- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سبک زندگی
- همسرداری
- زندگی زناشویی موفق
زندگی زناشویی موفق
اگر تفاوت های متناسب میان زن و مرد نبود ، تنوع و جذب و انجذاب ، در زندگی این دو، مفهومی نداشت . و به یک زندگی سرد و بی روح مبدل می گشت .
ویژگی ها و تفاوت های این دو موجب گشته است که هر دو مطلوب و طالب و معشوق و عاشق یکدیگر باشند و هر کدام به شیوه مخصوص به خود، در مقام جذب دیگری و آرامش جوئی از او برآیند .
برای هر محققی مسلم است که این جذب و انجذاب تنها از طریق غریزه جنسی و اقناع آن نیست ، که بالاتر از آن و با شکوه تر از آن می باشد .
مرد ، پناهگاه است و زن آرامش بخش
زن و مرد از تفاوت های لطیف و زیبای روحی برخوردارند که اگر اینها نبودند این دو موجود نمی توانستند کامل گردند زیرا آنان مکمل یکدیگرند و هر کدام بدون دیگری ناقص است .
زن علاوه بر ویژگی های خود و علاوه بر غرائز گوناگون ، آرزو دارد که در پناه مردی قرار گیرد و آن مرد هم مخصوص به او باشد. به همین جهت از هنر دلبری برخوردار است و در صدد صید قلب مرد برمی آید و اگر دارای این خصیصه روحی و هنر نبود نمی توانست دل مرد را شکار کند و تسخیر نماید ، این خصیصه یک ویژگی زنانه است .
مرد علاوه بر غرائز مختلف ، دوست می دارد که قهرمان باشد و او را به این جهت بپذیرند، و نیز مرد در طوفان های زندگی ، به آرامش دل و نیروئی که او را راحتی جان ببخشد ، نیازمند است که این هر دو نیاز، به وسیله زن ، رفع می گردد و آفرینش با حکمت و تدبیر، همه این تفاوت ها نبود و اگر مرد حالت زنانه داشت ، نمی توانست قهرمان زندگی زن باشد و اگر زن همچون مردان بود هرگز قادر به تسخیر دل مرد نمی گشت …
این جهت را قرآن مجید تصریح کرده و می فرماید :
(… و از آیات و نشانه های او این است که برای شما از نفس و جان خودتان زوج آفریده است تا آرامش دل بجوئید و در میان شما مودت و رحمت قرار داده است .)
احساسات متفاوت
زن و مرد ، حتی در احساس ها و طرز برداشت ها از حقایق و واقعیات متفاوتند تا آنجا که در چگونگی عشق و علاقه به یکدیگر کاملا تفاوت دارند با اینکه جذب و انجذاب دوطرفه است ، اما نوع علاقه شان به یکدیگر مانند هم نیست . نظام حکیمانه آفرینش ، مرد را مظهر طلب ، عشق ، تقاضا و نیاز آفریده است و زن را مظهر محبوب بودن ، معشوق شدن و جلوه و ناز قرار داده است و احساسات مرد طلب انگیز و احساسات زن ناز آمیز است .
معمولا زن ، هنگامی احساس شکــست می کند که مرد او را دوست نداشته و او نتوانسته است محبوب واقع گردد، در صورتی که مرد، موقعی احساس شکــست می کند که زن و همسر دلخواهش را نیافته یا پس از یافتن نتوانسته است او را در اختیار داشته باشد .و در نظر همسر قهرمان و تکیه گاه زندگی نباشد.
قرآن مجید که انسان را خلیفة الله دانسته بعد انسانی او را پرتوی از وجود الهی می شمارد ، مقصد ، معشوق ، معبود و محبوب حقیقی و نهائی انسان را کمال و جمال مطلق ، (الله ) تعالی معرفی کرده و عشق و محبت و مهر و وداد او را برخاسته از کمال جوئی و جمال دوستی وی می داند. و مهر و علاقه ای که میان زن و شوهر هست (علاوه بر علائق و لذائذ حیوانی ) از نوع عشق به جمیل مطلق و پرستش خدای متعال می باشد که فرمود است :
و من آیاته ان لکم من النفکــسم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون
(و از آیتها و نشانه های او این هست که از نوع و جان خودتان برای شما جفتهایتان را آفرید تا آرامش دل بجوئید و میان شما مهر و مودت و شفقت و رحمت قرار داد، بی تردید در این جهت همواره آیتها و نشانه هائی برای اندیشه هائی برای اندیشمندان می باشد.)
در هر دو مورد ، هم آفرینش همسر و جفت از نفس و جان خود انسان و هم در ایجاد مهر و محبت ، تکیه شده است بر آیت بودن که انسان آیت و نشانه خدا است و مهر و دادش آیتی دیگراست .
رمز داشتن زندگی زناشویی موفق این است که تفاوت های زن و مرد پذیرفته شود و هر کدام سعی کنند تا در نقش خود به خوبی عمل کنند و بر خلاف طبیعت خویش رفتار نکنند.