مهاجرت به آمریکا و کانادا
کد مطلب:  17027 
درج نظر
درج نظر
زمان مطالعه: 3 دقیقه
روایتی از درون هواپیمایی که 2 شب پیش در فرودگاه مهرآباد با سرعت از باند خارج شد

روایتی از درون هواپیمایی که 2 شب پیش در فرودگاه مهرآباد با سرعت از باند خارج شد

1395/05/25  به گزارش آسمونی به نقل از روزنامه اعتماد در گزارشی روایت مسافران پرواز تهران-مشهد هواپیمایی اترک که...
زمان مطالعه: 3 دقیقه

1395/05/25

  به گزارش آسمونی به نقل از روزنامه اعتماد در گزارشی روایت مسافران پرواز تهران-مشهد هواپیمایی اترک که شنبه شب در فرودگاه مهرآباد از باند خارج شد را منتشر کرده است؛

The story of the aircraft within the 2 nights ago at mehrabad airport was out of the band speed
The story of the aircraft within the 2 nights ago at mehrabad airport was out of the band speed

 «هواپیما زمان تیک آف با سرعت خیلی زیاد و تکانه‌های شدید از باند فرودگاه خارج و 30 ثانیه‌ای روی خاک کشیده شد. وقتی با لرزش دلهره آوری ایستاد، کابین پر از دود و خاک شده بود و مسافران خیلی ترسیده بودند. فشار همه‌شان افتاده بود پایین. چراغ‌ها خاموش شده و بوی سوختگی راه نفس‌ها را گرفته بود. یک ربع که گذشت، چراغ ماشین‌های آتش نشانی و آمبولانس‌ها را دیدیم و صدای آژیرشان را شنیدیم. آمده بودند کمک‌مان کنند. هنگام پایین آمدن از پله‌های هواپیما دیدم که چرخ آن در خاک گیر کرده. بعضی‌ها می‌گویند تبحر خلبان بود که نگذاشت اتفاق بدتری پیش بیاید. در گوشی‌ام عکس‌های سانحه را دارم.»

 سعید، یکی از 150 مسافر هواپیمای تهران - مشهد خطوط هوایی اترک است که ساعت 22:15 شامگاه شنبه در حالی که قصد داشت از باند فرودگاه مهرآباد تهران به سمت مشهد به پرواز درآید به دلیل شکستن چرخ جلو از باند خارج و با کشیده شدن در حاشیه آن متوقف شد. نیروهای امدادی و آتش‌نشانان پس از چند دقیقه تمام مسافران را که به دلیل گرد و خاک و دود داخل کابین، دچار ترس و تنگی نفس شده بودند از هواپیما خارج و به داخل سالن شماره 4 منتقل کردند.

 حادثه باعث شد باند فرودگاه تا یک ساعت و نیم بسته شود و پروازهای ورودی مجبور شوند در فرودگاه استانبول بلیت داریم. می‌خواهیم برویم لندن. اگر نرسیم، 12 میلیون تومان پول بلیت‌مان از بین می‌رود. چه کسی می‌خواهد این خسارت را پرداخت کند؟»

 لحظه‌ای به ساعت بزرگ ترمینال نگاه می‌کند: «دو بامداد شده، سه ساعت دیگر پرواز داشتیم، هرگز نمی‌رسیم» هنوز کلامش در گلو خشک نشده که عده‌ای بلند فریاد می‌زنند؛ خبر جدیدی دارند: «نماینده اترک آمد» همه دوره‌اش می‌کنند؛ مرد کوتاه قامت، بی‌سیم در دست دارد. ده‌ها مسافر همراه او تا غرفه اترک می‌روند اما حرفی که او می‌زند، صدای اعتراض‌شان را به هوا بلند می‌کند: «متاسفانه به دلیل تعطیلات و پر بودن پروازها، هیچ پرواز جایگزین دیگری به سمت مشهد نداریم. نزدیک‌ترین پرواز هم ساعت 9 صبح است. مسافرهایی که از سفر منصرف شده‌اند بلیت‌شان را بدهند باطل کنم، بعدا به نمایندگی اترک مراجعه کنند، خسارت‌شان را بگیرند. آنهایی هم که می‌خواهند بروند مشهد، صبر کنند. براساس دستورالعمل، هر پروازی به سمت مشهد باشد در اختیار اترک قرار می‌گیرد و ما راهی‌شان می‌کنیم.»

  - چرا همان اول نگفتید هواپیما نیست؟ شما که اول گفتید پرواز می‌آید؟

  - داشتیم پیگیری می‌کردیم.

 مسافران نمی‌پذیرند. نماینده اترک تا یک ساعت بعد، بارها حرفش را تکرار می‌کند. مسافری می‌گوید: «من پول ندارم بلیت جدید بخرم، الان پولم را می‌خواهم» همزمان، پیجر ترمینال، مسافران پرواز اترک را صدا می‌کند تا برای تحویل گرفتن بارهایشان به ترمینال 6 مراجعه کنند. این یعنی مهر تایید بر نبود پرواز جایگزین: «بیا، بعد از چهار - پنج ساعت که گفتند هواپیمای جایگزین می‌آید حالا پیج می‌کنند که بارهای‌تان را بگیرید، یعنی نخود نخود هرکی رود خانه خود.»

 تعدادی از مسافران بلیت‌‌های خود را نشان نماینده اترک می‌دهند و از او می‌خواهند پول‌شان را پس بدهد اما بیشترشان روی صندلی‌ها نشسته‌اند و منتظرند. سه توریست ایتالیایی در بین آنها هستند. یکی از آنها زنی میانسال است. دستش را روی گوشش می‌گذارد تا صدای داد و بیداد را نشنود: «الان چهارساعت است اینجا بلاتکلیف هستیم و بدترین چیز این است که کسی به ما جواب نمی‌دهد و همه فقط داد می‌زنند» او حادثه را «رعشه»‌ای توصیف می‌کند که به جان مسافرها افتاده بود: «پروازش مثل هیچکدام از پروازهایی که تا به حال تجربه کرده بودم نبود، لرزه و رعشه افتاد به تن‌مان تا ناگهان در حاشیه باند توقف کرد.»

 هنوز صدای تعدادی از مسافرها می‌آید که می‌گویند از پرواز اترک ترسیده‌اند اما مسافر ایتالیایی طور دیگری فکر می‌کند: «این اتفاق یک حادثه بود، ممکن است باز هم اتفاق بیفتد.» آنها اهل دو شهر زیبای parto و cittadella هستند و دو روز دیگر بلیت برگشت دارند.

 حالا ساعت نزدیک 4 بامداد است. بیشتر مسافرها با حرف‌های نماینده اترک به این نتیجه رسیده‌اند که چاره‌ای جز صبر کردن و انتظار برای نزدیک‌ترین پرواز به مشهد، تا ساعت 9 صبح ندارند. خبری هم از اسکان مسافران در هتل نیست. چند نفر از آنها در کافی شاپ ترمینال نشسته‌اند و مسابقه وزنه‌برداری سهراب مرادی در المپیک را می‌بینند. او که وزنه را بالا می‌برد و قهرمان می‌شود، لحظه‌ای حادثه را از یاد می‌برند و هورا می‌کشند. در بین‌شان یک سرباز 22 ساله هم هست. یک لیوان چای برای خود ریخته. حسرت دو روز مرخصی‌اش را می‌خورد که با این حادثه از کَفَش رفته: «280 تومان پول دادم بلیت هواپیما خریدم که بروم مشهد زیارت. دو روز مرخصی داشتم. الان با این حادثه باید دوباره برگردم پادگان.»

مهاجرت به آمریکا و کانادا
: برای دریافت مشاوره درباره روایتی از درون هواپیمایی که 2 شب پیش در فرودگاه مهرآباد با سرعت از باند خارج شد فرم زیر را تکمیل کنید
واریز هزینه و دریافت مشاوره توسط آسمونی
نظر خود را درباره «روایتی از درون هواپیمایی که 2 شب پیش در فرودگاه مهرآباد با سرعت از باند خارج شد» در کادر زیر بنویسید :
4 + 6 = ?
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید