
نگاهی به فیلمنامه و شخصیت پردازی در فیلم خانه دیگری
اختصاصی آسمونی نقد از چکاوک شیرازی
در " خانه ی دیگری " با یک فیلم خوب رئالیستی طرفیم. فیلمی که کاراکترهایش با مشکلات در هم تنیده مواجهند.
هدف فیلم فراهم کردن پول برای پرداخت دیه ست. موضوع تکراری ست اما نویسنده با روشی متفاوت به این هدف می رسد.
مرجان ( لیلا زارع) نویسنده ای است که در کارش موفق است اما زندگی زناشویی اش مشکل دارد. او با مشکل دیگری روبه رو میشود. پدرش ( ناصر هاشمی) به خانواده ای که از او نگهداری می کنند قول داده که پول دیه را فراهم می کند و حالا از مرجان می خواهد که این کار را انجام دهد. تا اینجا قهرمان ما مرجان است که باید با مشکلاتش رو به رو شود. همه فکر می کنند که مرجان با وجود همسری ثروتمند( پژمان بازغی) می تواند پول را تهیه کند اما نمی دانند که او در زندگی خصوصی اش چه مشکلاتی دارد. اما فیلم قهرمان های دیگری هم دارد خانواده ی تیمور که باید دیه را پرداخت کنند. آنها هم روش خود را برای رسیدن به پولی که قول ش را از پدر مرجان گرفته اند دارند.
مشکلات به شدت در هم گره خورده و کنش و واکنش قهرمان ها کاملا روی هم اثر می گذارد.
زوج مرجان و همسرش در مقابل زوج برادر تیمور( علیرضا جعفری ) و تازه عروسش قرار گرفته اند. آنها ثروتمند اما ناشادند در مقابل زوج دیگر که پولی ندارند اما عاشق یکدیگرند. اما فیلم نامه نویس هوشمند بدون شعار دادن و گل درشت کردن موضوع کارس کرده که مخاطب خودش به این تفاوت پی ببرد.
نقشه ی مادر تیمور( گوهر خیراندیش) برای رسیدن به هدفش که آزادی پسرش است بسیار واقعی جلوه می کند. چون بیانگر ذات واقعی انسان ها در مواقع متفاوت است. خصوصا وقتی می فهمیم که او دو میلیون تومان پول پس اندازش را از مرجان و پدرش مخفی کرده، چون فکر می کند که آنها پول دارند و به این پول کم نیازی ندارند. اما در یک فیلم نامه ی درست هیچ حرف موقعیتی بی دلیل نیست و در مسیر داستان رها نمی شود. آنها در پایان فیلم مجبور می شوند که این قید این پول را بزنند.
نکته ی دیگری که در فیلم نامه پرداخت شده تفاوت طرز فکر آدم ها و نوع نگاه و قضاوتشان است. مرجان و همسرش فکر می کنند که خانواده ی اکرم سعی دارند پدر را سرکیسه کنند غافل از اینکه آنها عمیقا به پول او نیازمندند. از طرفی خانواده ی اکرم هم آنها را مرفهین بی درد دانند و از عمق مشکلاتشان خبر ندارند.
فیلم طعنه ای هم به روابط زناشویی و علت تخریب آن زده و همه ی این ها در تار و پود داستان تنیده شده.
فیلم به طرزی واقع گرایانه و به طور کلی به این موضوع می پردازد که وقتی پای پول به میان می آید آدم ها دست به هر کاری می زنند.
رابطه ی مرجان و شوهرش به خاطر پول خراب شده، اکرم به خاطر پول دروغ می گوید. خانواده ای که دنبال دیه هستند همه ی هدفشان پول است و در آخر می بینیم که برادر تیمور و همسرش به خاطر پول کتک کاری می کنند. هر کدام با سبک و سیاق و دلایل خاص خودش.
پایان فیلم خوب بود. هر چند که تا لحظه ی آخر به مشکلات افزوده می شد و وقتی پسر پیرزن آسیب دیده کاغذی را در آن تعهد داده بودند پاره کرد، دوباره همه چیز به خانه ی اول برگشت با این تفاوت که این بار امیدی برای حل مشکلات هست.