- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد روانشناختی بر فیلم سینمایی لجن زار
نقد روانشناختی بر فیلم سینمایی لجن زار
نقد فیلم سینمایی لجن زار mudbound review
نویسنده : مرجان دلپسند
فیلم سینمایی " لجن زار " ساخته دی ریس مصائب و مشکلات زمان جنگ جهانی دوم دردهه 40 میلادی مانند نژاد پرستی و تحقیر رنگین پوستان ، مرگ و میر و ... را شرح می دهد . این فیلم سینمایی از لحاظ جلوه های بصری مانند طبیعت وحشی می سی سی پی ، باران های سیل آسا ، مزرعه گلی و ... برنده جایزه منتقدین "ریچل موریسون" در سال 2018 شده است .
به مثابه اکثرفیلم های رمان گونه هالیوودی ، سکانس ابتدایی فیلم با تعریف بخشهایی از انتهای داستان توسط لارا بازی کری مولیگان با دیالوگی سرشار از حزن و اندوه شروع می شود . دیالوگی که می تواند حال و هوای زنان و کودکان درگیر در جنگ را نشان بدهد . " وقتی به مزرعه نگاه می کنم ،گل و لای را می بینم ، رویاهایم رنگ قهوه ای به خود می گیرند ".اما با یک فلش بک به عقب هر کدام از شخصیت ها به معرفی خود می پردازند .
لارا نیز دختری 31 ساله و فارغ التحصیل رشته معلمی و یک پیانیست اهل ویرجینیا می باشد که هنوز با خانواده اش زندگی می کند . علی رغم آنکه در جوامع غربی فرزندان زمانی که به سن نوجوانی می رسند خانه و خانواده خود را به قصد یافتن شغل و زندگی بهتر ترک می کنند ، اما لارا بعد از آشنایی با هنری مک آلن با بازی جیسون کلارک ، رئیس برادرش و ازدواج با وی ویرجینیا را به قصد می سی سی پی ترک می کند . ازدواجی که برخلاف میل باطنی و بدون عشق رمانتیک است و سرنوشت لارا را عوض می کند .
در سکانس هایی از فیلم که هنری بدون احساس هیچ گونه دلتنگی لارا و دخترانش را برای مدت طولانی ترک می کند و پس از بازگشت به خانه نیز هیچ احساس رمانتیکی نسبت به وی ندارد .
نقد فیلم سینمایی لجن زار mudbound review
هنری یکی از کاراکترهای فیلم است که علی رغم اینکه دیگر کاراکترهای داستان به مثابه او دور هم جمع شده اند ، از رقابت روان رنجور گونه رنج می برد . رقابت رنجور گونه هنری باعث شده تا دیگران وی را فردی خودشیفته ، بی اعتماد در نزد دیگران و فردی که می خواهد به هر نحوی که شده یک قدم از دیگران فراتر باشد بشناسند و از او دور شوند . هنری حتی در برخورد با همسرش نیز او به مثابه یک ابزار و صرفا یک مؤنث نگاه می کند و او را سزاوار احترام نمی داند . پیامد چنین برخوردها و نگرش هایی به زنان می تواند منجر به شکل گیری درماندگی آموخته شده دروی گردد .
همانطور که در شخصیت لارا می بینیم ، لارا دختری که علی رغم توانایی های بسیار چنان در زندگی با هنری و مصائب و مشکلات زندگی وی غرق شده است که توانایی خروج از آن و مبارزه با آن را در خود نمی بیند . در سکانسی از فیلم که با دیالوگی از سوی لارا مطرح می شود می توان شاهد این رفتار بود . " درسته که از هنری خوشم نمی یاد ، اما اورا هم رد نمی کنم ".
و یا در سکانسی دیگر از فیلم که " این مزرعه بوی مرگ می دهد ، یاد گرفته ام که سر یک مرغ را زنده رنده بکنم ، فرزند یک خوک را به دنیا بیاورم" .
نقد فیلم سینمایی لجن زار mudbound review
داستان این فیلم به زمان جنگ جهانی دوم که برده داری هنوز مرسوم بوده برمی گردد . عقاید سختگیرانه و دور از انسانیت و آزار و اذیت برده ها و رنگین پوستان که حتی بعد از پایان جنگ جهانی دوم رگه هایی از اثرات آن باقی مانده بود را پررنگ ترجلوه داده است . مثلا در اتوبوسی که جای رنگین پوستان و سفید پوستان را جدا کرده و یا در سوپر مارکت که درب پشتی را برای ورود و خروج برده ها در نظر گرفته شده است را دید .
داستان این فیلم نیز روایت کننده زندگی دو خانواده سفید پوست و برده است که به طور کاملا اتفاقی دو مرد از این خانواده را به یکدیگر نزدیک می کند . دو کاراکتر اصلی فیلم که رانسل پسر(هپ برده) و جیمی برادر هنری است . دو مرد که هر دو از جنگ بازگشته اند . یکی سودای خلبان شدن را در سر می پروراند ، اما دیگری سودای راندن یک ناو ارتشی در جنگ . این دو کاراکتر هر دو به آرزوهای خود می رسند . اما خانواده رانسل به از اینکه توانسته فرمانده یک ناو ارتشی باشند به او افتخار نمی کنند . شاید دلیل آن عقاید برده داری و تحقیر برده ها باشد و بر چسپی که سفید پوستان به آنها داده اند . درست برعکس خانواده جیمی که به وی افتخار می کنند . دوستی این دو برادر به مذاق پاپی پدر جیمی که فردی نژاد پرست و به شدت متعصب است ، خوش نمی آید .
با دوستی این مرد با رگه هایی از انسانیت همراه شده است .
نقد فیلم سینمایی لجن زار mudbound review