زمان مطالعه: 27 دقیقه
تفسیر سوره الحجرات

تفسیر سوره الحجرات

تفسیر سوره الحجرات بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ...

تفسیر سوره الحجرات

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

ای کسانی که ایمان آورده اید!(در هیچ کاری)بر(حکم)خدا و پیامبر او پیشی نگیرید و از خداوند پروا کنید،که خداوند شنوا و دانا است.

نکته ها:

سه سوره ی مائده،حجرات و ممتحنه که درباره مسائل حکومتی و اجتماعی است،با جمله ی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شروع شده است.

در آغاز سوره ی مائده می خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمان های خود وفادار باشید و در سوره ی ممتحنه می خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را سرپرست خود قرار ندهید و در این سوره می خوانیم:ای کسانی که ایمان آورده اید! بر حکم خدا و رسول پیشی نگیرید.

این آیه می خواهد مؤمنان را همچون فرشتگان تربیت کند،زیرا قرآن درباره ی آنها می فرماید:در سخن بر خدا سبقت نمی گیرند و تنها طبق دستور او عمل می کنند.

لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ

قرآن،موارد تقدّم و پیشی گرفتن بر پیامبر را بیان نکرده است تا شامل نهی از انواع پیش افتادن ها در امور عقیدتی،اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و غیر آن در گفتار وکردار گردد.

خداوند از تقدّم بر رهبر جامعه اسلامی به شدّت نهی نموده است،زیرا کسی که در کارهایش از خدا و پیامبر پیشی می گیرد،در مدیریّت نظام اسلامی خلل وارد کرده و جامعه را به هرج ومرج می کشاند و در حقیقت نظام قانون گذاری را بازیچه تمایلات خود قرار می دهد.

عمل به این آیه،جلوی بسیاری از خطاها را می گیرد.زیرا گاهی خواسته ی مردم،پیروی انسان از حدس و تخمین یا میل به ابتکار ونوآوری و یا قضاوت عجولانه و یا گمان آزاداندیشی،انسان را وادار به گفتن،نوشتن و یا گرفتن تصمیماتی می کند که ناخودآگاه از خواسته ی خدا و رسول جلو می افتد.همان گونه که گروهی به گمان عبادت،قاطعیّت، انقلابی بودن و زهد و ساده زیستی،از خدا و رسول پیشی گرفتند و به قول معروف کاسه ی داغ تر از آش شدند.

پذیرش و عمل به آن دسته از آداب و عادات و رسوم اجتماعی و یا مقرّرات و قوانین بشری که ریشه در قرآن و حدیث ندارد و برخاسته از عقل و فطرت نیست،نوعی پیش افتادن از خدا و رسول است.

نمونه های پیش افتادن

به چند نمونه تاریخی از پیشی گرفتن بر پیامبر که در تفاسیر و روایات آمده،توجّه کنیم:

.در عید قربان،گروهی قبل از پیامبر صلی الله علیه و آله قربانی کردند،به آنان گفته شد: لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ

.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گروهی را برای تبلیغ نزد کفّار فرستاد.کفّار نمایندگان پیامبر را کشتند و تنها سه نفر توانستند فرار کنند.این سه نفر در مسیر بازگشت دو نفر از کفّار قبیله ی بنی عامر را به انتقام کشته شدن دوستان خود کشتند،در حالی که آن دو نفر بی تقصیر بودند.قرآن آنان را به خاطر این عمل خودسرانه توبیخ کرد که چرا بدون دستور پیامبر دست به این عمل زدید؟ ( لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ

.قوم بنی تمیم از پیامبر صلی الله علیه و آله امیر و حاکم خواستند.خلیفه ی اوّل و دوّم هر کدام شخصی را پیشنهاد کردند و با هم مشاجره می کردند که کاندیدای من بهتر است،آیه نازل شد:

لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ ...و لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ

.امام معصوم علیه السلام به شخصی فرمود:این دعا را بخوان:لا اله الا الله...تا آنجا که می فرماید: یحیی و یمیت .شنونده از پیش خود جمله ای اضافه کرد و گفت: و یمیت و یحیی حضرت فرمودند:جمله ی تو صحیح است،امّا آنچه من می گویم بگو و سپس آیه ی لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ را برای او تلاوت فرمودند.

.بعضی اصحاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خواب و خوراک و آمیزش با همسر را بر خود حرام کردند.

حضرت ناراحت شده و مردم را جمع کرده و فرمودند:من خودم غذا می خورم،می خوابم و با همسرم زندگی می کنم.راه و روش و سیره ی زندگی من این است،پس هرکس از این راه پیروی نکند،از من نیست. فمن رغب عن سنتی فلیس منی

.با این که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ازدواج موقّت را شرعی و قانونی اعلام فرمودند،امّا خلیفه ی دوم آن را حرام کرد.این خود،نوعی پیش افتادن از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در این آیه از آن نهی شده است. لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ

.در سال هشتم هجری که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای فتح مکه از مدینه حرکت کردند،بعضی از مسلمانان در این سفر روزه خود را افطار نکردند،با این که می دانستند مسافر روزه ندارد و می دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله افطار کرده است.اینها در واقع از پیامبر صلی الله علیه و آله پیشی گرفتند.

پیام ها:

- پیش از درخواست و دستور به کاری،باید ابتدا زمینه های روانی پذیرش را در مخاطب ایجاد کرد.جمله ی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا به مؤمنان شخصیّت می دهد و رابطه ی آنان با خدا را که زمینه ی انجام دستور است،بیان می کند.

- از آنجا که فرمان پیش نیفتادن از خدا و رسول،فرمان ادب است،خود این آیه نیز مخاطب را با ادب ویژه صدا می زند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ...

- حرام کردنِ حلال خداوند و یا حلال کردن حرام ها،نوعی پیشی گرفتن بر خدا و رسول است. لا تُقَدِّمُوا ...

- هرگونه بدعت و جعل قانون در برابر قانون الهی ممنوع است. لا تُقَدِّمُوا ...

-سرچشمه ی قانون و رفتار ما باید قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله باشد. لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ

- حکم رسول،حکم خداست و بی احترامی به او بی احترامی به خداست. لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ

- پیشی گرفتن از خدا و رسول،بی تقوایی است. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا

-برای انجام تکالیف،دو اهرم ایمان و تقوا لازم است. آمَنُوا ... وَ اتَّقُوا

- التزام عملی باید همراه با تقوای درونی باشد. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا اللّهَ

- کسانی که به خاطر سلیقه های شخصی یا آداب اجتماعی،بر خدا و رسولش پیشی می گیرند،از ایمان و تقوا دور شده اند. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا

- تندروی های خود را توجیه نکنیم. لا تُقَدِّمُوا ... إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

- ایمان به حضور و آگاهی خداوند،زمینه پرهیز و خداترسی می گردد. وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید!(در گفتگو با پیامبر)صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید و آن گونه که با یکدیگر بلند گفت وگو می کنید،با پیامبر بلند سخن مگویید! مبادا(به خاطر این بی ادبی،)اعمالتان نابود شود و شما آگاه نشوید.

نکته ها:

در آیه ی قبل،از پیشی گرفتن بر رسول خدا و دستورات الهی در عمل نهی شد و در این آیه،از بلند کردن صدا در حضور پیامبر در گفتار و سخن گفتن.در آیه ی سوره ی نور نیز سفارش شده که پیامبر را مانند خود صدا نزنید،بلکه با احترام و مؤدّبانه نام ببرید.

حفظ عمل،مهم تر از خود عمل است.اعمال ما گاهی از اوّل خراب است،چون با قصد ریا و خودنمایی شروع می شود،گاهی در وسط کار به خاطر عُجب و غرور از بین می رود و گاهی در پایان کار به خاطر بعضی از اعمال حبط می شود.به همین جهت قرآن می فرماید:هر کسی عمل خود را تا قیامت بیاورد و از آفات بیمه کند،ده برابر پاداش داده می شود: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها و نمی فرماید:هر کس عملی را انجام دهد،ده برابر پاداش دارد.زیرا میان انجام عمل در دنیا و تحویل آن در قیامت،فاصله ی زیادی است.

چنانکه در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:برای هر ذکری،درختی در بهشت کاشته می شود، شخصی گفت:پس ما در بهشت درختان زیادی داریم! حضرت فرمود:بله،ولی گاهی گناه و اعمالی از شما سر می زند که آن درختان را می سوزاند.سپس آیه فوق را تلاوت فرمود

قرآن،حبط اعمال را،یک جا برای کفر و شرک آورده و یک جا برای بی ادبی در محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،پس کیفر بی احترامی به پیامبر،هم وزن کیفر کفر و شرک است.

یکی از یاران پیامبر که در حضور پیامبر بلند سخن گفته بود،هنگامی که شنید صدای بلند او سبب از بین رفتن و نابودی کارهای خوب او می شود،بسیار ناراحت شد.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:صدای بلند تو برای خطابه و سخنرانی بود و حساب تو از دیگران جداست.

در جمله ی أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ ،این نکته نهفته است که برخی اعمال آثار وضعی دارد و آن آثار وابسته به دانستن یا ندانستن ما نیست.

اگر انسان مایعی سمّی بخورد مسموم می شود،گرچه گمان کند آب است.اگر به سیم برق دست بزنیم،دچار برق گرفتگی می شویم،گرچه گمان کنیم برق ندارد.برخی گناهان،سبب پیدایش قحطی،زلزله،کوتاه شدن عمر،ذلّت و خواری می شود،گرچه خود انسان از عامل پیدایش این آثار خبری نداشته باشد.

گرچه بلند کردن صدا در مقابل پیامبر بی ادبی به پیامبر صلی الله علیه و آله است که به خاطر مقام والای آن حضرت،سبب حبط اعمال می شود،ولی قرآن به ما سفارش کرده که نسبت به همه ی مردم ادب را رعایت کنیم و آرام سخن بگوییم.چنانکه لقمان علیه السلام به فرزندش می گوید:

وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ صدای خود را فرو گیر و آرام سخن بگو.سپس صداهای بلند را به صدای الاغ تشبیه کرده است: إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ

مسئله ی صدای بلند و آلودگی صوتی،امروزه یکی از مشکلات جامعه ی بشری است که گاهی به اسم عروسی،گاهی به اسم عزا،گاهی در مسجد و گاهی در کوچه و خیابان و زمین ورزش،آرامش را از مردم سلب می کند.

نمونه های بی ادبی به پیامبر

الف:پیامبر اسلام در آستانه ی رحلت،تقاضای قلم و کاغذی کرد و فرمود:می خواهم چیزی بگویم و بنویسید که بعد از آن هرگز گمراه نشوید! در میان حاضران خلیفه ی دوّم گفت:

بیماری پیامبر شدید شده و سخنانش بی ارزش است،شما قرآن دارید و نیازی به نوشتن نیست.سر و صدا به موافقت و مخالفت بلند شد.حضرت فرمود:برخیزید و بروید

مرحوم علامه سید شرف الدین،صاحب کتاب المراجعات،می فرماید:گرچه قلم و کاغذ نیاوردند و چیزی نوشته نشد،ولی می توان خط نانوشته را خواند.زیرا با بررسی روایات خواهیم دید که پیامبر این مطلب را بارها بیان فرموده است که من از میان شما می روم و دو چیز گرانبها را به جا می گذارم که اگر به آن دو تمسّک کنید،هرگز گمراه نشوید و آن دو،قرآن و اهل بیت من هستند. انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی

پس در اینجا نیز مراد آن حضرت تمسّک به قرآن و اهل بیت بوده است.

ب:هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام شهید شد و خواستند او را در کنار قبر جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنند،عایشه جلوگیری کرد و این امر باعث بلند شدن سر و صدای مردم شد.امام حسین علیه السلام با تلاوت آیه ی لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ ...مردم را امر به سکوت کرد و فرمود:احترام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله پس از مرگ حضرت نیز همچون زمان حیات او لازم است

مقدّسات در اسلام

در تمام دنیا با وجود عقائد مختلف،به بزرگان خود احترام خاصّ می گزارند.شهرها، خیابان ها،دانشگاه ها،فرودگاه ها،مدارس و مؤسسات را به نام آنان نام گذاری می کنند.در اسلام نیز برخی افراد و حتّی برخی گیاهان و جمادات قداست دارند.

در اسلام ریشه ی قداست و کرامت هر چیزی،وابستگی آن به ذات مقدّس خداوند است و هر چه این وابستگی بیشتر باشد،قداست هم بیشتر است و ما باید احترام ویژه ی آن را حفظ کنیم.امّا مقدّسات:

.خداوند سرچشمه قدس است و مشرکان که دیگران را با خدا یکسان می پندارند،در قیامت به انحراف خود اقرار خواهند کرد و به معبودهای خیالی خود خواهند گفت:رمز بدبختی ما این است که شما را با پروردگار جهانیان یکسان می پنداشتیم. إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ

در قرآن از تسبیح و تنزیه خداوند زیاد سخن به میان آمده است،یعنی ما باید برای خدا آن احترام وقداستی را بپذیریم که هیچ گونه عیب ونقصی برای او تصوّر نشود.نه تنها ذات او، بلکه نام او نیز باید منزّه باشد. سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی

.کتاب خدا نیز احترام و قداست ویژه ای دارد.وقتی خداوند قرآن را عظیم می داند، پس ما باید آن را تعظیم کنیم،وقتی قرآن را کریم می داند، ما باید آن را تکریم کنیم،و چون قرآن را مجید می داند، ما باید آن را تمجید کنیم.

.رهبران الهی،تمام انبیا و جانشینان بر حقّ آن بزرگواران به خصوص حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او،دارای مقام مخصوصی هستند که در این سوره پاره ای از آداب برخورد با آن حضرت بیان شده است:بر آنان پیشی نگیریم،بلندتر از آنان صحبت نکنیم و در آیات دیگر،فرمان صلوات بر پیامبر داده شده است.

البتّه باید به این نکته توجّه کنیم که پس از رحلت پیامبر نیز،زیارت آن حضرت و زیارت و احترام جانشینان و ذریّه آن بزرگوار و تمام کسانی که به گونه ای به آن حضرت نسبت دارند،به خصوص علمای ربّانی و فقهای عادل و مراجع تقلید که به فرموده ی روایات، جانشینان پیامبرند،بر ما لازم است.چنانکه در حدیث می خوانیم:کسی که سخن فقیه عادل را رد کند،مثل کسی است که سخن اهل بیت پیامبر علیهم السلام را رد کرده و کسی که سخن آنان را رد کند،مثل کسی است که سخن خدا را رد کرده باشد.

نه تنها شخص پیامبران،بلکه آنچه مربوط به آنان است،قداست و کرامت دارد.در قرآن می خوانیم:صندوقی که موسی علیه السلام در زمان نوزادیش در آن نهاده و به دریا انداخته شده بود و پس از آن یادگارهای موسی و آل موسی در آن نگهداری می شد،به قدری مقدّس بود که فرشتگان آن را حمل می کردند و باعث پیروزی بر دشمنان می شد.

.در اسلام،والدین از کرامت و قداست خاصّی برخوردارند.در قرآن پنج مرتبه بعد از سفارش به یکتاپرستی،احسان به پدر و مادر مطرح شده و تشکّر از آنان،در کنار تشکّر از خداوند آمده است.

احترام والدین تا آنجا است که نگاه همراه با محبّت به والدین عبادت است و به ما سفارش شده صدای خود را بلندتر از صدای آنها قرار ندهید،سفری که سبب اذیّت آنان می شود، حرام است و باید در آن سفر نماز را کامل خواند.

.در اسلام،بعضی زمان ها مثل شب قدر،بعضی مکان ها مثل مسجد،بعضی سنگ ها مثل حجرالاسود،بعضی آبها مثل زَمزم،بعضی خاک ها مثل تربت امام حسین علیه السلام،بعضی لباسها مثل لباس احرام،مقدّس شمرده شده است و باید برای آنها احترام خاصّی قائل شد.

در قرآن می خوانیم:حضرت موسی به احترام وادی مقدّس،هنگام ورود به آنجا کفش خود را بیرون آورد. فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً

مسجدالحرام مکان مقدّسی است که مشرک،حقّ ورود به آنجا را ندارد. إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ

محلّ عبادت و مساجد مقدّس است و هنگامی که به مسجد می روید،زیبا و پاکیزه بروید.

خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ

و فرد جُنُب و ناپاک،حقّ توقّف در مسجد را ندارد. وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِرِی سَبِیلٍ

مسجد به قدری عزیز است که افرادی مثل حضرت ابراهیم،اسماعیل،زکریّا و مریم علیهم السلام مسئول تطهیر آن بوده اند. طَهِّرا بَیْتِیَ حتّی مادر مریم که خیال می کرد فرزندش پسر است،نذر کرد او را خادم مسجدالاقصی قرار دهد. إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً

.انسان با ایمان نیز دارای قداست وکرامت است،تا آنجا که آبروی مؤمن از کعبه بیشتر است و آزار و غیبت او حرام و دفاع از حقّ او واجب و حتّی بعد از مرگ نیز نبش قبر او حرام است.

پیام ها:

- برای آموزش ادب به دیگران،ما نیز باید آنان را مؤدّبانه صدا بزنیم.(در این آیه خداوند مؤمنان را با جمله ی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صدا زده است.)

- سفارش به احترام بزرگان،از زبان دیگران زیبا است.(در این آیه پیامبرنمی فرماید:بلندتر از من سخن نگویید،این خداوند است که سفارش می کند بلندتر از پیامبر صحبت نکنید.) لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ

- مقام و موقعیّت افراد،در عمل آنان اثر دارد.(جسارت مؤمن نسبت به پیامبر، کیفر سنگینی دارد.) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا ... أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ

- گاهی انسان ندانسته تیشه به ریشه خود می زند. تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ

إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ

همانا کسانی که نزد پیامبر(از روی ادب و احترام)صدایشان را پایین می آورند، آنان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای(پذیرش)تقوا آزمایش(و آماده) کرده و آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است.

نکته ها:

* غض به معنای پایین آوردن و کوتاه کردن است.این واژه در قرآن،هم در مورد کوتاه کردن صدا به کار رفته و هم در مورد کوتاه کردن نگاه؛چنانکه در مورد نگاه به نامحرمان، قرآن می فرماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ

اگر ادب در کلام لازم است،در رفتار و کردار،به طریق اولی لازم است.

آهسته سخن گفتن،نشانه ی ادب،تواضع،وقار و آرامش انسان است.

قرآن در این آیه می فرماید:خداوند دلهای افراد را آزمایش می کند،تا میزان پاکی و تقوای درون آنها را آشکار سازد.زیرا چه بسیار افراد ریاکارانه اظهار ادب و تواضع می کنند،ولی در درون متکبّرند.

پاداش های الهی معمولاً با صفات کریم ، عَظِیمٌ ، کَبِیرٌ و غَیْرُ مَمْنُونٍ (پیوسته)همراه است و این بخاطر آن است که سرچشمه این پاداش ها،رحمت و لطف بی نهایت خدا است.

ادب در گفتار

این آیه ادب سخن گفتن با رسول خدا را بیان می کند،در اینجا مناسب است به دستوراتی که اسلام برای نوع سخن و گوینده و چگونگی بیان او دارد،اشاره کنیم:

.سخن باید واقعی و حقیقی باشد. بِنَبَإٍ یَقِینٍ

.گفتار بایستی دل پسند باشد. الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ

.سخن باید رسا و شفّاف باشد. قَوْلاً بَلِیغاً

.بعضی از گفتار باید نرم بیان شود. قَوْلاً لَیِّناً

.سخن باید بزرگوارانه بیان شود. قَوْلاً کَرِیماً

.سخنی باشد که پذیرش و عمل آن آسان باشد. قَوْلاً مَیْسُوراً

.در گفتار هیچ گونه لغو و باطلی نباشد. اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ، عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ

.گفتار باید همراه با کردار باشد وگرنه قابل سرزنش است. لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ

پیام ها:

- هم خلافکار را توبیخ کنیم و هم درستکار را تشویق.(در آیه ی قبل کسانی که در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بلند صحبت کردند توبیخ شدند،و در این آیه و آیات بعد،افراد مؤدّب تشویق می شوند.) إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ ... لَهُمْ مَغْفِرَهٌ ...

- ادب های مقطعی و لحظه ای،نشان دهنده ی عمق تقوا نیست. یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ (فعل مضارع،نشانه ی استمرار و تداوم است)

- در قرآن هرجا مَغْفِرَهٌ و أَجْرٌ آمده،ابتدا سخن از مغفرت است.زیرا تا از گناه پاک نشویم،نمی توانیم الطاف الهی را دریافت کنیم. لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ

- لازمه ی ایمان و تقوا،عصمت از گناه نیست،چه بسا افراد مؤمن متّقی که گرفتار لغزش و گناه می شوند امّا به زودی جبران می کنند. لَهُمْ مَغْفِرَهٌ

إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ

همانا کسانی که از پشت حجره ها تو را می خوانند،اکثرشان تعقّل نمی کنند.

وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

و اگر صبر کنند تا به سوی آنان خارج شوی،قطعاً برایشان بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.

نکته ها:

اسلام،برای آداب اجتماعی اهمیّت ویژه ای قائل است.در این سوره به بخشی از آن آداب اشاره شده و لذا به سوره آداب مشهور شده است.

گرچه مسئله ی صدا زدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پشت دیوار و پنجره،امروز دیگر مطرح نیست، ولی درس و قانونی که از این ماجرا به دست می آید،برای ما کارساز است.در تفسیر روح المعانی می خوانیم که ابن عباس به خانه ی استادش می رفت،ولی درِ خانه را نمی زد و صبر می کرد تا خود استاد بیرون بیاید.از او پرسیدند:چرا در نمی زنی؟ و او در پاسخ این آیه را تلاوت می کرد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ اگر مردم صبر کنند تا تو از خانه خارج شوی برای آنان بهتر است.

اتاق های خانه پیامبر صلی الله علیه و آله به تعداد همسران او بود و هریک از آنان،حجره ای مستقل داشت.این اتاق ها بسیار ساده و بی آلایش بود و متأسفانه در زمان ولیدبن عبدالملک خراب و جزو مسجد قرار داده شد. ای کاش این حجره ها به حال خود باقی می ماند تا مردم جهان این سادگی را می دیدند و عبرت می گرفتند!

حضرت علی علیه السلام می فرماید: لا عقل لمن لا أدب له کسی که ادب ندارد،در واقع عاقل نیست.

پیام ها:

- معمولاً بی ادبی نشانه ی بی خردی است. اَلَّذِینَ یُنادُونَکَ ... لا یَعْقِلُونَ

- بی ادبی نسبت به رهبران آسمانی،قابل توبیخ و سرزنش است. اَلَّذِینَ یُنادُونَکَ ... لا یَعْقِلُونَ

- خانه و خانواده،حریم دارد و دیگران حق مزاحمت برای آن ندارند،حتی با صدا زدن آنان از بیرون خانه. یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ

- حساب افرادی که بر اساس عادت بلند سخن می گویند،(نه بر اساس اهانت و تحقیر،)از افراد بی ادب و مغرِض جداست. أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ

-به برنامه ها و اوقات فراغت دیگران احترام بگذاریم.پیامبر نیز به آرامش و استراحت نیاز دارد و نباید مردم هر لحظه مزاحم او شوند. لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا ...

- مسئولیت های اجتماعی،نباید مانع رسیدگی به امور خانوادگی آنان شود.

صَبَرُوا حَتّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ

- پیامبراکرم صلی الله علیه و آله زمان هایی را برای ملاقات با مردم قرار داده بود و نیازی به فریاد از کوچه نبود. صَبَرُوا حَتّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ

-در برابر افراد بی ادب و بی خرد،از باب رحمت،گذشت و مهربانی وارد شویم و آنان را مأیوس نکنیم.خداوند ضمن سرزنش کسانی که پیامبر را با فریاد صدا می زدند،مغفرت و رحمت خود را مطرح می کند تا یکسره مأیوس نشوند وفرصت تغییر رفتار داشته باشند. لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا ... وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر فاسقی برای شما خبری مهم آورد تحقیق کنید،مبادا(از روی زودباوری و شتاب زدگی تصمیم بگیرید و) ناآگاهانه به گروهی آسیب رسانید،سپس از کرده ی خود پشیمان شوید.

نکته ها:

بر اساس روایات متعدّد از طرق شیعه و سنّی،این آیه درباره ولیدبن عقبه نازل شده است.

زیرا پیامبر او را برای جمع آوری زکات از قبیله بنی مصطلق اعزام داشت،امّا از آنجا که میان او و این قبیله در دوران جاهلیّت،خصومتی شدید بود،هنگامی که اهل قبیله به استقبال او می آمدند،گمان کرد که به قصد کشتن او آمده اند.لذا جلوتر نرفت و نزد پیامبر بازگشت و خبر داد که مردم از پرداخت زکات خودداری کرده اند.پیامبر از این خبر ناراحت شد و تصمیم گرفت آنان را گوشمالی دهد.آیه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقیق داد.

روشن است که فسقِ ولیدبن عقبه،از ابتدا روشن نبود و گرنه پیامبر شخص فاسق را به عنوان نماینده خود جهت دریافت زکات اعزام نمی کرد،بلکه پس از دروغی که ولید در مورد سرباز زدن قبیله بنی المصطق از پرداخت زکات گفت،این آیه فسق او را آشکار ساخت تا پیامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نکنند.

امام حسین علیه السلام در احتجاجی که با ولید بن عقبه داشت فرمود:به خدا سوگند من تو را در دشمنی ات با علیّ بن ابی طالب علیهما السلام ملامت نمی کنم،زیرا خداوند،علی را مؤمن و تو را فاسق خوانده است.سپس آیه فوق را تلاوت کردند.

سؤال: در این آیه دستور تحقیق و بررسی آمده،ولی درآیه ی همین سوره،تجسّس، حرام شمرده شده است،آیا می شود تحقیق و تفحّص،هم حرام باشد و هم واجب؟

پاسخ: آنجا که تجسّس حرام است،درباره ی رفتار شخصیِ مردم است که ربطی به زندگی اجتماعی ندارد،ولی آنجا که واجب است،موردی است که به جامعه مربوط است و می خواهیم بر اساس آن،اقدام و عملی انجام دهیم که اگر به خاطر احترام فرد،تحقیق و بررسی نکنیم ممکن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گیرد.

فسق چیست و فاسق کیست؟

* فسق در لغت به معنای خارج شدن است و در اصطلاح قرآنی،به خارج شدن از راه مستقیم گفته می شود.این کلمه در برابر عدالت به کار می رود و فاسق به کسی گویند که مرتکب گناه کبیره ای شود و توبه نکند.

واژه فسق ،در قالب های گوناگون،پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصادیق مختلفی به کار رفته است از جمله:

.در مورد انحراف های فرعون و قوم او: إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ

.در مورد افراد چند چهره و منافق: إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ

.در مورد آزار دهندگان به انبیا و سرکشان از دستورات آنان: قالُوا یا مُوسی إِنّا لَنْ نَدْخُلَها ...

اَلْقَوْمِ الْفاسِقِینَ

.در مورد کسانی که طبق قانون الهی داوری و قضاوت نمی کنند: وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ

.در مورد حیله گران:... بِما کانُوا یَفْسُقُونَ

.در مورد کسانی که وظیفه ی مهم امر به معروف و نهی از منکر را رها می کنند: أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا ... بِما کانُوا یَفْسُقُونَ

.در مورد کسانی که خانه،تجارت،فامیل و مادّیات را بر جهاد در راه خدا ترجیح می دهند:

إِنْ کانَ آباؤُکُمْ ... أَحَبَّ ... وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ

.در مورد گناهان علنی و انحرافات جنسی و شهوت رانی های ناروا.(قرآن به قوم لوط که گناه را در مجالس علنی و بی پروا انجام می دادند،لقب فاسق داده است) رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ

.در مورد بهره گیری از غذاهای حرام: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ ... ذلِکُمْ فِسْقٌ

.در مورد تهمت زدن به زنان پاکدامن: یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ... أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ

تحقیق،داروی دردهای اجتماعی

در طول تاریخ،انبیا با مردم و اجتماعاتی روبرو بوده اند که به انواع بیماری های اجتماعی و اخلاقی مبتلا بوده اند و حتّی امروز با آن همه پیشرفت های مهمی که در زندگی بشر شده است،هنوز آن بیماری ها به قوّت خود باقی است.بیماری هایی همچون:

تقلید کورکورانه از نیاکان و پیروی از عادات وآداب ورسوم خرافی.

پیروی از خیالات،شایعات،پیشگویی ها و رؤیاهای بی اساس.

داوری و موضع گیری بدون علم،ستایش یا انتقاد بدون علم و نوشتن و گفتن بدون علم.

داوریی شفابخش برای همه آن بیماری ها،تحقیق و بررسی است که در این آیه آمده است.

اگر جامعه اهل دقّت و تحقیق و بررسی باشد،همه ی این آفات و بلاهای اجتماعی یکسره درمان می شود.

مشابه این آیه،آیه سوره نساء است که می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ کَثِیرَهٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً ای مؤمنان! هرگاه در راه خدا گام بر می دارید و سفر می کنید،تحقیق و بررسی کنید و به کسی که اظهار ایمان می کند نگوئید تو مؤمن نیستی و بخاطر به دست آوردن غنائم بی گناهی را نکشید.زیرا نزد خداوند غنائم فراوانی است.

چنانکه در تاریخ آمده است:پس از جنگ خیبر،پیامبر صلی الله علیه و آله شخصی به نام اسامهبن زید را همراه گروهی از مسلمانان به سوی یهودیانی که در یکی از روستاهای فدک بودند فرستاد تا آنان را به اسلام یا قبول شرایط ذِمّه و تحت الحمایه بودن دعوت نماید،یکی از یهودیان(به نام مِرداس)با شنیدن خبر،اموال و خانواده خود را در پناه کوهی قرار داد و با گفتن لا اله الاّ اللّه محمّدٌ رَسولُ اللّه به استقبال مسلمانان آمد.اُسامه به گمان این که او از ترس،اسلام آورده و اسلام او واقعی نیست،او را کشت.رسول خدا پس از اطلاع،به شدّت ناراحت شدند و آیه فوق نازل شد.

خبر در اسلام

اسلام درباره ی چگونگی سخن و نقل خبر تأکیدهای فروانی کرده است از جمله:

الف)قرآن از کسانی که هر خبری را می شنوند و نسنجیده آن را نشر می دهند،به شدّت انتقاد کرده و می فرماید:خبر را به اهل استنباط عرضه کنید و اگر حقّانیّت آن ثابت شد،آنگاه آن را پخش کنید

ب)قرآن برای کسانی که با پخش اخبار دروغ،در جامعه دغدغه ایجاد می کنند،کیفری سخت معیّن فرموده است.

ج)پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال آخر عمر شریف خود در سفر حج فرمودند:کسانی که خبرهای دروغی از من نقل می کنند،زیادند و در آینده زیادتر خواهند شد،هر کس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد،جایگاهش دوزخ است و هر چه از من شنیدید،به قرآن و سنّت من عرضه کنید،پس اگر موافق آن دو بود بپذیرید وگرنه ردّ کنید.

د)امام صادق علیه السلام به کسی که خبرهای دروغی را به پدرش امام باقر علیه السلام نسبت می داد،لعنت کردند و فرمودند:هر چه از ما شنیدید،اگر شاهد و گواهی از قرآن یا سایر سخنان ما بر آن پیدا کردید،بپذیرید وگرنه نپذیرید

ه)امام رضا علیه السلام فرمودند:سند سخنان ما،قرآن و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

و)یکی از مهم ترین علوم اسلامی،علم رجال است که برای شناخت خبر صحیح از غیر صحیح،افرادی را که حدیث نقل می کنند،مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهد.

پیام ها:

- افراد مؤمن باید اهل تحقیق و بررسی باشند،نه افرادی زودباور و سطحی نگر.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... فَتَبَیَّنُوا

- همه ی اصحاب پیامبر عادل نبوده اند،بلکه در میان آنان افراد فاسق و منافق نیز بوده اند. إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ

- افشاگری و رسوا کردن افرادی که کارشان سبب فتنه است،مانعی ندارد.

إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ

- زمینه فتنه دو چیز است:تلاش فاسق،زودباوری مؤمن. اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَیَّنُوا

-اصل در اسلام،اعتماد به مردم است،امّا حساب کسی که فسق او بر همه روشن شد،از افراد عادّی جداست. إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَیَّنُوا

- افراد فاسق،در صدد ترویج اخبار دروغ و نوعی شایعه پراکنی هستند. جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ

- ایمان،با خوش باوری سازگار نیست. آمَنُوا ... فَتَبَیَّنُوا

-تحقیق وبررسی را به تأخیر نیندازید. فَتَبَیَّنُوا (حرف فاء نشانه ی اقدام سریع است)

- گاهی فاسق راست می گوید،بنابراین نباید همه جا سخن او را تکذیب کرد، بلکه باید تحقیق شود. فَتَبَیَّنُوا

- جامعه اسلامی،در معرض تهاجم خبری است و مردم باید هوشیار باشند.

إِنْ جاءَکُمْ ... فَتَبَیَّنُوا

- در مدیریّت،باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد.ابتدا تحقیق و سپس اقدام کنیم. فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ

- بیان فلسفه و رمز و راز احکام الهی،انگیزه ی مردم را برای انجام دستورات زیاد می کند.(فلسفه تحقیق،دوری از ایجاد فتنه است.) فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا

- یکی از اهداف خبرگزاری های فاسق،ایجاد فتنه و بهم زدن امنیّت نظام است. أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ

- اقدام بر اساس یک گزارش بررسی نشده،می تواند جامعه ای را به نابودی بکشاند. أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً

- اقدام عجولانه و بدون بررسی و تحقیق،نوعی جهالت است. بِجَهالَهٍ

- عمل به دستورات الهی،مانع پشیمانی است.تحقیق کنیم تا مبادا پشیمان شویم. فَتَبَیَّنُوا ... نادِمِینَ

- پایان کار نسنجیده،پشیمانی است. نادِمِینَ

وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ

و بدانید که در میان شما رسول خداست که(شما باید از او پیروی کنید و)اگر او در بسیاری از امور پیرو شما باشد،قطعاً به سختی ومشقّت خواهید افتاد،ولی خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است.آنها همان رشد یافتگان هستند.

فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ نِعْمَهً وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،)فضل و نعمتی بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.

نکته ها:

در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ،خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبر صلی الله علیه و آله داد.مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد:هرگاه فاسقی خبری آورد تحقیق کنید.این آیه می فرماید:اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند،نه آنکه رهبر الهی تابع هیجان های ناپخته ی برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.

در روایات می خوانیم:اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند،در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید،در شما خیری نیست.

بر اساس روایات،یکی از مصادیق ایمان در جمله ی حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ ،محبّت علی ابن ابی طالب علیهما السلام و مراد از کفر و فسوق و عصیان،دشمنی با اهل بیت پیامبر علیهم السلام است.

در حدیث می خوانیم:کسانی که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمی دانند، نعمت های الهی را کفران کرده،عملشان کم و تلاشهای آنان نابود است.

رسیدن به رشد و کمال،هدیه ی الهی به انبیاست؛ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ ووظیفه ی آنها رشد دادن دیگران می باشد؛ یا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ آنان نیز خود به دنبال رشد بوده اند،چنانکه حضرت موسی در بیابان ها به دنبال حضرت خضر می رود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً

ایمان زمینه ی رشد، وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و کتب آسمانی وسیله ی رشد هستند، یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ در این آیه نیز مؤمنان واقعی اهل رشد معرّفی شده اند. أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ به هر حال مراد از رشد در قرآن،رشد معنوی است،و این کوته فکری است که انسان رشد را تنها در کامیابی های دنیوی بداند.

در مدیریّت و سیاست گذاری جامعه،اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل نباشد،از استبدادی سر در می آورد که در آن رشدی نیست، وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ ولی اگر تصمیم گیرنده معصوم یا عادل باشد،زمینه ی رشد فراهم است. أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ

پیام ها:

- اگر می خواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم.(در آیه ی قبل، سخن از ندامت و پشیمانی بود و این آیه می فرماید:به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهای ندامت آور بیمه شوید.) نادِمِینَ - وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللّهِ

- حضور پیامبر ورهبران الهی،امتیاز خاصّی برای جامعه است. فِیکُمْ رَسُولَ اللّهِ

- رهبر باید در دسترس مردم باشد. أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللّهِ

- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعی ندارد،امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظاری نابجاست. لَوْ یُطِیعُکُمْ ... لَعَنِتُّمْ ...

-مشکلات جوامع به خاطر دوری از مکتب انبیا وعمل به سلیقه ها وهوسهای شخصی است. لَوْ یُطِیعُکُمْ ... لَعَنِتُّمْ ...

- رهبر جامعه اسلامی باید استقلال رأی داشته باشد. لَوْ یُطِیعُکُمْ ... لَعَنِتُّمْ ...

(دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستی رأی رهبر است می خواهد،چنانکه در جای دیگر می خوانیم: وَدُّوا ما عَنِتُّمْ ...)

- در مواردی که حکمی از طرف خدا و رسول نیست،مشورت با مردم و پیروی از آنها مانعی ندارد. فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ

-گرایش به مذهب،امری فطری است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ ...

- ایمان،امری قلبی است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ

- ایمان،زینت دلهاست. وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ همان گونه که کوه ها،دریاها، معادن،گل ها،آبشارها وهمه ی آنچه روی زمین است،زینت زمین است. إِنّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً لَها (آری،زینت انسان،کمالات معنوی است و جلوه های مادّی،زینت زمین هستند.)

- تولّی و تبرّی باید در کنار هم باشد،اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر،فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ ... کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ ...

- انکار قلبی و انگیزه ی فاسد،مقدّمه ی طغیان است.ابتدا فرمود: الْکُفْرَ وسپس الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ

- آفات ایمان؛کفر،فسوق وعصیان است. حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ ... کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ

- تنفّر از بدی ها،امری فطری است، کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ ...و این تنفّر،مایه ی رشد انسان است. أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ

- کسانی که از کفر،فسق و عصیان تنفّر ندارند،رشد ندارند. کَرَّهَ ... أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ

- از نعمت های بزرگ الهی،علاقه به ایمان و بیزاری از کفر،فسق و عصیان است. حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ ... کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ ... فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ نِعْمَهً

- فضل خداوند،بر اساس علم و حکمت اوست،نه بدون ملاک و گزافه.

فَضْلاً ... وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند،پس میان آنان صلح و آشتی برقرار کنید.سپس اگر یکی از دو گروه بر دیگری تجاوز کرد،با متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد.پس اگر متجاوز بازگشت(و دست از تجاوز برداشت)،میان آن دو گروه به عدالت صلح برقرار کنید و عدالت ورزید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.

نکته ها:

گرچه اقتضای ایمان،دوری از نزاع و برخورد میان مؤمنان است،امّا مؤمنان،معصوم نیستند که خطایی از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جمله ای یا انجام کاری،موجب بروز درگیری میان آنان گردد.بنابراین باید آماده بود تا در صورت بروز چنین برخوردهایی،ضمن خاموش کردن آتش فتنه،حقّ مظلوم پایمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود که دیگر تجاوزی تکرار نگردد.

در حدیث می خوانیم:برادر دینی خود را خواه ظالم باشد یا مظلوم،یاری کن.اگر مظلوم است،در گرفتن حقّ و اگر ظالم است،در جلوگیری از ظلم

این آیه،آیه ای است که برای تلاوتش دو دست قطع شد.در ماجرای جنگ جمل،هر چند حضرت علی علیه السلام مخالفان را از برپاکردن جنگ نهی فرمود،امّا طرفداران عایشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شکایت کرد که مردم نافرمانی می کنند.آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود:کیست که آیه وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ...را برای مردم بخواند؟

شخصی به نام مسلم مجاشعی گفت:من این آیه را با صدای بلند می خوانم.امام فرمود:

دستان تو را قطع و تو را شهید خواهند کرد.گفت: هذا قلیل فی ذات الله شهادت من در راه خدا چیزی نیست.آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عایشه ایستاد و مردم را به ایمان به خدا دعوت کرد تا شاید خونی ریخته نشود و جنگی صورت نگیرد،اما آنان بر او حمله کردند و دست راست او را قطع کردند،قرآن را به دست چپ گرفت،دست چپ او را نیز جدا کردند،قرآن را به دندان گرفت،سرانجام این تلاوت کننده قرآن را به شهادت رساندند.

حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد.

آری،ابتدا باید با استناد به قرآن،اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرین نفس در راه هدف مبارزه کرد.

عدالت

در این آیه،سه بار سخن از برقراری صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

اصولاً،آفرینش بر اساس حقّ وعدل است. بالعدل قامت السماوات و بعثت انبیا برای آن بوده است که مردم به عدالت قیام کنند. لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ

در جوامع امروزی،تحقّق عدالت ملازم قانون مداری و بی عدالتی مرادف قانون گریزی است.امّا کدام قانون؟ قانونی که ساخته دست بشری همچون خودماست؟ قانونی که هر روز در حال تغییر و تحوّل است؟ قانونی که در آن منافع افراد و احزاب نهفته و برخاسته از افکار ناپخته و اطلاعات محدود و تحت تأثیر تهدیدها،تطمیع ها و هوسهای خود و دیگران وضع شده است؟ قانونی که قانون گذارش انواع قانون گریزی ها دارد و خود به آن عمل نمی کند؟

آیا این قوانین می تواند برای انسان قداست و کرامت داشته باشد و برای جامعه،عدالت و امنیّت را به

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره الحجرات» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.