- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم به وقت شام

نقد فیلم به وقت شام

به وقت شام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمیکیا محصول سال 1396 میباشد. آسمونی در این بخش به معرفی و نقد فیلم به وقت شام می پردازد.
معرفی فیلم به وقت شام
این فیلم در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر در 8 بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و توانست 3 سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین صداگذاری را دریافت کند.
هادی حجازیفر و بابک حمیدیان بازیگران اصلی این فیلم هستند. تعدادی بازیگر ایرانی به همراه جمعی از بازیگران مطرح سوری و لبنانی نیز در فیلم ایفای نقش میکنند.
خلاصه داستان فیلم به وقت شام
قصه دو خلبان ایرانی را روایت میکند که قصد دارند مردم را از محاصره داعش خارج کنند اما با سقوط هواپیما آنها به سرنوشتی عجیب دچار میشوند.
ساخت فیلم به وقت شام
فیلمبرداری «به وقت شام» جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی کیا با سرمایهگذاری سازمان هنری رسانهای اوج همزمان با آغاز اصفهان، روستاهای اطراف شهریار و شهر دمشق در سوریه پیگیری شد و در روز 29 شهریور 1396 به پایان رسید. همزمان با فیلمبرداری، تدوین این فیلم نیز توسط مهرداد خوشبخت انجام گردید.
کارن همایونفر سازنده موسیقی این فیلم است.

بازیگران فیلم به وقت شام
- هادی حجازی فر
- بابک حمیدیان
- عبدالرضا نصاری
- رزاق رادان
- منصورنواصری
- افشین طالبی
- وحید عبدالله زاده
- عزیز نقدی
- قذرت الله بیات
- مالک آبسالان
- جلال نجفی
- علی عبادی
- جلال زندش
- پیر داغر
- خالد السید
- رامی عطاالله
- لیث مفتی
- منذر زین الدین
- جوزیف سلامه
- علی سکر
- محمد شعبان
- سامر خلیلی
ابراهیم حاتمی کیا کارگردان خوبی است. فیلمهای او همواره در اجرا، قوی و تمیز از آب درمیآیند. الگویی که او اخیراً در فیلمهایش اتخاذ میکند الگوییست که در بسیاری از فیلم های هالیوودی رعایت می شود. اما به لحاظ محتوا و درون مایه، کارهای او همچنان رگه هایی از آثار قدیمی اش دارند. حاتمی کیا فیلمسازی است که منطق قهرمان پروری هالیوودی همواره در فیلم هایش یافت می شود. فیلم های او تجربیات زیستی شخصیت ها و حتا خود فیلمساز را با منطق غیرایرانی نمایش می دهند که البته این "ایراد" به حساب نمی آید و شاید حتا برای فیلمی که صحنه های حاد اکشن و تعقیب و گریز دارد نوعی الزام به حساب بیاید.
در فیلم آخر او، «به وقت شام»، این بار حاتمی کیا از جغرافیای وطن اش پا به اقلیم تازه ای می گذارد و با لوکیشن قرار دادن سوریه، همان الگوهای قهرمان-ضدقهرمانی را در شکل و ابعادی وسیع تر در جغرافیایی دیگر به تصویر می کشد.

با در نظر گرفتن بضاعت سینمای ایران برای تولید فیلم در ژانر اکشن، «به وقت شام» را باید اثری خوش ساخت و خوش کیفیت به حساب آورد که البته به دلیل همین کم بضاعتی ها گاه، جلوه های کامپیوتری آن قدر که باید خوب عمل نمی کنند و بعضی از صحنه های فیلم کاملاً تصنعی و شبیه به بازی های کامپیوتری از آب درآمده اند اما جلوه های میدانی بسیار درخشان است و با اندکی اغماض در حد و اندازه ی نمونه های غیرایرانی. این خوب درآمدن صحنه های اکشن فیلم، از جهتی هم به ضرر کارگردان تمام شده است؛ به نظر می رسد حاتمی کیا، بخش عمده ی توجه خود را معطوف این صحنه ها کرده است تا جایی که در «به وقت شام» ظرافت او در کارگردانی و اجرا کمتر از دیگر فیلم هایش به چشم می آید و فیلم به نحوی متکی بر جلوه های تصویری شده است.
«به وقت شام» تمام مولفه های سینمای حاتمی کیا را در خود جای می دهد، لحن نیمه شعاری و حرفهای بسیار برای گفتن، تقابل دو قهرمان جوان و میانسال با یکدیگر که این بار هادی حجازی فر جای پرویز پرستویی را گرفته است و کارگردانیِ همچنان قدرتمندانه ای که به نظرم از فیلمنامه ی کار پیشی می گیرد.

نکته ی جالبی که در بسیاری از فیلم های جشنواره ی امسال قابل مشاهده است تکرار ایده ها و سوژه های مشابه در فیلم های مشترک یک فیلمساز است. همان قدر که «چهارراه استانبول»ِ مصطفی کیایی آمیزه ای از چند فیلم اخیر اوست «به وقت شام» نیز ماحصل چند فیلم شاخص حاتمی کیا همچون «ارتفاع پست»، «آژانس شیشه ای»، «به نان پدر» و «چ» است که البته این "عیب" به حساب نمی آید و شاید نشئت گرفته از خصایصی باشد که یک فیلمساز را به فیلمسازی مولف مبدل می سازد.
در موجودیت فیلم تازه ی حاتمی کیا آرمان گرایی، ملی گرایی و دین گرایی به چشم می خورد و البته تقابل سنت و مدرنیته ای که در نهایت با یکدیگر تلاقی می یابند.
در چند فیلم اخیر حاتمی کیا حضور و نقش زنان کمرنگ بوده است و در «به وقت شام» رسماً زنان (جز همسر داعشی یکی از سران جهادی ها) حذف شده اند که به عقیده من حذف شدن بهتر از حضور منفعل و بی هدف، همچون حضور مریلا زارعی و شیلا خداداد در «بادیگارد» است.
فیلمبرداری درخشان و موسیقی متن بسیار همخوان و تدوین خوبی که به حفظ ریتم اثر و پویایی آن کمک کرده است از دیگر محاسن «به وقت شام» است و به نظر می رسد فیلم حاتمی کیا بتواند در شاخه های مختلف فنی مدعی نامزدی سیمرغ بلورین باشد.

بازی های فیلم هم از دیگر محاسن آن به شمار می روند با ذکر این ایراد که هادی حجازی و بابک حمیدیان به لحاظ موقعیت سنی نمی توانند در قالب نقش پدر و پسر باورپذیر باشند و شاید گزینه ای در سن و سال پرویز پرستویی می توانست انتخاب درست تری باشد. همچنان تأکید می کنم که بازی هر دو بازیگر بسیار درخشان است اما شاید بهتر بود یکی از آن دو به لحاظ سنی ده سال پیرتر یا ده سال جوان تر انتخاب می شدند.
با این که فکر می کنم دیگر باید حاتمی کیا را به عنوان فیلمسازی با لحن شعاری در فیلم هایش بپذیریم و «به وقت شام» نیز از این گزند در امان نمانده، فیلم آخر او را بسیار هوشمندانه تر از «بادیگارد» می دانم. فیلمی که دست کم از میزان دیالوگ های شعارزده اش کاسته شده و سعی می کند سلیقه ی بیشتری در شخصیت پردازی به خرج دهد و دیالوگ هایی داشته باشد که به رغم نامتعارف بودن و شعاری بودن از دیالوگ های فیلم قبلی او بهتر باشند.
فیلمساز نمی دانم در ترسیم چهره داعشی ها تا چه حد موفق بوده است. این تصویر و البته نوع کنش های آنها تا حدودی مبالغه آمیز و نمایشی ست. بدیعیست داعشی ها وحشت آور، منفور و دوست نداشتی اند اما چهره بیش از حد نمایشی آنها از میزان رئالیسم مطلوب کارگردان کاسته است و بعضی جاهای فیلم را بشدت نچسب می کند.
پایان بندی درست و انتخاب مرگ قهرمان، همان طور که در بسیاری دیگر از فیلم های حاتمی کیا نیز شاهدش هستیم از انتخاب های درست کارگردان است.
سالهاست ابراهیم حاتمی کیا تغییراتی در ژانر و لحن فیلمسازی خود ایجاد کرده است و گرایشات او به سینمای اکشن فیلمهای او را ناخودآگاه تغییر داده اند اما هنوز هم می توان او را کارگردانی کاربلد به حساب آورد که به رغم شعاری بودن فیلمهایش، می تواند مخاطب را با خود همراه سازد و این هنر بزرگیست.