
داستان و نقد فیلم شهر زیبا
شهر زیبا پس از فیلم رقص در غبار دومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی محصول سال 1382 است. شهر زیبا فیلمی اجتماعی با درون مایه ای عاشقانه است. ترانه علیدوستی و فرامرز قریبیان و بابک انصاری از بازیگران اصلی فیلم شهر زیبا بودند. آسمونی در این بخش به معرفی فیلم شهر زیبا و همچنین نقد فیلم شهر زیبا می پردازد.
- کارگردان: اصغر فرهادی
- نویسنده فیلمنامه: اصغر فرهادی
- مدیر فیلمبرداری: علی لقمانی
- تدوین: شهرزاد پویا
- موسیقی: حمیدرضا صدری
- طراح گریم: مهرداد میرکیانی
- طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم
- تهیه کننده: ایرج تقیپور، اصغر فرهادی
- محصول: شرکت نشانه
- بازیگران فیلم شهر زیبا: فرامرز قریبیان، ترانه علیدوستی، بابک انصاری، آهو خردمند، فرهاد قائمیان، هوشنگ هیهاوند
اکبر، نوجوان 16 سالهای است که مرتکب قتل دختری شده و دادگاه او را به اعدام محکوم نموده تا پس از رسیدن به سن 18 سالگی حکم اجرا گردد. اکنون او به سن هجدهسالگی رسیده و برای گذران روزهای آخر عمر به زندان بزرگسالان منتقل میشود. اعلا، دوست صمیمی اکبر که به جرم سرقت دستیگر شده، به محض آزادی از زندان، به همراه خواهر او تلاش میکند رضایت شاکی را بگیرد تا دوستش را از اعدام برهاند...
«شهر زیبا» دومین اثر سینمایی اصغر فرهادی، کارگردانی است که پیش از این فیلم «رقص در غبار» او در جشنواره به نمایش درآمد و مورد تمجید منتقدان قرار گرفت. «شهر زیبا» همچنین دومین حضور سینمایی ترانه علیدوستی، پس از «من ترانه 15 سال دارم» نیز هست. علاوه بر او فرامرز قریبیان، اینبار نیز با گریمی متفاوت، در فیلم دوم فرهادی با او همکاری میکند.
پرداخت شخصیت ها به جایی می رسد که نه طرف مجرم سزاوار مجازات شدن تشخیص داده می شود و نه طرف منتقم قادر به عفو کردن . در واقع سیرروایی فیلم هم هدفی جز این ندارد و جایی که به نتیجه دلخواهش می رسد، پوششی بر گیسوان بافته شده اش می کشد و ما را در عالم خود رها می کند.
این فیلم از جمله فیلمهایی است که به مسائل واقعی و ملموس جامعه می پردازد ، واقعیاتی که می توان افراد زیادی را پیدا کرد که در موقعیتهای گوناگون جامعه با آن درگیر هستند. همچنین داستان این فیلم از معدود داستانهایی است که پایانی خوش و کاملا مشخص ندارد ، در واقع بیننده احساس می کند که فیلم ناتمام مانده است امـا همانطـور که کـارگـردان خـود می گوید: داستان به عمد چنان تمام می شود که قضاوت را به عهده بیننده بگذارد. البته به نظر می رسد که چنین تکنیکی در پایان دادن به داستان فیلم دارای نکـات مثبـت و قابل تاملی است ، چرا که در موضوعات اجتماعی و پیچیده ای مانند موضوع داستان این فیلم ، به راحتی نمی توان نظری درست و بدون اشکال را مطرح کرد. بنابراین طراحی چنین پایانی برای یک داستان و البته داستانی که برگرفته از بطن جامعه و قواعد و قوانین واقعی و ملموس آن باشد، می تواند برای مخاطب یک محرکی بسازد که بواسطه آن به تفکر و تحلیل موضوع موردنظر و حتی کنکاش پیرامون علل مرتبط با آن بپردازد.
از تکنیکهای قابل توجهی که در ساخت این فیلم بکار رفته استفاده بجا و مناسبی از صداهای موجود در فضاهای فیلمبرداری است. به عنوان مثال صدای حرکت قطار که بخشی از موسیقی متن را در صحنه هایی خاص تشکیل می دهد ، خود می تواند حس موردنظر کارگردان را به مخاطب القاء نماید و یا در جایی دیگر صدای تلاوت قرآن و اذان قابل توجه و بررسی است.
نکته دیگری که در داستان این فیلم قابل بررسی است توجه به ارتباطات انسانی در قالب هرم مازلو می باشد. طبق نظر مازلو برای یک ارتباط مؤثر لازم است مراحل پنجگانه نیازهای فیزیولوژی، ایمنی، تعلقات اجتماعی، منزلت و حرمت و خودشکوفایی طی شود. اما داستان فیلم را می توان موردی استثناء برای این تئوری دانست. چرا که در مواردی می توان یک طرف ارتباطی را حتی در اولین مرحله هرم جستجو کرد که در آن فرد با وجود محتاج بودن به نیازهای اولیه، توانایی برقراری یک ارتباط مؤثر را دارد.
خیلی از آدم هایی که شما فکر می کنید محق هستند از نظر فرد دیگری محق نیستند، کاملاً نسبی است. بستگی دارد شما زاویه دیدتان و نسبت تان با فرد مورد قضاوت چه باشد. این روی قضاوتتان تاثیر دارد. من عقیده دارم که وقتی آدم ها در موقعیتی مرتکب عملی می شوند که از نظر ما ناپسند یا مجرمانه است معنی اش این نیست که اگر خود ما در آن موقعیت و شرایط بودیم حکماً این عمل را مرتکب نمی شدیم.
من به نیرو و اراده آدم ها معتقدم ولی در جامعه پیچیده معاصر، قدرت محیط و شرایط پیرامونی را غالباً و نه قاعدتاً برتر از اراده آدم ها می دانم.من تلاش می کنم در اثرم، زوایای مختلفی را به یک موقعیت پیچیده باز کنم تا قضاوت های متفاوتی حاصل شود. این موضوع در شهر زیبا به وضوح مشاهده می شود. دوربین سعی دارد منصف باشد. به یک نسبت به آدم ها نزدیک شود و جانبداری نکند. وظیفه من طراحی درست و قابل باور موقعیتی است که آدم ها درگیر آنند.
دوربین نباید خیلی روی صورت بازیگرها دقیق شود و به زور بخواهد احساساتشان را از پشت چهره بیرون بکشد. ممکن شخصیت ها در حال پنهان کاری باشند و توقف زیاد روی چهره ها می تواند دستشان را رو کند.