
نقد تئاتر اوستاد نوروز پی نه دوز : شلیته از جنس جین
به تماشای نمایش «اوستاد نوروز پی نه دوز» که مینشینی، گرفتار دو بُعد زمانی میشوی. قاجاریه و امروز.
اختصاصی آسمونی - نوشته از نجیبه نعمتی
نمایشنامه نویسی در ایران، فراز و نشیبهای فراوانی به همراه داشته است. بیشتر نمایشنامهنویسان اولیه ایرانی گمنام مانده و کارهای آنها به دلیل ورود حوزه ترجمه آثار غربی به خصوص نمایشنامههای مولیر میان مردم و هنردوستان شناخته نشد. مشکلی که بر این نمایشنامهها نیز حکم فرما بود استفاده از دیالوگ، شرحها و توضیحات طولانی و استفاده از زبان به جای فرم است. بی توجهی به فرم اجرا، آنها را بیش از پیش در مجهول ماندن فرو برده است. سالهای سال باید میگذشت تا اولین نمایشنامه نویس ایرانی یعنی میرزا آقا تبریزی از میان متون کشف میشد، نمایشنامه نویسی که نمایشنامههایش تحت عنوان میرزا ملکم خان معروف شده بود. یکی ازنمایشنامه نویسان دوره مشروطیت میرزا احمدخان کمال الوزاره محمودی است. میرزا احمدخان کمال الوزاره محمودی هشت نمایشنامه به نام های: اوستاد نوروز پینهدوز، حاجی ریایی خان یا تارتوف شرقی، مقصر کیست، تیتیش مامانی یا فقر عمومی، میرزا برگزیده محرومالوکاله، طبیب اجباری، وصلتهای گوناگون و نوروزشکن یا قهرمان میرزا دلسوز را نگاشته است. نمایشنامه هایی که کسانی که ادبیات نمایشی میخوانند و یا افرادی که به ادبیات ایران و به خصوص ادبیات نمایشی اشراف دارند میشناساند. نمایشنامه اوستاد نوروز پینه دوز این نویسنده؛ نمایشنامه سختی است، خوانش آن سخت است تا برسد به اجرا... یکی از این افراد دلسوز که دغدغه شناسایی این افراد را دارد رحمت امینی است به تماشای نمایش «اوستاد نوروز پی نه دوز» که مینشینی، گرفتار دو بُعد زمانی میشوی. قاجاریه و امروز.
موضوعی قدیمی و از یاد رفته حرمسرا ی خانگی و مردی که به دنبال شهوت است؛ اما هر چه در نمایش غور میکنی وحدت را در آن مییابی. زمان قجری و موضوع از یاد رفته رنگ میبازد و نمایش عرصهای میشود برای نشان دادن انسان امروزی و حرص و طمع هایش. امیال انسانی که در هر دوره و زمانهای وجود دارد و از بین نمیرود بلکه در طول زمان رنگ عوض میکند، تغییر میکند و رنگ و لعاب دیگری مییابد اما از اصل نمیافتد. به همین دلیل نمایش کاملا امروزی است و نشان دهنده دغدغه های همین الان و اکنون است. شروع نمایش با دلزدگی همراه است. مردی افزون خواه و طالب زنان بیشتر...و با دید زنانه که به نمایش مینگری و به خصوص اگر رگه هایی از فمنیست هم داشته باشی دلزدگیات بیشتر میشود؛ اما با نمایش که یکی میشوی زنان واخورده که از بد روزگار با هم و بر سر یک سفره قرار میگیرند آرام آرام دچار تحول میشوند. آگاه میشوند نقشه میکشند یکی میشوند. نقشههای اولیه شان خرافی و بدوی است آرام آرام فکر و ایده و اندیشه شان را گسترش میدهند و این کار را تا جایی به پیش میبرند که مرد مغرور و هوسرانشان را به مردی منفعل، بیچاره و بی اراده مبدل میکنند. شاید نمایش قصد دارد این سیر تحول زنانه را به نمایش بگذارد. زنانی که از سر کتاب باز کردن، رمال دیدن، فال قهوه گرفتن به ورزش و تفکر سوق یافتند. ما بین نمایشنامه احمد خان محمودی و رحمت امینی گیر میکنی. سبک نگارشی دوران قاجاریه و دوران گذار مشروطیت و سبک اجرایی و دیالوگ های امروزی. دیالوگ ها هم قدیمی هستند و هم امروزی. تفکر و هوسرانی قدیم و طرز فکر امروزی را با هم دارد. نمایش خمیرهای از این اضداد ست که دست به دست هم داده و از میان اضداد نمایش عالی بیرون آمده است. سرداری و عبا، شلیته و تنبان و چارقد که نشان دهنده البسه دوران قجری است از پارچه جین امروزی است. نمایشنامه نیز مانند طراحی لباس نمایش هر دو را در هم دارد.
مدل نگارش و بازی های آن قدیمی است، شالوده و سرچشمه اولیه آن همان نمایش دوران قجری است؛ اما با مدل و جنس امروزی درهم آمیخته است. خرافات قدیمی،حرمسرا داری، هوسرانی، جادو و جنبل همچنان هستند؛ اما امروزی و...آپدیت شدهاند... فال قهوه، باشگاه بدنسازی و..همه و همه وجود دارند. به همین دلیل نمایش به دل مخاطب مینشیند و با آن همراه میشود. بازیگران نیز بازی روان و فرمیکی را به اجرا میگذارند. آنقدر راحت که مخاطب را با خود همراه میسازند. طراحی صحنه هر چند در وهله نخست بسیار ساده به نظر میرسد؛ اما با میزانسی که نمایشنامه میطلبد همراه و یکی است. دکوری قابل حمل که میتواند در یک صحنه ویترین مغازه باشد، یا در صحنه دیگر دیوار خانه میرزا، یا بینه یک حمام قدیمی و... این نمایش روزهای آخری خود را در سالن قشقایی میگذراند. اختصاصی آسمونی - نوشته از نجیبه نعمتی