- آسمونی
- مجله اینترنتی
- چهره ها
- چهره های معروف
- بیوگرافی هاروکی موراکامی ، نویسنده معروف ژاپنی

بیوگرافی هاروکی موراکامی ، نویسنده معروف ژاپنی

هاروکی موراکامی ، یکی از ژاپن و همچنین در سطح بینالمللی پرفروش شده و به 50 زبان دنیا ترجمه شدهاند و میلیونها نسخه از آن در خارج از کشور خودش به فروش رفتهاند.
کارهای او جوایز متعددی را از جمله جایزه جهانی فانتزی، جایزهٔ بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزهٔ فرانتس کافکا و جایزهٔ اورشلیم را دریافت کردهاست. مهمترین آثار موراکامی عبارتند از؛ تعقیب گوسفند وحشی، جنگل نوروژی، کافکا در کرانه و کشتن کمانداتور است.
داستان های او بعدها از سوی ادبیات ژاپن محکوم به غیرژاپنی بودن میشوند و مورد انتقاد قرار میگیرد. آنها معتقد بودندکه نوشته های او تأثیرگرفته از ریموند چندلر، کرت وونهگات و ریچارد براتیگان عنوان میشوند. داستانهای او اغلب سرنوشتباور، سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است.
استیون پول از روزنامهٔ گاردین، موراکامی را به خاطر دستاوردها و آثارش او را در بین بزرگترین نویسندگان قرار دادهاست.

هاروکی موراکامی (به ژاپنی: 村上春樹) در 12 ژانویه 1949 در کیوتو که یکی از شهرهای ژاپن است به دنیا آمد.
او در واقع در اواسط قرن بیستم و در زمانی متولد شد که به دوران «رونق کودک» نام گرفتهاست که منظور نرخ افزایش ازدواج و تولد کودکان با افزایش قابل توجه و پایدار در میزان باروری در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در غرب است. او تنها فرزند خانواده بود.
پدرش پسر یک کشیش بودایی بود و مادرش دختر یک بازرگان از اوزاکا بود و هر دوی آن ها ادبیات ژاپنی را تدریس میکردند.
او از دوران کودکی مثل کوبو آبه، به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب و همچنین موسیقی و ادبیات روسیه بود. او با خواندن طیف گستردهای از آثار نویسندگان اروپایی و آمریکایی مانند فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فیودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک بزرگ شد. همین تأثیرات غربی است که موراکامی را از بیشتر دیگر نویسندگان ژاپنی متمایز میکند.

هاروکی در سال 1968 به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت و در سال 1971 با همسرش یوکو ازدواج کرد. شغل همسرش از سال 1974 تا 1981 در یک فروشگاه رکورد موسیقی بود.
موراکامی یک قهوهفروشی و باز جاز در کوکوبونجی توکیو باز کرد که با همسرش آنجا را اداره میکردند. آنها تصمیم گرفتند بچهدار نشوند.
موراکامی یک دوندهٔ ماراتن و از علاقهمندان به این ورزش است، هرچند او تا 33 سالگی شروع به کار نکرد. در 23 ژوئن 1996، او اولین اولتراماراتن خود را که یک مسابقهٔ 100 کیلومتری در اطراف دریاچهٔ ساروما در هوکایدو ژاپن انجام داد. او رابطهاش را با دویدن در خاطراتی که در سال 2008 در کتابی تحت عنوان What I Talk About When I Talk About Running نوشته بازگو کرده است.

هاروکی در سال 1981 بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشهٔ حرفهای خودش کرد.
در سال 1982، رمان تعقیب گوسفند وحشی از او منتشر شد که در همان سال جایزهٔ ادبی نوما را دریافت کرد.
در اکتبر 1984 به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال 1985 به سنداگایا. در سال 1985، کتاب سرزمین عجایب و پایان جهان را منتشر کرد که جایزهٔ جونیچی را گرفت.
رمان «جنگل نروژی» که گاه به اشتباه «چوب نروژی» نیز ترجمه میشود، در سال 1987 از موراکامی منتشر شد.
در سال 1991 به پرینستون نقل مکان کرد و در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت.
او در سال 1996 جایزه یومیوری را گرفت و در سال 1997 رمان زیرزمینی را منتشر کرد. او در سال 2001 به ژاپن بازگشت.

موراکامی وقتی که 29 ساله بود، شروع به نوشتن داستان کرد.
خودش میگوید: «من قبل از آن چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک باشگاه جاز داشتم و هیچ نوشتهای خلق نکرده بودم». ایده و فکر نوشتن اولین رمانش به نام «به آواز باد گوش بسپار» در سال 1979، وقتی به او الهام شد که در حال تماشای یک بازی بیسبال بود.
در سال 1979 این رمان منتشر شد و در همان سال جایزهٔ نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. موفقیت ابتدایی موراکامی «به آواز باد گوش بسپار»، او را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد.
یک سال بعد در سال 1980 رمان «پینبال 1973» را که قسمت دیگری از سهگانهٔ موش صحرایی بود منتشر کرد. درواقع، «به آواز باد گوش بسپار» پینبال 1973 و «تعقیب گوسفند وحشی» وحشی، سه قسمت یا اپیزود از داستان سهگانهٔ موش صحرایی هستند و متمرکز بر همان راوی به نام «موش» هستند. «سرانجام» و «رقص، رقص، رقص» بعداً نوشته شده و بخشی از این سهگانه سری در نظر گرفته نشده است.

دو رمان اول تا سال 2015 به طور گسترده در ترجمهٔ انگلیسی خارج از ژاپن در دسترس نبود، هرچند نسخهٔ انگلیسی که توسط آلفرد باینباوم که یک مترجم امریکایی است، از روی یادداشتهایی ترجمه شده بود که توسط بزرگترین ناشر ژاپنی به نام کودانشا که دفتر اصلیش در توکیو مستقر است و به عنوان بخشی از مجموعهای که برای دانشآموزان ژاپنی زبان انگلیسی طراحی شده بود. البته موراکامی دو رمان اول خود را نابالغ و ناتوان میداند و معتقد است که آنها را نباید به زبان انگلیسی ترجمه کرد. او در مورد رمان در تعقیب گوسفند وحشی میگوید: «اولین کتابی بود که من میتوانستم نوعی احساس شادی را به گفتن یک داستان احساس کنم. وقتی یک داستان خوب میخوانید، فقط خواندن را ادامه میدهید و از آن لذت میبرید و من وقتی یک داستان خوب نوشتم، فقط از نوشتن لذت بردم.
در سال 1985، موراکامی کتاب «سرزمین عجایب و پایان جهان» را نوشت که فانتزی رویایی که عناصر جادویی کار او بود را تبدیل به چیزی بیشتر و جدیدتر در سبک نوشتنش تبدیل کرد. او در سال 1987 با انتشار جنگل نروژی که یک داستانی در مورد دلتنگی، از دست دادن و همینطور رابطهٔ جنسی است را نوشت که یک موفقیت بزرگ و شناخت ملی به دست آورد. این کتاب در میلیونها نسخه در بین جوانان ژاپنی فروخته شد.
این کتاب، موراکامی ناشناس را در کانون اصلی توجه قرار داد و پس از آن او ژاپن را ترک کرد. خودش در این باره میگوید:«زمانی که من ژاپن را در سال 1986 یا 1987 ترک کردم، نویسندهٔ مشهوری بودم. اما بعضی از مردم فکر میکردند که من برای به دست آوردن شهرت فرار کردهام ولی من فقط میخواستم به تنهایی و از صمیم قلب خودم به همه چیز نگاه کنم، چون در ژاپن من خیلی شناختهشده بودم و لی در اروپا من هیچکس نبودم.»
موراکامی از اروپا به آمریکا سفر کرد، در ایالات متحده زندگی کرد و اکنون و در حال حاضر در اویسو، کاناگاوا که یک منطقهٔ مسکونی در ژاپن است زندگی میکند و یک دفتر کار در توکیو دارد.
موراکامی یک همکار نوشتن در دانشگاه پرینستون واقع در پرینستون ایالت نیوجرسی و در دانشگاه توفست در مدفورد ماساچوست و دانشگاه هاروارد در کمبریج ماساچوست بود. writing fellow یک معلم، استاد یا مشاور است که به آموزش در کالج و دانشگاه در دورههای خاص یا زمینههای علمی کمک میکند.

10 کتاب برتر هاروکی موراکامی
1.شکار گوسفند وحشی 2.ماجرای پرنده باد شده 3.سرزمین عجایب پخته شده و پایان جهان 4. 1Q84 5.سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش 6.کافکا در کرانه 7.صدای باد را بشنو 8.پینبال، 1973 9.چوب نروژی 10.رقص رقص رقص
