فیلم چهل سالگی ، لیلا حاتمی
نقد سینمافا بر فیلم «چهلسالگی»: یک عاشقانه آرام
انتخاب و التهاب در عشق آرام «چهلسالگی» سینمافا-علی وزینی- داستانی عاشقانه و روایتی آرام از حرکت انسان ها در مسیر عشق، که هر لحظه از این عشق سراسر انتخاب و ترس رویارویی با گذشته است. عشقی که با عبور از گذر زمان دستخوش تغییر بوده اما هنوز هراس روبرویی با آن طوری وجود و سراسر روح زن را فراگرفته که نمی داند آیا عشق گذشته خود را با عشق رها کرده است یا از روی اجبار بوده ؟ ؛ وسوسه و تلخی آن، مدتی تمام زندگی زن و شوهر را مورد توجه قرار می دهد که باید هر لحظه منتظر انتخاب هریک از افراد، در برابر آن ها باشیم. "چهل سالگی" می خواهد انتخاب عشق گذشته و امروز را در وهله روبرویی با آن ها نشان دهد، طوری که شاید تصمیم گیری فوری آن، جز شک، چیز دیگری را در برنخواهد داشت و در مصاف رویارویی حال و گذشته به رویارویی عشق دیرین و امروز بر می خورد.روایتی خوش و دلنشین با ریتم کند، به خوبی در سراسر فضای فیلم دیده می شود و فلش بک ها و تغییر رنگ آن ها دائماً التهاب درونی را نشان می دهد. التهابی که نشات گرفته از آن ترس رویارویی با عشق دیرینه و ترس از تغییر انتخاب است که در فیلم جدید علیرضا رئیسیان به خوبی دیده می شود که اگر این التهاب اینگونه به تصویر کشیده نمی شد، سرنوشت دیگری را برای فیلم رقم می زد. حال آن که این تلفیق حال و گذشته آن چنان تاثیر می گذاشت که ریتم کند آن به سردی سپری می شد و به فیلمی غیرقابل تحمل و خوابآور تبدیل می شد.در روند این داستان می توان به چند مشکل اساسی اشاره کرد که گذرساده از آن درست نمی باشد که بطور مثال می توان به شخصیت نوجوان فیلم اشاره کرد که معلوم نیست چرا این چنین با خانواده معمولی خود فرق می کند. وقتی به پدر و مادر آن نگاه می کنیم چیزی را در آن ها نمی بینیم که بخواهیم متوجه شویم تربیت آن ها طوری بوده که فرزندشان این گونه بزرگ تر از سن و سال خود ظاهر می شود و شعر بگوید.در حرکت های اعصاب خوردکن فرهاد (محمدرضا فروتن) که کاملاً سعی می کند خود را به بی تفاوتی ظاهری بزند و کارهای عجیب و غریبی چون استفاده از دستگاه استراق سمع می کند و این گونه خود را از داخل اداره زحمت می دهد به حرف های همسر خود و همکار همسرش گوش کند. فرهاد در حالی که می توانست خیلی راحت تر از این ها و استفاده از دستگاه به صحبت های همسر خود گوش کند و از زندگی و عشق جاری مطمئن شود دست به سخت ترین انتخاب ها و کارها می زند که بیشتر ما را به خنده می اندازد و دقایقی از آن عاشقانه را به فراموشی می سپاریم. بازی ها در «چهل سالگی» بسیار دوست داشتنی است بطوری که هرگز نمی توان شخص دیگری را جز «لیلا حاتمی» برای بازی نقش نگار انتخاب کرد. صورت و چهره آرام و در عین حال ملتهب حاتمی آن قدر در روند قصه تاثیر به سزایی دارد که حال اگر بخواهیم کس دیگری را برای ایفای نقش انتخاب کرد به بن بست ذهنی می رسیم. به راستی رئیسیان متوجه این بازی خوب و چهره معصومانه حاتمی شده است.محمدرضا فروتن در چهل سالگی سعی کرده از دیگر نقش های خود فاصله گیرد و البته تا حدودی در فیلم موفق بوده است و حضور عزت اله انتظامی در نقش این قاضی نیز خوب ازآب درآمده است. خالی از لطف نیست که از بازی نوجوان فیلم «پریا مردانیان» که نامش به اشتباه «پریا مردانی ها» درج شده است (عدم توجه به بازیگران کودک و نوجوان و یا نابازیگرها در فیلم های ایرانی) یادی شود که دیالوگ هایش را به خوبی در ربرویی با حاتمی و فروتن می گوید و توانایی خود را در خواندن اشعار نشان می دهد. اولین بازی سهیلا گلستانی در نقش دوست نگار تمدن می تواند شروع خوبی برای بازی در فیلم های سینمایی اش باشد هرچند که او بهترین بازی اش را در تله فیلم «دماغ» فرزاد موتمن انجام داده است. بهترین بازی ها و حس دراماتیک داستان را می توان به سکانس اولین رویارویی دو نامزد گذشته در فرودگاه دید که نگاه های نگار تمدن (لیلا حاتمی) به کوروش و دست دادن کوروش کیان (فروزان اطهری) به بهار (پریا مردانیان) دید. منبع: سینمافا
نقد فیلم چهل سالگی نوشته امیر قادری
فیلم سینمایی «چهل سالگی»، بهتر از ساختههای قبلی «علیرضا رئیسیان» است که در مجموع فیلم احترامبرانگیزی است که ساخته شدن آن در شرایط امروز سینمای ایران دور از ذهن به نظر میرسید.فیلم سینمایی «چهل سالگی»، اقتباس ادبی را به عنوان یکی از سنتهای منسوخ در سینمای ایران را احیاء میکند و به همگونی قابل قبولی میان بازیگران و بازیهایشان شکل میدهد.مشکل اصلی فیلم سینمایی «چهل سالگی»، کیفیت نهچندان یکدست سکانسهایش است.صحنههای مربوط به «نگار» (فرزان اطهری) شخصیت کودک فیلم با «قاضی موید» (عزتالله انتظامی)، با درام اصلی جفت نمیشود و بین ماجراها فاصله میاندازد، اما در مجموع با تمام این اوصاف، فیلم سینمایی «چهل سالگی»، سرو شکل قابل قبولتری نسبت به فیلمهای قبلی «علیرضا رئیسیان» مانند «پرونده هاوانا» و «ایستگاه متروک» دارد.دغدغه مطرح شده در فیلم سینمایی «چهل سالگی»، بخشی از اما و اگرهای اجتماع امروز ما به حساب میآید. در میان خیل آثار پیشپا افتاده و ریاکارانه سینمای امروز ایران، اکران فیلمی مثل: «چهل سالگی» یک فرصت برای تماشاگران سینمای ایران است، بهخصوص که سازنده اثر در انتهای داستان به کلیشههای رایج تن در نمیدهد و نقطه چالشبرانگیز داستان را حفظ میکند.کاش فیلم سینمایی «چهلسالگی» بیش از اینها بر درام مرکزیاش متمرکز نمیشد تا بشود به خیال راحت به تماشاگر این سینما، نمایشش را توصیه کرد. در شکل فعلی از هسته مرکزی ملتهب فیلم، فاصله میگیریم تا به دیالوگهای گاه طولانی شخصیتها گوش کنیم. به نظر من «علیرضا رئیسیان» هنوز بهترین اثرش را نساخته است. منبع: خبرگزاری فارس زنی بر سر دوراهی انتخاب
نگاهی به فیلم "چهل سالگی"
«چهل سالگی» در عین محوریت قصهای درونی و جذاب که کشمکشهای یک زوج را طرح میکند در عمق دادن به شخصیتها و روابط گذشته و حال آنها ناکام است. علیرضا رئیسیان سالها پس از «ایستگاه متروک» با فیلم "چهل سالگی" در بیست و هشتمین جشنواره فجر حضور یافت، فیلمی که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ناهید طباطبائی است که مصطفی رستگارپور آن را به یک فیلمنامه سینمائی تبدیل کرده است. «چهل سالگی» داستان عشق سودائی است که عقیم مانده و پس از 20 سال احیا میشود، اما در شرایطی که همه چیز تغییر کرده است. قهرمان فیلم زنی 35 ساله به نام نگار (لیلا حاتمی) است که از زندگی عادی خود دلزده است و بازگشت عشق سالهای جوانی او را در موقعیتی چالشبرانگیز قرار میدهد. به این ترتیب، نگار زنی است که با مختصات عام چهل سالگی و گذشتهای خاص باید آزمونی سخت را بگذارند تا بفهمد از زندگی چه میخواهد. بالتبع این موقعیت با توجه به همه خط قرمزهائی که دارد از درامپردازی بر بستری واقعی آمده و همین نکته میتواند به باورپذیری و همذاتپنداری مخاطب با آن دامن بزند. روایت به گونهای طراحی شده که در عین پیشرفت روند خطی داستان که با آمدن کوروش کیان شکل میگیرد، گذشته هم به گونهای متقاطع از نقطه نظر شخصیتهای اصلی یعنی نگار، فرهاد و کیان روایت می شود. در واقع تکمیل شدن روایت زمان گذشته است که میتواند رابطه زمان حال این سه نفر را شناسنامهدار کند و البته قضاوت مخاطب را نسبت به موقعیت زمان حال آنها به چالش بکشد. بخصوص در مورد شخصیتی مثل کیان که در جوانی نگار را ترک کرده و به خارج رفته و حالا برای اجرای یک کنسرت به ایران بازگشته است. همانطور که موقعیت فرهاد (محمدرضا فروتن) در زمان حال به عنوان شوهری عاشق و مطلق به واسطه نقش تعیینکنندهای که در جدائی نگار و کیان در گذشته داشته، به گونهای تعدیل میشود. فیلم در عین پیگیری این خط اصلی با محوریت رمان، نگاهی هم به قصه «پادشاه و کنیزک» مثنوی مولوی دارد و با تلفیق این دو خط داستانی قصد دارد فیلم را واجد لایههای عمیق و درونیتر کند. اما واقعیت این است که پیگیری این چند روایت با توجه به زمانی خاص که برای پیشبرد هر یک لازم است در کنار خط فرعی استاد قدیمی فرهاد (عزتالله انتظامی) که تداعیکننده دادگاهی خودخواسته برای محاکمه فرهاد است، همه و همه فیلم را از تمرکز بر هسته اصلی دور میکنند. و هسته اصلی فیلم چه چیزی است جز کشمکشهای درونی یک زن متأهل دلزده از زندگی زناشوئی که هوائی تازه او را به گذشته فرا میخواند و او بر سر دوراهی انتخاب ساحل امن یا موج سواری است. واقعیت این است که با توجه به خطوط قصه و مفاهیمی که تلاش شده در فیلم به همسوئی برسند، کمتر میتوان به حس و حال درونی نگار نزدیک شد و دلمشغولیهای فرهاد به این تمرکز لطمه میزند. حال اگر قرار است فضای کلی فیلم به نسبت بین این زوج -با دیوار بلندی که بینشان است- تقسیم شود بهتر بود اگر خطوط فرعی و قصه های قرینه تعدیل میشد تا حداقل روایت داستان این دو شخصیت بتواند با تمرکز بیشتر مخاطب را درگیر کند. «چهل سالگی» در عین محوریت قصهای درونی و جذاب که کشمکش های درونی و بیرونی یک زوج را طرح می کند ناکام از عمق دادن به شخصیت ها و روابط گذشته و حال آنها است. در حالیکه اقتباس از یک رمان ادبی می توانست امتیازی ویژه به آن بدهد.
سمیرای عزیز من هم مثل تو این فیلم رو خیلی دوست داشتم . حق با توست فیلم قشنگیه
آره خیلی این فیلم قشنگه ممنون بخاطر یادآوری