کد مطلب:
34754
درج نظر
درج نظر
زمان مطالعه: 2 دقیقه

رازهایی که آخرین قهرمانی آرژانتین در جام جهانی را رقم زد
رازهایی که آخرین قهرمانی آرژانتین در جام جهانی را رقم زد / اختصاصی آسمونی – مهدی زارعی
به...
زمان مطالعه: 2 دقیقه
سرفصل های این مطلب:[بستن]

رازهایی که آخرین قهرمانی آرژانتین در جام جهانی را رقم زد / اختصاصی آسمونی – مهدی زارعی
به گزارش ورزشی آسمونی ، یک تیم فوتبال با چه امکانات و تفکراتی می تواند قهرمان جهان شود؟ قطعا پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده می شود. اما شاید بهترین جواب را بتوان از کسی شنید که خودش سابقه قهرمانی جهان را داشته باشد.
دکتر کارلوس بیلاردو سرمربی مربی آرژانتین و فاتح جامجهانی 1986 و نایب قهرمان جام جهانی 1990 توضیحات کاملی در این باره می دهد:

به نحوه کار خود ایمان داشته باشید
قبل از مسابقات جامجهانی، سبک بازی ما با انتقادات فراوانی روبرو شده بود. به انتخاب بازیکنان ایراد گرفته میشد و برخی حتی از انتخاب مارادونا به عنوان کاپیتان تیم نیز انتقاد میکردند. کسی از ما به عنوان مدعی قهرمانی یاد نمیکرد. اما ما ایمان داشتیم که میخواهیم بهترین بازیها را انجام دهیم و به همه ثابت کنیم که اشتباه کردهاند. آغاز کار ما در سال 1984 بود که با سیستم جدید (2ـ5ـ3) کار خود را شروع کردیم. جا افتادن این سیستم کار دشواری بود. اما من ایمان داشتم که شرایط بهتر و بهتر خواهد شد. در این مدت بارها و بارها با این قبیل پرسشها روبرو شدیم: چه کسی بال راست تیم خواهد بود؟ دفاع چپ که خواهد شد و... تلاش من بر این بود که از بین 30 میلیون آرژانتینی، 30 بازیکن برتر را انتخاب کنیم. اما مطبوعات میخواستند که هرچه سریعتر شرّ خود را از تیمملی کم کنم. همواره در جلوی خانه من کسانی بودند که انتظارم را میکشیدند و به محض رسیدن من، انتقادات آغاز میشد. روزی که تیم عازم مکزیک شد، بیشتر فضای فرودگاه خالی بود اما وقتی از جامجهانی بازگشتیم، 500 هزار نفر در فرودگاه و اطراف آن جشن گرفته بودند.
2- ابتکار داشته باشید:
بیشتر بازیکنان ما در اروپا بازی میکردند. به همین جهت تا جایی که امکان داشت، از طریق تلفن با آنها ارتباط برقرار میکردم و نحوه برخی از تمرینات را تلفنی توضیح میدادم. من یک موبایل داشتم که درون یک چمدان بزرگ جای میگرفت. موبایل وسیلهای بود که هیچکس به جز من در آرژانتین نداشت! هرگاه در سفر بودم، به وسیله آن با لژیونرهای تیمملی صحبت میکردم. در هنگام سفر به اروپا نیز تمام تلاش من این بود که فرصتی برای تمرین با آنها به دست آورم. نوع تمرینات بسیار جالب بود. مثلاً میگفتم، بوروچاگا! تصور کن که این مخروط نارنجی رنگ درون زمین «باتیستا» همتیمی تو میباشد!