
نقد فیلم روزهای بهتر
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank" rel="follow noopener">اختصاصی آسمونی نقد از نجیبه نعمتی
فیلمی که باید خانوادهها و سیاستگذران آموزش و پرورش به نظاره آن بنشینند.
فیلم روزهای بهتر یکی از نامزدهای بهترین فیلم بلند خارجی( غیر زبان انگلیسی) راه یافته به اسکار امسال بود. هر چند تندیس اسکار را فیلم «دور دیگر» محصول کشور دانمارک به خانه برد؛ اما از خوبیهای این فیلم چیزی نمیکاهد.
فیلم روزهای بهتر به کارگردانی «دریک تسانگ» و اقتباسی از رمانی تحت عنوان«In His Youth, in Her Beauty» میباشد که به نظر میرسد همان گونه که در کشور اصلی خود مورد سانسور قرار گرفت از سوی اسکار نیز مورد کم لطفی واقع شد .

این فیلم به دلیل انتقاد از سیستم سخت آموزش و پرورش چین مدتها اجازه اکران نگرفت و بعد از اعمال ممیزی در سینما به نمایش گذاشته شده است که مورد استقبال کم نظیری از سوی تماشاچیان قرار گرفته و علاوه بر آن دولت چین را متقاعد ساخت تا نسبت به نظم آموزش و پرورشی خود تغییراتی را اعمال کند.
فیلم در خصوص فشار بسیار شدیدی است که به دانشآموزان سال آخر دبیرستان، کنکور سخت و نفسگیر Gaokao و همچنین رفتارهای زورگویانه در مدارس دارد.
فیلم از زمان حال شروع میشود زمانی که دختر جوانی به نام «چن نیای» با بازی « ژودونگ یو» از دانشآموزان نوجوانش میخواهد تا جملهای را به زبان انگلیسی«اینجا قبلا زمین بازی ما بود» مرتب تکرار کنند تا تفاوت میان افعالwas وused to را متوجه شوند.
او برای درک بهتر دانشآموزانش توضیح میدهد که فعل used to در زمان گذشته به کار میرود که حامل ضرر بوده و دیگر وجود ندارد.
«چن نیای» در هنگام تدریس خود متوجه ناراحتی یکی از دختران دانشآموزش میشود.
فیلم به گذشته میرود و زمانی را نشان میدهد که «چن نیای» روزهای آخر تحصیلش را در یک دبیرستان شلوغ اما کارآمد در زمینه کنکور Gaokao میگذراند. کنکوری سخت و رعب آور برای دانشآموزان که در دو روز نفسگیر سرنوشت و آینده دانشآموزان را رقم میزند.
«چن نیای» به اتفاق دوستش مسئول حمل سبد تغذیه شیر به سر کلاس درس خود هستند. زمانی که دوستش آخرین بطری شیر مدرسه را سر میکشد، چرا که چند دقیقه بعد از آن، خودش را از پشت بام دبیرستان به پایین پرت میکند و به زندگی خود خاتمه میدهد.
زمانی که سایر دانشآموزان در حال فیلمبرداری و به اشتراک گذاری این صحنه دردناک هستند، «چن نیای» با کاپشن خود صورت خونی و رعب آور دوستش را میپوشاند.
این صحنه؛ نقطه عطف ورود به ماجرا است. «چن نیای» به عنوان دوست و مطلع مورد سوال و جواب از سوی پلیس قرار میگیرد. بازپرسی که از خلال توضیحات «چن نیای» به وجود قلدری و آزار و اذیت دانشآموزان در مدرسه پی میبرد.
اما قلدری و ضرب و شتم در این مدرسه از سوی پسران اعمال نمیشود بلکه سه دختر که باند قلدری را ایجاد کردهاند ، سایر دانشآموزان را مورد آزار و اذیت زبانی و فیزیکی قرار میدهند.

با خودکشی آخرین قربانیشان توجه گروه قلدر به «چن نیای» جلب میشود و قرار است او نیز به یکی از قربانیان این گروه مبدل شود. «چن نیای» با وجود اینکه یکی از ده دانشآموز برتر مدرسه محسوب میشود و شانس موفقیتش بالا است؛ اما برخاسته از یک خانواده فقیر است. مادر او به دلیل قاچاق و همچنین فروش ماسکهای صورت تقلبی، بدهی سنگینی به بار آورده و مجبور است از دست طلبکارانش، «چن نیای» نوجوان را در خانه تنها بگذارد و «چن نیای» در خانه، کوچه و خیابان باید خود را شر طلبکاران مادرش پنهان سازد. در مدرسه نیز او با حجم زیاد کتاب و معلوماتی که باید حفظ کند روبرو است.
«مشابهت زیادی در بحث میان Gaokao چینی و کنکور ما ایرانیان دارد و فشارهایی که بر نوجوانان وارد میکنیم».
مدرسه از آنها میخواهد تا مطالب درسیشان را حفظ کنند، آنها در طول ساعات طولانی مدرسه که از صبح زود آغاز و تا پاسی از شب طول میکشد باید حجم بسیار بالایی از مطالب را حفظ کنند. هیچ کار آموزشی عملی وجود ندارد آزمایشگاه و سایر تجهیزات علمی را در مدرسه نمیابی تنها چیزی که وجود دارد حجم کتابهایی است که دانشآموزان در پشت آنها به سختی مشغول حفظ آنها هستند. مربیان مدرسه هم آنها را به خواندن ترغیب میکنند و به مشکلات روحی و روانی آنها توجه ندارند.
«چن نیای» به مربیان مدرسه و همچنین کارآگاه جوان توضیح میدهد که دوستش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است؛ اما باند قلدر به رهبری « وی لای» به راحتی از زیر بار مسئولیت مرگ همکلاسیشان شانه خالی میکنند. مدرسه نیز بدون اینکه در خصوص ادعای «چن نیای» اقدامی صورت دهد از گناه باند میگذرد.
زمانی که کارآگاه جوان از رهبر باند «وی لای» در خصوص مرگ همکلاسیشان پرس و جو میکند با رفتاری بسیار سرد و عادی با مقوله مرگ و مقصر بودن خودش صحبت میکند.
«وی لای» و سایر افراد باند، «چن نیای» را به دلیل معرفی کردن آنها به عنوان مقصر مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
آنها پای را فراتر گذاشته و اعلامیهای که طلبکاران مادرش به دیوار زدهاند توسط آنها در سطح وسیعی بین دوستان و دانشآموزان مدرسه به اشتراک گذاشته میشود و «چن نیای» به شدت تحت فشار قرار میگیرد.
«چن نیای» دیگر به اولیای مدرسه و پلیس اعتماد و اطمینان ندارد چون متوجه میشود که راهی برای اثبات زورگوییهای باند قلدر مدرسه ندارد؛ زمانی که «چن نیای» در راه خانه متوجه کتک خوردن پسر جوانی « شیائوبی » با بازی (جکسون یی)میشود تصمیم میگیرد تا پلیس را مطلع سازد؛ اما گروه ضارب او را مجبور میکنند تا پسر را ببوسد.

این حادثه سبب پیوند میان این دو نوجوان میشود. «شیائو بی» خودش را موظف میداند تا کاری برای «چن نیای» بکند به همین دلیل گوشی همراه او را تعمیر میکند؛ زمانی که زورگوییهای باند قلدر مدرسه به اوج خودش میرسد «چن نیای» از «شیائو بی» میخواهد تا مواظبت از او را در قبال این باند بر عهده بگیرد.
«شیائو بی» هر روز او را تا مدرسه بدون اینکه کسی متوجه شود تعقیب میکند تا بار دیگر مورد ضرب و شتم قرار نگیرد.
اما خود او به عنوان پسر بد مورد تعقیب پلیس است. قتل های سریالی در محله سبب میشود تا پلیس به او و دوستانش ظنین شده و آنها را بازداشت کنند.
بازداشت «شیائو بی» به گروه قلدر مدرسه فرصتی برای آزار و اذیت «چن نیای» میدهد. آنها «چن نیای» را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند؛ موهایش را قیچی و لباس هایش را از هم میدرند. آنها از تمامی این اتفاقات فیلم تهیه میکنند.
زمانی که «شیائو بی» از زندان آزاد میشود «چن نیای» را در هم شکسته و ناتوان تر از همیشه مییابد. کارگران ساخت و ساز در میان آوارهای ساختمانی جسد «وی لای» را مییابند و پرونده جنایی باز میشود. این زمانی است که «چن نیای» در جلسات امتحان Gaokao شرکت دارد.
«وی لای» به قتل رسیده و حال مظنون اصلی «شیائو بی» است. او به زندان انداخته میشود. کارآگاه متوجه میشود که «شیائو بی» در حقیقت گناه «چن نیای» را به گردن گرفته است. او برای اینکه «چن نیای» را مجبور به اعتراف کند متوسل به دروغ میشود و به «چن نیای» اعدام قریب به وقوع او را میگوید.
«چن نیای» با وجود خواهش های شیائو بی به قتل غیر عمد «وی لای» اعتراف میکند.

نقد فیلم:
فیلم به روایتگر واقعگرایانه فشار روحی و روانی بر نوجوانان است. نوجوانانی که باید به هر شکلی که شده است خود را برای ورود به دانشگاه آماده سازند.
افتتاحیه فیلم با خودکشی یک دانشآموز شروع بحران را نشان میدهد. روال داستان از ورود شیائوبی، روال عاشقانه به خود میگیرد. تضاد میان زندگی خصمانه «شیائو بی» به عنوان پسر بد و «چن نیای» درسخوان و آتیه دار به عنوان شخصیت مثبت در سراسر فیلم دیده میشود؛ اما در پایان تمامیاین پیش داوریها به هم ریخته شده و فیلم رنگ و بوی معمایی و جنایی به خود میگیرد.
بازیها به شدت واقعی و رئال است و در بخش هایی از فیلم سبک و سیاق مستند را در پیش میگیرد.
فیلمبرداری فیلم تضاد میان دو شخصیت اصلی و همچنین تضاد زندگی درخشان در روز و تضاد آن با سیاهی و زندگی به شدت فقیرانه جوانانی همچون «شیائو بی» را با ایجاد سایههای بلند و استفاده از رنگهای تندتر را نشان میدهد. تضاد در بخش درام فیلمنامه نیز دیده میشود. زندگی معمولی «چن نیای» به عنوان یک دانشآموز در طول روز و زندگی عاشقانه در کلبه فقیرانه «شیائو بی».
زیبایی فیلم در انتهای فیلم نهفته و شما را شوکه میکند و آن زمانی است که متوجه میشوید «چن نیای» دختر معصوم، مظلوم و خوش آتیه فیلم قاتل است نه «شیائو بی»، جوان ولگرد، دزد و بدون آینده معلوم؛ اما خودش را به عنوان یک عاشق فدای «چن نیای» میکند.
زندگی نشان داده شده در فیلم غیر قانونی است. زورگوییها، کار غیرقانونی مادر، خانه غیر قانونی «شیائو بی»، عشق دو نوجوان و....پلیسی که سعی دارد قانون را به این جامعه تزریق کند.
کارگردان نوآور فیلم، ماجرای هر ساله در دبیرستانهای چین یعنی Gaokao یا همان کنکور خودمان را به عنوان ایده اصلی در نظر گرفته و نوجوانانی را که هم باید فشارهای روحی و روانی کنکور، انتظارات اولیای مدرسه و خانوادههایشان و همچنین قلدری را به یک درام زیبا متصل کرده و همه را با هم به رشته تصویر در آورده است.
بازیهای فیلم نیز عالی است به خصوص بازی ژو دونگی یو «چن نیای» که هسته اصلی و نبض فیلم را در دست دارد.
هنگام تماشای فیلم توجه داشته باشید فیلم کمی بعد از تیتراژ پایانی ادامه دارد و به صحنه اول فیلم میپردازد و نشان میدهد «چن نیای» مدت محکومیتش را به اتمام رسانده و «شیائو بی» همچنان وظیفه مراقبت از او و دخترانی را که مورد زورگویی قرار میگیرند را بر عهده دارد.
دیدن این فیلم واقعا لذت بخش بود من قبلا چند سریال از چین دیده بودم و برام ارتباط برقرار کردن باهاش سخت بود اما این فیلم به نوبه خودش برای من انقدر رئالیستیک بود و با هر لحظه همزاد پنداری میکردم که این حس تبدیل تجربه ای جالب و لحظاتی خوش بدل شد.
فیلم بشدت جالبیه هرچقد از عالی بودنش بگم کم گفتم. دست سازنده درد نکنه خیلی خوب نقد کردش:>
با سلام. اول که توصیه میکنم در اولین فرصت این فیلم عالی را ببینید. شاید ساده ترین تعریف فیلم خوب این باشد که باید مخاطبش را ابتدا جذب کند در ادامه با خودش همراه کند و در پایان راضی کند. این فیلم هر سه قدم را بر میدارد. با اشکهایشان خواهید گریست و با شادی هایشان ذوق خواهید کرد.