
نتیجه همکاری اسپانسرها و تماشاگران
بدترین ساعت ممکن برای برگزاری یک تورنمنت

تورنمنت
اگر قرار باشد مسابقه ای در محلی فوق العاده گرم برگزار شود، بهتر این است آن مسابقه در چه زمانی انجام شود؟ صبح ؟ ظهر؟ یا شب؟ ممکن است گروهی بگویند صبح و نظر گروهی ساعات پایانی روز باشد. ولی قطعا کسی دوست ندارد بازی در ظهر برگزار شود که خورشید با تمام قدرت می تابد و گرم ترین لحظات یک روز را به وجود می آورد. وقتی در اوایل دهه 60 میلادی مشخص شد که کشور مکزیک در انتهای همان دهه، میزبانی دو تورنمنت بسیار مهم را به عهده می گیره و باید دو سال بعد از میزبانی المپیک 1968، میزبان جام جهانی 1970 هم باشد، یک مساله، تیمها، ورزشکاران و مربی ها رو نگران می کرد. این که ارتفاع مکزیک نزدیک به 3 هزار متر بالاتر از سطح دریاست و در این شرایط نفس کشیدن هم مشکل خواهد بود؛ چه رسد به مسابقه دادن. با وجود این شرایط، مسوولان برگزاری این تورنمنت ها می توانستند این طور توجیه کنند که شرایط برای ورزشکاران همه کشورها یکسان است. بعد هم دلیل بیاورند که میزبانی المپیک باید در قاره ها بچرخد و بعد از اقیانوسیه(1956)، اروپا(1960) و آسیا(1964)، حالا نوبت آمریکای شمالی بود که میزبان المپیک 1968 شود و البته آمریکای شمالی بعد از هشت دوره جام جهانی، این حق را دارد که برای اولین بار در نهمین دوره، میزبان رقابت ها شود. اما ارتفاع، تنها مشکل میزبانی مکزیک نبود و یک خبر ترسناک در انتظار همه بود: این که مسابقات باید حوالی ظهر برگزار شود. در مکزیک هوا یا داغ و خشک هست، یا به خاطر بارانهای شدید، شرجی و درست مثل گرمابه می شود. چنین شرایطی، کار را برای بازیکنانی که باید 90 دقیقه یا بیشتر می دویدند، خیلی سخت تر می کرد. اما دلیل این همه فشار به بازیکنان چه چیزی بود؟ جواب خیلی ساده است. اسپانسرها می خواستند بازی ها ظهر برگزار شود. چرا؟ به خاطر هواداران. البته نه آن هوادارانی که در استادیوم هستند.

کشور مکزیک میزبان دو تورنمنت در جام جهانی 1970 قرار بود مسابقات برای اولین بار به صورت زنده از بعضی شبکه های آمریکایی بخش شود. این شبکه ها پول زیادی به فیفا داده بودند تا امتیاز پخش را در انحصار داشته باشند. اما هزینه های آنها وقتی جواب می داد که میلیونها هوادار در سراسر دنیا این بازیها را ببینند و آن شبکه ها هم بتوانند تبلغیات زیادی قبل و بین مسابقات پخش کنند. بیشتر هوادار کجا بودند؟ تقریبا همه آنها در نیمکره شرقی بودند. به خصوص اروپا و کمی هم آفریقا و آسیا. پس باید بازیها زمانی پخش می شد که هواداران این بخش های جهان، در محل کار نباشند و بتوانند در خانه با خیال راحت بازی را نگاه کنند. هواداران فقط شبها چنین شانسی را داشتند که بازیها را زنده و در خونه تماشا کنند؛ یعنی زمانی که در مکزیک، ساعات میانی روز بود.

هواداران در استادیم به این ترتیب در آن دوره، تمام بازیها زیر تابش آفتاب برگزار شد. تیمها هم ناچار شدند هر کدام ترفندی را در نظر بگیرند تا با مشکل کمتری روبه رو شوند. مثلا آلمانی ها از یک ماه قبل تمریناتشان رو در مکزیک برگزار کردند تا بازیکنان به این شرایط کاملا عادت کنند. حتی بعدها بابی مور کاپیتان انگلیس در خاطراتش از آن جام گفت: بازی در آن شرایط، به اندازه ای که از بیرون به نظر می رسد، سخت نیست و کار تماشاگرهای بیرون زمین دشوارتر از ما بود. صحبت های مور نشان می داد که بازیکنها چقدر سریع با این شرایط تطبیق پیدا کردند؛ در حقیقت چاره ای هم جز این نداشتند که تطبیق پیدا کنن.

جام جهانی 1970 آن جام جهانی، سود هنگفتی رو نصیب شبکه های تلویزیونی کرد و از آن به بعد، شبکه ها بخش جدایی ناپذیر مسابقات شدند. امری که بدون تماشاگران تلویزیونی اصلا امکان پذیر نبود. حالا هم، اگر می بینیم مسابقات بزرگی مثل ال کلاسیکو وسط روز برگزار می شود، چیزی نسبت به جام جهانی 1970 عوض نشده است. باز هم شبکه ها و البته علاقه مندان هستند که باعث این تغییر زمان می شوند؛ با این تفاوت که این بار هواداران اروپایی نیستند و زردپوستهای شرق آسیا جانشین آنها شده اند. اسپانسرها و هواداران چنین قدرتی دارند که وقتی خواستی مشترک داشته باشند، می توانند حتی زمان مهم ترین بازیهای دنیا را هم تغییر بدهند.