد برآید تا این موج را خنثی کند. در واقع سادات معتقد بود که هرگونه پذیرش ایران انقلابی و حمایت نکردن از شاه بهمنزلهی به رسمیت شناختن اسلامگرایان است. از این رو، او تأکید داشت باید با حمایت از شاه ایران، موج اسلامگرایی در منطقه را خنثی کرد. در نهایت یکی از عوامل پذیرش شاه در مصر، تلاش حلقهی پهلویگرایان در کاخ سفید و وزارت امور خارجهی مصر بود. در اینباره ویلیام شوکراش در کتاب «آخرین سفر شاه» به جریان سفر لوید کارتر به پاناما و آماده کردن شرایط لازم برای سفر شاه به مصر اشاره کرده و بهخوبی نشان میدهد که چگونه آمریکاییها با فراهم کردن هواپیما، از طریق سازمان سیا، به شاه کمک کردند تا به مصر فرار کند.
فرجام سخن

سرگذشت محمدرضا شاه پهلوی پس از انقلاب 57 ایران
مروری بر کشورهای پذیرندهی محمدرضا پهلوی بعد از سقوط وی، نشاندهندهی نقش قوی گروه پهلویگراهای وزارت خارجهی آمریکا در پذیرش وی است؛ بهطوریکه آنها توانستند بسترهای اقامت شاه در آمریکا، مکزیک، باهاماس و سرانجام مصر را فراهم کنند. این گروه در قبل از انقلاب با دلالی در رابطهی ایران و آمریکا و فروش تجهیزات نظامی به ایران توانسته بودند سودهای هنگفتی را به دست آورند. بر این اساس، بعد از انقلاب زمانی که متوجه شدند دولت ایران دیگر با آنها معامله نمیکند و قصد دارد پولهای خود را از بانکهای تحت پوشش آنها خارج کند، تلاش کردند تا با بلوکه کردن داراییهای ایران، از این مسئله جلوگیری کنند. همچنین حمایت مصر از شاه ایران به این دلیل بود که این کشور احساس میکرد در صورتی که موج اسلامگرایی در خاورمیانه با کنترل ایران خنثی نشود، این مسئله دیر یا زود دامن سایر کشورها را میگیرد. از این رو، با حمایت از شاه سعی داشت تا کشورهای منطقه را بر لزوم حمایتهای سیستمهای دستنشانده فرابخواند و همچنین موج اسلامگرایی را در مصر کنترل کند. سرگذشت محمدرضا شاه سرگذشتی بسیار دردناک و تلخ بود!