
نگاهی به فیلم تنت یا انگاشنه اثر کریستوفر نولان
مادری به دخترش سفارش می کرد در خانه ی شوهر "بالا بالا بشین گنده گنده حرف بزن" دختر هم سر طاقچه می نشیند و پشت هم می گوید شتر، گاو، کرگدنکه به گمان دیوانه بودن از خانه بیرونش می کنند.
«نولان »هم دقیقا همین کار را می کند، به خیال این که تهیه ی بیگ پروداکشن می تواند پوچی داستانی که نوشته پنهان کند. اما هر چه بیشتر به النگ دلنگ فیلمش اضافه می کند فقط مخاطب را سردرگم تر می کند.
در فیلم Tenet اگر درست متوجه شده باشم ماجرای جاسوسی است که می خواهد جلوی اتفاقی را بگیرد. در جایی این اتفاق جنگ جهانی سوم عنوان می شود و در جایی مرگ آدمی که اگر کشته شود دنیا هم نابود می شود. اما تا آخر فیلم به غیر از این که کاراکترها در زمان رفت و آمد می کنند عملا چیز دیگری دیده نمی شود. آن هم رفت و آمدی که هیچ منطقی درش نیست چون به این بسنده شده که کاراکترها راجع به اتفاقی که در شرف وقوع است حرف بزنند و بعد آن اتفاق صورت بگیرد. آن هم دیالوگ هایی که گاهی مضحک است.
اوایل فیلم جاسوساز پروفسور می پرسد که این فشنگ که از نظر زمانی به عقب شلیکمی شود چه عواقبی دارد؟ او می گوید فاجعه به بار می آورد. چه نوع فاجعه ای را خود فیلم ساز هم نمی داند. چون چند سال پیش راجع به نوعی از گلوله مطلبی خواندم که نوشته بود با اصابت به بدن به چهار تکه تقسیممی شود وهر تکه دوباره به چهار تکه ی دیگر، چیزی شبیه تقسیم سلولی. که این اختراع مربوط به چند سال پیش می شد. حالا در یک فیلم تخیلی که در سال 2018 ساخته شده تاثیر گلوله دقیقا چه می تواند باشد؟ جالب این جاست که جاسوس دنبال گلوله ها و فشنگ ها هم نیست، دنبال خواسته ای بزرگتر که آن هم معلوم نیست ، چیست.
از این ها گذشته دو بار می خواستند راجع به نقشه هایشان که بسیار هم مهم بود حرف بزنند. یک بار در اتوبوس یک بار هم روی قایقی که انقدر پر سرعت حرکت می کرد که صدا به صدا نمی رسید و آنها مجبور بودند راجع به مسئله ای مهم با فریاد گفتگو کنند!!
خیال می کردم فقط در ایران است که وقتی یک نفر می خواهد تمام مسئولیت ساخت و پرداخت یک فیلم از فیلمنامه گرفته تا تهیه کنندگی را به عهده بگیرد ، فیلم افتضاح از آب در می آید اما با دیدن تنت متوجه شدم انقدر که فیلم نامه گنگ نوشته شده تنها خود فیلمنامه نویس می تواند درکش کند که او کسی نیست جز کارگردان و تهیه کننده ی فیلم. حتی معتقدم بازیگرانشم هم چیزی نفهمیده اند و سر هر صحنه بهاندازه دو سه پلان از متن را حفظ کرده اند و مثل ما که کمبودها را با موسیقی می پوشانیم، نولان هم با بزن بزن و بکش بکش، جبران کرده است.