
فیلم رگ خواب، سیمرغ بهترین عکس
خلاصه فیلم رگ خواب
داستان «رگ خواب» دربارهٔ یک زن است و در واقع اضمحلال زنی را در زندگی اش به تصویر میکشد؛ و لیلا حاتمی برای بازی در این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر زن را دریافت کرد
بازیگران فیلم رگ خواب
-
لیلا حاتمی
-
کوروش تهامی
-
حمیدرضا آذرنگ
-
الهام کردا
این فیلم در سی پنجمین دوره جشنواره فجر سه جایزه دریافت کرد که به صورت زیر است:
-
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن: لیلا حاتمی برای رگ خواب
-
بهترین جلوههای ویژه میدانی: آرش آقا بیگ برای رگ خواب
-
بهترین عکس: امیر حسین شجاعی برای رگ خواب
سایر عوامل فیلم رگ خواب
-
فیلمنامه: معصومه بیات
-
فیلمبرداری: فرشاد محمدی
-
تدوین: مهدی سعدی
-
موسیقی: سهراب پورناظری با صدای همایون شجریان
-
طراح صحنه: حمید میرزا محمدی
-
طراح لباس: آزاده قوام
-
طراح گریم: سهند ترابی
-
صدابرداری: بابک اردلان
حمید نعمتالله به نسبت سالهای حضورش در سینما کارگردان کمکاری به حساب میآید. فیلم اول او «بوتیک» برای مخاطبین یک شگفتی بود. جسارت یک فیلم اولی در نمایش معضلات اجتماعیای که در آن زمان جایی در سینمای ایران نداشتند باعث شد توجه زیادی به سمت او جلب شود. موضوع فقط به جسارت موضوعی خلاصه نمیشد و بوتیک به لحاظ ساختاری فیلمی پخته و تأثیرگذار از آب در آمده بود. چندین سال طول کشید تا نعمتالله با فیلم «بی پولی» به سینما بازگردد. فیلم این بار به اندازهٔ «بوتیک» پیشرو و تکاندهنده نبود اما با تحسین منتقدان روبهرو شد. او سپس سریال «وضعیت سفید» را برای تلویزیون ساخت که بهطور کل نظر مثبت مخاطبین را جلب کرد اما از هر نظر کاری متفاوت با باقی آثار تلویزیونی به حساب میآمد.
«رگ خواب» که این روزها در جشنواره به نمایش در آمده است به هیچکدام از فیلمهای ساخته شده توسط خود او ارتباطی ندارد اما پیوستگی معنایی و ساختاری آن با فیلمنامهٔ مشترک نعمتالله و هادی مقدم دوست «سر به مهر» غیر قابل انکار است. فیلم روایتگر مسیر حرکت یک زن جوان به نام مینا (لیلا حاتمی) در مقطعی حساس از زندگیاش است. اولین جملهای که از او میشنویم در رابطه با پایان زندگی زناشوییاش مطرح میشود.
فیلمساز همهی داستان را از دید شخصیت مرکزی یعنی مینا روایت میکند. به عبارتی میشود گفت «رگ خواب» فیلمی است که در داستانگویی خودش را به یک زاویه دید محدود کرده و در هیچ لحظهای این محدودیت خود خواسته را زیر پا نمیگذارد. تکتک سکانسها با حضور مینا نوشته شده و شکل گرفتهاند و فیلم در هیچ لحظهای از فضای ذهنی و احساسات او جدا نمیشود. از همان سکانس اول نریشن های ذهنی مینا ما را از گذشتهاش آگاه میکنند و پس از آن مخاطب قدم به قدم در تجربههای حسی او شریک میشود و دنیا و آدمها و روابط را از دیدگاه او میبیند. ایجاد چنین محدودیتی از طرف فیلمساز باعث شده چالشی سخت در فیلم وجود داشته باشد.
پیشروی رابطهٔ عاطفی بین مینا و کامران با ایدههای متنی و تصویریای همراه شده است که کاملاً مخاطب را سر ذوق آورده و به دنبال کردن سرنوشت این دو علاقهمند میکند. آشنایی آنها بهدرستی با لحظات متفاوتی پیشرفت میکند و هیچ شباهتی به نمونههای تکرار شده در سینمای ما ندارد. سکانسی که در آن کامران برای ابراز علاقه به مینا مشغول خوردن خاک میشود تنها یکی از سکانسهای بکر فیلم است که مخاطب را حسابی سر ذوق میآورد و حس و حال عاشقانهٔ جاری در آن کاملاً ملموس است. نریشن های ذهنی مینا باعث شده همراهی مخاطب با داستان از سمت او باشد. به همین دلیل زمانی که هیجان او از آشناییاش با کامران را میشنویم وارد فضای بسیار شخصیای میشویم که احساسات و عواطف درونی در آن شکل گرفتهاند.
رابطهٔ مینا و کامران اگرچه در حال و هوایی عاشقانه اوج میگیرد اما کمکم متوقف شده و وارد سرازیری میشود. پس از این تغییر لحن در فضا، روایت مقداری لکنت را تجربه میکند. نکته مشکلساز اینجاست که ایدههای فیلمساز برای بردن یک رابطهٔ عاشقانه به نقطهٔ اوج بسیار فکر شده و زیباست. اما فرود رابطه این جزییات بکر را در خود ندارد. دلایلی که باعث کمرنگ شدن رابطه میشود شباهتهای زیادی به نمونههای قبلی پیدا میکند و رفتارهایی که کامران در ادامهٔ فیلم از خود نشان میدهد تر و تازگی فیلم را کاهش میدهد.
پایانبندی فیلم مسیر حرکت مینا از ورود به رابطه و اوجگیری تا فرود و رسیدن به وضعیت بحرانی را بهدرستی تکمیل میکند و نوعی گذر و بلوغ حسی را در او ایجاد میکند. فیلم به دلایل مختلف در سینمای ایران یک مورد منحصربهفرد است. زاویه دید تکنفره و ایجاد ارتباط بین مخاطب و شخصیترین حالات ذهنی یک شخصیت باعث شده با فیلمی متفاوت روبهرو باشیم که یک نیمهٔ درخشان و یک نیمهٔ قابل قبول را ارائه میکند. تماشای اوج و فرودهای حسی لیلا حاتمی بسیار دلنشین است.