نقد فیلم شکار حلزون

چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
انسیه نجفی نشلی

فیلم شکار حلزون به روایت کارگردان فیلم
برگرفته از اقتباسی آزاداز نمایشنامه مرگ ودوشیزه  و  به  کار گیری عنصر تقدیر است .

هرچند کارگردان به عنصر تقدیر و اقتباس آزاد  نمایشنامه مرگ ودوشیزه اشاره کرد اما تصادفی بودن اینکه دکتر بیمار؛  قاضی پرونده جنایی وقتل همسر سابق مینو ست که به اتهام قتل ؛ او را محکوم کرده است؛ بازهم در متن روایت پرداختی غیر قابل دفاع دارد .

شکار حلزون  بازنمایی رنج یک بانوی عاشق ومظلوم است که برای نجات زندگی خود وفرزند و همسر سابقش ،که  هنوزدوستش دارد ، تن به رنج های جدید می دهد ؛ او به ازدواج موقت با پیرمردی بیمار تن می دهدو...
این فیلم درامی است که به بی قراری مینو می پردازد .

روایتی که در نهایت شگفتی اصرار به  نمایشی تلخ از بدبختی جنس مونث   و قربانی بودن  ومظلومیت یک زن دارد ! 
ارائه شخصیتی ضعیف وشکننده از  زنی که در دل روایتی با پرداختی ناموزون دست وپا می زند.
زن در نیمه اول فیلم بارها قهر می کند که برود وترک کند  اما بازهم هست ! بدون ارایه دلیل ماندن !
به روایت کارگردان به دلیل کم کردن نمایش بی قراری مینو؛ این ارایه برای مخاطب با پرسش همراه است وکامل نیست .اما با همین ارایه می توانستند در روایت ودرام ؛  پختگی رابه نمایش گذارند . فیلمساز بایستی سوالات مخاطب را از خود بپرسد و در فیلمنامه وفیلم پاسخ دهد و سپس اثری پخته و مناسب بسازد.
در طول فیلم بطور مرتب درباره  شوهر مینو که در زندان است  صحبت می شود که البته شوهرسابق! است نه شوهر کنونی !

مینو برای ازدواج موقتش به عنوان پرستار اقای قاضی بیمار حلقه  می خرد  که این هم در ذهن ببینده سوالاتی بی پاسخ ایجاد می کند که ادامه داستان زندگی مینو ورفتارهای شخصیتی ضعیف با پرداختی سردرگم؛ همچنان پرسش ها را قوی تر می کند .
در فیلم طوری رفتار می شود و  چینش نماها و دیالوگ ها به گونه ای است که گویی همه به زن نظر دارند! مثل اشاره به زیبایی وجوانی مینو که البته دور ذهن نیست ولی تآکیدها نامفهوم و سردرگم است .
آنچه به چشم دل و ذهن مخاطب می رسد دلایل غیر منطقی ماجراهاست که روند درک قصه را سخت می کند .
فیلم به مشکلات اجتماعی جامعه اشاره می کند که به تزلزل  بنیاد خانواده وفروپاشی آن  می انجامد و افراد مجبور می شوند برای عزیزانشان هرکاری کنند وبه هرقیمتی  مانعی  در سراشیبی سقوط خانواده شوند و مخاطب را تشنه یافتن پاسخ می کند.
اما دراین روند سهمگین ؛  انگیزه ها ضعیف پرداخت شده و این همه ایثار و ازخودگذشتگی که  فرد گاه به هرکاری تن می دهد؛ به سادگی و سطحی از ان گذشته حال آنکه می توانستند عمیق تر به این انگیزه های زیبای انسانی بپردازند.

ازنظر نگارنده حتی  سهوآ وناخواسته که قطعا چنین است ترویج خشونت در برخورد با زن  و  نمایش زن ضعیف وقربانی در این اثر به وضوح دیده می شود.
ناتوانی در ربط دادن وجمع کردن ریسه های ماجراهای فرعی در زیرساخت سناریو؛از دیگر نقاط ضعیف روایت فیلم است.

عدم همخوانی شخصیت پسر با پدر (دکتر وبهرام )؛ در پرداخت شخصیت این دو پرسوناژ   رد پای این دو  در دیگری وجود ندارد و حداقل اگر یکی دو ویژگی در چینش تیپ این پدروپسر لحاظ می شد؛ درک رفتارها بهتر و آسانتر بود! و حتی اختلاف هایشان نیز زیباتر بود وپارادوکسی قابل درک از دو مرد همخون از دونسل ارایه می شد   ونمایش تفاوت نسل ها که پسران؛  پدران خود را در بدنیا آمدن ومشکلاتشان دخیل می دانند عمیق تر بود .اما پرداخت ضعیف  این رابطه خونی مخاطب را سردرگم کرده ودرکنار  پرداخت ضعیف نمایش تزلزل  شخصیت بی قرار مینو ؛ به جای انتقال حسی بی قراری قهرمانان؛  موجی از خسته گی و سردرگمی به مخاطب منتقل می کند.
در پایان به زبان ساده : نفهمیدیم بابای بچه اش را دوست داشت که عفو خورد یا کنار این دکتر ماندن!  در هرحال منطقی و نا پخته بودن انگیزه ها  و قربانی بودن همه قهرمانان؛ نمی تواند آنچه در خور پیام قصه است را برساند‌
هر فیلمی درجای خود قابل تحسین وموارد مطرح شده  در این اثر درست و قابل ارایه  است اما پرداخت ضعیف وغیر منطقی آن به ارزشمندی اثر ضربه می زند .