- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم پسر کشی
نقد فیلم پسر کشی
پسرکشی ، یک فیلم غیر قابل باور
اختصاصیآسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank" rel="noopener"> آسمونی - نقد از فاخته الله مراد
در گام اول بزرگترین خطاها توی ذوق می زند. اتفاقات فیلم مربوط به زمان حال و مقداری هم (با توجه با سن و سال دختر ها) چیزی حدود پنجاه سال پیش افتاده (با ارفاق) اما طراحی صحنه و لباس در صحنه های مربوط به سال های قبل طوری است که انگار در دهه ی بیست یا سی هستیم. انگار در این بین کارگردان چند سالی را نادیده گرفته و زمان بندی غلطی انجامداده است ، البته بهتر است اسم آن را بی دقتی در زمان بندی، این هم که نه، بی توجهی به فهم مخاطب گذاشت. تا از این بخش دور نشدیم باید عرض کنم نوار کاست در حدود سال های 40 تا 45 وارد ایران شده بود و کمتر کسی از گرامافون استفاده می کرد مخصوصا جوان ها.
بگذریم، هدف فیلم چه بود؟ چه آرزویی را دنبال می کرد؟ انتقام؟ شاید، اما کمی غیرعقلانی ست که شخصی بخواهد انتقام دوران نوزادی اش را از پیرزنی فرتوت بگیرد.
هیچکدام از کاراکتر ها هیچ آرزوی مشخصی را دنبال نمی کردند. اگر به دیده ی اغماض بنگریم میتوانیم اینطور بگوییم که مثلا پسر خانواده به دنبال کشف هویت اسکلت ها بوده اما به طرز ناباورانه ای متوجه می شود یکی پدرش و دیگری شوهر سابق مادرش بوده...حالا این که آنها چطور همدیگر را کشته اند و همان جا هم مانده اند تا پوسیده اند، سوالی است که باید از فیلم ساز پرسید.
اگر بگوییم دختر ( بهاره کیان افشار) به دنبال دستیابی به آرزویش بوده، همانطور که در بالا اشاره کردم بسیار غیرمنطقی است که کسی انتقام دوران نوزادی اش را بگیرد و این همه برایش نقشه بچیند. ممکن است کسی انتقام مرگ پدر یا مادرش را بگیرد چون به خاطر نبود آنها زندگی برایش سخت گذشته اما وقتی اتفاق به خصوصی نیفتاده علت انتقام گیری دقیقا چیست؟
حضور و عدم حضور خواهر ها هم بسیار بی دلیل و توجیه ناپذیر بود. "لیلا اوتادی" که فقط حضور پیدا کرده که مثلا سوالات بیشتری را ایجاد کند، به برادرش می گوید باید سوالاتت را از کسی بپرسی که می گوید همه چیز را فراموش کرده و طوری این را می گوید که مخاطب مطمئن می شود هرگز رازی بر ملا نخواهد شد اما در کمال ناباوری وقتی برادرش به سراغ بزرگترین خواهر می رود، او بعد از سلام و طعنه زدن که علت آنها هم معلوم نشد، بلافاصله همه آن چیزی را میخواسته فراموش کند بیان می کند.
انتخاب "نسیم ادبی" به عنوان مادرشوهر به باورناپذیری فضای فیلم کمک شایانی کرده بود.
اما بازی خوب" ژاله صامتی" مثل همیشه ایده آل و مثال زدنی بود.
متاسفانه این فیلم حتی بستر اصلی یک فیلم نامه را هم نداشت که بشود به نقد آن پرداخت.