- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم دراکولا، رضا عطاران
نقد فیلم دراکولا، رضا عطاران
یکی از فیلم هایی که با استقبال بی نظیر مردم مواجه شد، فیلم دراکولا رضا عطاران است. شاید یکی از دلایل این استقبال، موضوع جدیدی بود که تا به حال در هیچ فیلمی کار نشده بود. آسمونی در این بخش به نقد فیلم دراکولا می پردازد. با ما همراه شوید.
جدیدترین فیلم رضا عطاران، فیلمی به شدت وسوسه انگیز است که تماشاگران را به خوبی به سالن های سینما می کشاند. فروش حدود پانصد میلیونی در فاصله چند روز، به خوبی گویای این است که اسم ستاره این روزهای سینمای ایران، چشم بسته هم می فروشد. البته از حق نباید گذشت، ایده فیلم، مثل همه ایده های عطاران بسیار جالب و بکر است. تصور دراکولایی که به دلیل انتخاب غلط طعمه هایش، درگیر اعتیاد شده، تصوری خنده آور است. اما برای ساختن یک فیلم خوب، ایده قوی کافی نیست.
ایده درخشان فیلم، در اجرا به شدت تلف شده، ریتم کند فیلم و داستان سرراست فیلم بدون هیچگونه تعلیق و پیچیدگی، تماشاگر را به سرعت خسته می کند، بدتر اینکه تماشاچی در واقع در پایان فیلم با مرگ ایده مواجه می شود و این حقیر پس از پایان فیلم صرفا به چگونگی از بین بردن چنین سوژه نابی فکر می کردم.
فیلم بجز تعریف کردن داستان یک خطی دراکولای معتاد که حالا می خواهد ترک کند، پیرنگ فرعی دیگری ندارد. متاسفانه، شاهد خرده داستان هایی که با کمک آن داستان اصلی جلو برود نیستیم، شاهد شخصیت پردازی های مناسب نیستیم، بجز دراکولا که در فاصله چند دقیقه به صورت مونولوگ خود را به تماشاگر معرفی می کند، بقیه شخصیت ها برای تماشاگر شناسانده نمی شوند و این خبط بزرگی است که حداقل از عطاران انتظار نمی رفت. از جمله دکتر یا راننده آژانس یا حتی صدف سرایدار منزل هیچ کدام تعریف درستی از نقش خود ندارند.
بدتر از آن تقلا برای ایجاد خرده پیرنگ ها کاملا شکست خورده است. تلاش های فیلم برای به تصویر کشیدن مناسبات جدید خانواده ها و علایقشان و نشان دادن نفوذ عمیق شبکه های اجتماعی به جایی نمی رسد، همچنین انتقادهای دراکولا از سبک زندگی که انسانهایی که یکدیگر را می کشند، در همان سطح باقی مانده و عمقی نمی یابد. از اواسط فیلم به بعد دیگر شاهد چیز جدیدی در فیلم نیستیم، و با توجه به کوتاه بودن زمان فیلم (هشتاد و شش دقیقه)، تماشاگر در پایان فیلم به شدت دچار سردرگمی شده و نمی تواند رابطه منطقی بین همه توضیحات و سکانس نهایی بیابد. شخصا پایان بهتری را از فیلم انتظار داشتم.
به نظر می آید عطاران علیرغم اینکه این روزها حضورش در هر فیلمی فروش آن را تضمین میکند، در کارگردانی این فیلم خیلی حوصله به خرج نداده، همه چیز در یک ایده بی نهایت خوب و البته دکور خوب (آنهم محدود و در منزل دراکولا) خلاصه می شود. هر چند نباید از بازی هنرمندانه لوون هفتوان و ژاله صامتی گذر کرد
بازیگران دیگر در همان حد و اندازه های متوسط ظاهر شده اند، از جمله رضا عطاران که همان عطاران همیشگی است و ویشکا آسایش که نتوانسته آنطور که باید، بدرخشد. سیامک انصاری کورسویی برای بازی کردن در نقش های غیر از خودش است و دکتر امید روحانی همان دکتر روحانی است بدون هیچ تفاوتی از گذشته، هر چند نقش بیشتر بازیگرها مثل محمود نظر علیان آنقدر کوتاه است که واقعا نمی توان، آن را مورد نقد قرار داد.
در کارگردانی نیز همانطور که اشاره کردم شلختگی در تدوین و سمبل کردن کار، نیاز به تیزبینی خاصی ندارد. استفاده از چند صحنه فهرست شیندلر (سکانس جمع آوری وسایل یهودیان و تحویل منزل به شیندلر) در فلاش بک خاطرات دراکولای فیلم که داستان فرار اجدادش را از رومانی تعریف می کرد، با نهایت بی سلیقگی جا داده شده بود. البته شاید بتوان آن را ادای دین کارگردان به فیلمی بزرگ نامید، ولی واقعا انقدر این وصله ناچسبان است که هر طور حساب کنیم، چنین نتیجه ای نمی گیریم.
در مجموع عطاران برای درآوردن چند صحنه ی ترسناک و چند صحنه کمدی خوب (آنطور که در تخصصش است) چندان به زحمت نیفتاده و صد البته که فیلم ارزش یک بار دیدن را (حداقل) دارد. ولی با توجه به حواشی پیرامونی، موقع دیدن این فیلم انتظار ویژه ای نداشته باشید. این فیلم از «خوابم میاد» ضعیف تر است. این فقط یک فیلم نود دقیقه ای است که سعی می کند بدون حرفهای قلنبه، برای لحظاتی لبخند را به لبانتان بیاورد، هر چند در آن هم خیلی موفق نیست. تمام
عکس هایی که از سیامک انصاری و رضا عطاران با گریم دراکولایی در رسانه ها منتشر می شود را در فیلم نمی بینیم، و واقعا جای تامل است که چرا تماشاگر باید اینطور رودست بخورد و فیلم می توانست خیلی بهتر و دلنشین تر از این که هست باشد. ولی افسوس و اقسوس و صد افسوس از بی حوصلگی و هدر رفت سوژه ها.