داستان وان حمام و بیمار روانی
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روانپزشک پرسیدم:
شما چطور میفهمید که یک بیمار روانی به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخوری، یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالی کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادی باید سطل را بردارد چون بزرگتر است.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادی درپوش زیر آب وان را بر میدارد. حالا شما هم میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟
نتیجه:
1- راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست!!!
2- در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی !!!
3- همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست...
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی کنیم . ویلیام جیمز
خیلی باحال بود و آموزنده :lol: ممنون آسمونی جون :wink:
واییییییییییییییییییی..خیلی جالب بود..
من نمیدونم این کلمه ((وای)) چیه همه ی خانم ها ازش استفاده میکنند؟؟ ایران هم هر وقت احساساتی میشه میگه: :oops: وای شرمنده.... :oops:
وای راست میگیا؟ بگو چرا ایمیلم نمیاد وای چیکار کنم؟مرسی از این که اسمم رو نگفتی cyrus جانم :wink:
مرد باید غیرتی باشه. یک بار sign out شو دوباره بورو تو تا درست شه. :wink:
من تازه امروز بعد دو ماه اومدم اینترنت......خدایی همه جا نظرم رو خوندی و جواب گذاشتی...اره؟؟؟؟ :)
ممنون که ازاین دست داستان های بامعنی و آموزنده قرارمیدید. خدایادوست دارم هوارتا!
مرسی جالب بود
بسیار عالی بود طنزآموزنده وجذابی بودبسیارممنون