- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سبک زندگی
- خانواده و اخلاق
- نقش معاشران و دوستان در پرورش فضائل اخلاقی
نقش معاشران و دوستان در پرورش فضائل اخلاقی
موضوع دیگری که تاثیر عمیق آن به تجربه ثابتشده و همه علمای اخلاق و تعلیم و تربیت اتفاق نظر دارند، مساله معاشرت و دوستی است. غالبا دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگی افراد پاک شدهاند; عکس آن نیز صادق است، زیرا بسیاری از افراد پاک و قویالاراده توانستهاند بعضی از معاشران ناباب را به پاکی و تقوا دعوت کنند. با این اشاره به قرآن باز میگردیم و اشاراتی را که قرآن به این مساله دارد با هم میشنویم:
1- ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین - وانهم لیصدونهم عن السبیل ویحسبون انهم مهتدون - حتی اذا جاءنا قال یالیتبینی وبینک بعد المشرقین فبئس القرین.
2- قال قائل منهم انی کان لی قرین - یقول اءنک لمن المصدقین - اءذامتنا وکنا ترابا وعظاما اءنالمدینون - قال هل انتم مطلعون - فاطلع فراه فی سواء الجحیم - قال تالله ان کدت لتردین - ولولا نعمة ربی لکنت من المحضرین.
3- ویوم یع-ض الظالم علی یدیه ی-قول یال-یتنی ات-خذت مع الرسول سبیلا - یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا - لقد اضلنی عن الذکر بعد اذجآءنی وکان الشیطان للانسان خذولا.
ترجمه:
1- و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست - و آنها [ شیاطین] این گروه را از یاد خدا باز میدارند در حالی که گمان میکنند هدایتیافتگان حقیقی آنها هستند! - تا زمانی که (در قیامت) نزد ما حاضر شود میگوید: ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود; چه بد همنشینی بودی!
2- کسی از آنها میگوید: «من همنشینی داشتم - که پیوسته میگفت آیا (به راستی) تو این سخن را باور کردهای - که وقتی ما مردیم و به خاک و استخوان مبدل شدیم، (بار دیگر) زنده میشویم و جزا داده خواهیم شد؟! - (سپس) میگوید آیا شما میتوانید از او خبری بگیرید؟ - اینجاست که نگاهی میکند، ناگهان او را در میان دوزخ میبیند - میگوید: به خدا سوگند نزدیک بود مرا (نیز) به هلاکتبکشانی! - و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم!
3- و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دستخود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم! - ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوستخود انتخاب نکرده بودم! - او مرا از یاد آوری (حق) گمراه ساختبعد از آن که (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است!
تفسیر و جمعبندی
نخستین آیات که در بالا آمد گرچه درباره همنشینی شیطان با غافلان از یاد خداست، ولی تاثیر همنشین بد در اخلاقیات و در سرنوشت هر انسانی روشن میسازد.
نخست میفرماید: «هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را بر او مسلط میسازیم که همواره قرین و همنشین او باشد! (ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین)
سپس نقش این قرین سوء (همنشین بد) را چنین بیان میکند که آنها، یعنی شیاطین، راه هدایت و حرکتبه سوی خداوند را به روی آنها میبندد و آنها را از رسیدن به این هدف مقدس باز میدارد و غمانگیزتر، این که در عین گمراهی گمان میکنند که هدایتیافتهاند! (وانهم لیصدونهم عن السبیل ویحسبون انهم مهتدون)!
سپس به نتیجه آن پرداخته و میگوید: روز قیامت که همه در محضر الهی حاضر میشوند و پردهها کنار میرود و حقایق فاش میشود، این انسان گمراه خطاب به دوست اغواگر شیطانش کرده، میگوید ای کاش فاصله میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه همنشین بدی هستی! (حتی اذا جاءنا قال یال-یتب-ینی وبین-ک بع-دالمشرقین فبئس القرین)
از این تعبیرات بخوبی استفاده میشود که همنشین بد میتواند انسان را بکلی از راه خدا منحرف سازد; پایههای اخلاق را بر روی او ویران کند و واقعیتها را چنان دگرگون نشان دهد که انسان در عین گمراهی خود را در زمره هدایتیافتگان ببیند; و به یقین در چنین حالی امکان هدایت و بازگشتبه صراط مستقیم غیر ممکن است; و زمانی بیدار میشود و به هوش میآید که راه برگشتبکلی بسته شده; حتی از تعبیر آیه استفاده میشود که این همنشینان بد در آن زندگی ابدی نیز با او هستند و چه دردآور است که انسان کسی را که مایه بدبختی او شده همیشه در برابر خود ببیند و به او گفته شود بیهوده آرزوی جدا شدن از او را مکن شما با هم سرنوشت مشترکی دارید! (ولن ینفعکم الیوم اذ ظلمتم انکم فیالعذاب مشترکون).
شبیه آیات فوق، آیه25 سوره فصلت میباشد که میگوید: «وقیضنا لهم قرنآء فزینوا لهم ما بین ایدیهم وما خلفهم وحق علیهم القول فیامم قدخلت من قبلهم من الجن والانس انهم کانوا خاسرین; ما برای آنها همنشینانی (زشتسیرت) قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشتسر آنها در نظرشان جلوه دادند; و فرمان الهی درباره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهی از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند; آنها مسلما زیانکار بودند!»
در بخش دوم از این آیات، از کسانی سخن میگوید که همنشین بدی داشتند که پیوسته در گمراهی آنها میکوشیدند ولی آنها به لطف و رحمت الهی و با تلاش و کوشش توانستهاند خود را از چنگال وسوسه آنها رهائی بخشند در حالی که تا لب پرتگاه پیش رفته بودند; در اینجا نیز سخن از تاثیر فوقالعاده همنشین بد در شکلگیری عقائد و اخلاق انسان است ولی در عین حال چنان نیست که انسان مجبور باشد و نتواند با تلاش و کوشش، خویشتن را نجات دهد; میفرماید: در روز قیامتبعضی از بهشتیان به بعضی دیگر میگوید من در دنیا همنشینی داشتم که پیوسته به من میگفت آیا به راستی تو این سخن را باور کردهای که وقتی ما مردیم و خاک شدیم و استخوان پوسیده شدیم، بار دیگر زنده میشویم و به جزای اعمال خود میرسیم (ولی من به فضل الهی تسلیم وسوسههای او نشدم و در ایمان خود ثابت قدم ماندم!)
(فاقبل بعضهم علی بعض یتسآءلون - قال قائل منهم انی کان لی قرین - یقول ءانک لمن المصدقین - ءاذامتنا وکنا ترابا وعظاما ءانالمدینون)
در این هنگام او به فکر همنشین نااهل قدیمی خود میافتد و به جستجو برمیخیزد و از همان اوج بهشت نگاهی به سوی دوزخ میافکند و ناگهان او را در وسط جهنم میبیند (فاطلع فراه فی سوآء الحجیم)
به او میگوید به خدا سوگند نزدیک بود مرا نیز به هلاکتبکشانی و همچون خودت بدبخت کنی و اگر لطف الهی و نعمت پروردگارم شامل حال من نبود من نیز امروز در آتش دوزخ احضار میشدم (قال تالله ان کدت لتردین ولولا نعمت ربی لکنت من المحضرین).
مجموع این آیات بخوبی نشان میدهد که همنشین بد، انسان را تا لب پرتگاه دوزخ میبرد و اگر ایمان قوی و تقوا و لطف پروردگار نباشد در آن پرتگاه سقوط میکند!
در سومین بخش از آیات مورد بحث، سخن از تاسف و تاثر عمیق ستمگران در قیامت است که از انتخاب دوستان ناباب تاسف میخورند; چرا که عامل اصلی بدبختی خود را در رفاقتبا آنان میبینند; میفرماید: و (به خاطر آور) روزی را که ظالم دستخویش را از (شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: ای کاش (با رسولخدا) راهی برگزیده بودم! ای وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوستخود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساختبعد از آن که (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است! (ویوم یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا - یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا - لقد اضلنی عن الذکر بعد اذجآءنی وکان الشیطان للانسان خذولا)
به این ترتیب، ستمگران در قیامت، نخست از ترک رابطه با پیامبر شدیدا اظهار تاسف میکنند، و سپس از ایجاد رابطه با افراد آلوده و فاسد; و بعد با صراحت، عامل اصلی گمراهی خود را همین دوستان منحرف و آلوده معرفی میکنند! و حتی تاثیر آنها را بالاتر از تاثیر پیامهای الهی (البته در بیمار دلان) میشمرند; و از تعبیر آخرین آیه، استفاده میشود که دوستان بد جزء لشکر شیطانند; و یا به تعبیر دیگر، از شیاطین انس محسوب میشوند.
قابل توجه اینکه، در این آیات تاسف این گروه را با جمله «یعض الظالم علی یدیه; ظالم هر دو دستخود را به دندان در آن روز میگزد» بیان فرموده; و این آخرین مرحله تاسف است; و این در موارد ضعیفتر، انسان انگشتخود را به دندان میگیرد و در مرحله بالاتر، پشت دست را به دندان میگزد و در مراحل شدید هر دو دستخود را یکی بعد از دیگری به دندان میگزد; و در حقیقت این یک نوع انتقام گیری از خویشتن است که چرا کوتاهی کردم و با دستخود وسائل بدبختی خویش را فراهم کردم!
آنچه از آیات فوق و بعضی از آیات دیگر قرآن بخوبی استفاده میشود این است که دوستان و معاشران و همنشینان در سعادت و شقاوت انسان تاثیر فوقالعادهای دارند; نه تنها اخلاق و رفتار افراد را تحت تاثیر قرار میدهند، که در شکلگیری عقائد آنها مؤثرند; اینجاست که یک استاد اخلاق باید همواره با دقت تمام افراد تحت تربیتخود را از این نظر مورد توجه قرار دهد; مخصوصا در عصر و زمان ما که نشر وسائل فساد از طریق دوستان ناباب به صورت وحشتناکی در آمده و یکی از سرچشمههای اصلی انواع انحرافات را تشکیل میدهد.