
چه نمازی مورد قبول خداوند قرار می گیرد
آیا می دانید جه نمازی مورد قبول خداوند قرار می گیرد؟ اگر می خواهید در این مورد بیشتر بدانید این بخش آسمونی را تا انتها مطالعه نمایید چرا که مطالب بسیار مفید و کاملی در مورد نماز مورد قبول خداوند برای شما عزیزان تهیه و تنظیم کرده است.
-
نماز کسانی که در همه حال به یاد خداوند بوده و روزیشان را از خداوند بخواهند.
-
نماز کسانی که در نماز به فکر امور دنیوی خود نباشند.
-
نماز کسانی که عاق والدینشان نبوده و رضایت مشروع پدرو مادر را کسب نمایند.
-
نماز کسانی که در مقابل خدا متواضع و فروتن باشند.
-
نماز کسانی که اهل تقوا و پرهیزکار باشند.
-
نماز کسانی که غیبت مؤمنی را نکرده و آبروی او را نبرند.
-
نماز کسانی که ولایت اهل بیت را قبول داشته و از دشمنان دین برائت کنند.
-
نماز کسانی که از شهوات نفسانی، به خاطر خدا دوری کنند.
-
نماز کسانی که به بندگان خدا، فخرفروشی نمی کنند.
-
نماز کسانی که به خاطر خدا، در مقابل خلق، تعظیم نکنند.
-
نماز کسانی که گرسنه ها را غذا و اطعام دهند.
-
نماز کسانی که برهنه ها را بپوشانند.
-
نماز کسانی که زکات و خمس واجب خود را پرداخت نمایند.
-
نماز کسانی که از خوردن راب و غذای حرام پرهیز کنند.
-
نماز کسانی که در حالت نیاز به دفع و غایط ، نماز نگذارند.
-
نماز کسانی که غریب ها را پناه دهند.
-
نماز کسانی که در نماز حضور قلب داشته باشند.
بر اساس آیات شریفه قرآن و روایات معتبره روشن شد که خداوند مهربان بر مبنای مصلحتخواهی و عشق به انسان و رشد و کمال او، مسئله نماز را به عنوان یک فریضه و واجب حتمی از بندگانش خواسته و در این زمینه هیچ امت و ملتی استثنا نشده است.
نماز، امر خداست و امر مسئلهای نیست که از طرف انسان، ساده و سبک انگاشته شود.
آمر این امر خداست، خدای رحیم و کریم و رحمان و خالق و باری و مصور و رزاق و جلیل و قهار و ودود و غفور..
ارزش این امر به تناسب ارزش آمر اوست و عظمت بزرگی این امر در ارتباط با عظمت و بزرگی آمر است.
پیروی از امر این آمر واجب و لازم است، چون تجلی صلاح و دور بودن فساد و به پا بودن نظام متین و نظم دقیق حیات، مرهون پیروی از امر اوست.
مسئله تجلی نظم و صلاح در حیات که محصول پیروی انسان از امر مولاست، اختصاص به انسان ندارد، بلکه برپایی نظام احسن هستی، در کل جهان خلقت و در ذره ذره ساختمان کوچکترین عنصر، تا گستردهترین موجود، معلول پیروی و اتباع از امر الهی است!!
[ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ* فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها]
آن گاه آهنگ آفرینش آسمان کرد، در حالی که به صورت دود بود، پس به آن و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانبردار آمدیم.* پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانید و [محکم و استوار ساخت]، و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد.
مسئله تجلی نظام در سایه امر الهی نه تنها در زندگی انسان و آسمان و زمین معلوم است، بلکه در اصناف موجودات هستی اعم از غیب و شهود، این برنامه هم چون آفتاب روشن است.
حقیقت امر الهی
اصولًا میتوان گفت که نظام دقیق وجود هر موجودی از اتم و هسته های آن گرفته تا عرش خدا، در حقیقت همان امر خداست!
کدام آمر بالاتر و برتر از خداست، مگر نه این است که وجود مقدس او مالک ملک هستی و پروردگار عالمیان است؟
مگر نه این است که، مهندس و بانی و به وجود آورنده کل هستی حضرت اوست و مصلحت تمام موجودات در اختیار جناب اوست و کسی جز حضرتش صاحب هستی نیست؟
مگر نه این است که تمام هستی مملوک او و در ید قدرت و در آغوش رحمت و عنایت اوست؟
آیا جز حضرت او کسی سزاوار امر کردن به موجودات است و آیا موجودات جهان هستی حق دارند از امر کسی جز او پیروی کنند؟!
انبیای گرامی و ائمه طاهرین و اولیای کامل الهی، در خط سیر نبوت و امامت و ولایت جز تبلیغ امر و نهی حضرت او برنامهای نداشتند؛ آن بزرگواران، مأمور رساندن امر حق به خلق بوده و تکلیف داشتند زمینه برپا شدن امر او را در تمام شؤون زندگی بشر اعم از عبادت، سیاست، اقتصاد، اخلاق، اجتماع و خانواده فراهم آورند.
در زمینه اوامر حضرت حق نسبت به انسان، آن هم در میان احکام شرعیه هیچ امری شدت و اهمیت و عظمتش هم چون امر به نماز نیست.
نماز، امر خداست؛ نماز، خواسته پروردگار عالم، عادل و حکیم است؛ نماز، بر اساس مصلحتخواهی او نسبت به انسان امر شده است.
پیروی از این امر ضامن سعادت و باعث خیر دنیا و آخرت و عامل رشد و کمال آدم است و بر هر مرد و زن و عالی و دانی اطاعت از این امر واجب و لازم و سرپیچی از آن مایه خواری و ذلت در دنیا و آتش و عذاب در عالم آخرت است.
نماز، برنامهای است الهی که برای انسان سود مادی و معنوی دارد و برای حل بسیاری از مشکلات زندگی به منزله بهترین کلید است؛ پیروی از این امر پر اهمیت، پاک کننده صفحه حیات از انواع رذایل و پلیدیها و آلودگیهاست.
امر الهی به نماز
نمونهای از آیات قرآن که در آن امر به نماز شده، لازم است از نظر شما بگذرد:
[وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ]
و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، و همراه رکوعکنندگان رکوع کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست].
[وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاس حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ]
و [یاد کنید] زمانی که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان ویتیمان ومستمندان نیکی کنید، و با مردم با خوش زبانی سخن گویید، و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، سپس همه شما جز اندکی [از پیمان خدا] روی گردانیدید و شما [به طور عادت] روی گردان هستید.
[حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ]
بر تمام نمازها و به خصوص نماز میانه [که بر اساس پارهای از روایات، نماز ظهر است] محافظت و مراقبت کنید، و [در حال طاعت و عبادت] فروتنانه برای خدا بپا خیزید.
[فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً]
نماز را [به صورت معمولش] اقامه کنید. مسلماً نماز همواره در اوقاتی مشخص و معین وظیفهای مقرّر و لازم بر مؤمنان است.
[وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بالصَّلاةِ وَ اصْطَبرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوی]
و خانوادهات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو رزقی نمیطلبیم، ما به تو روزی میدهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است.
[فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اعْتَصِمُوا باللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ]
پس نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و به خدا تمسّک جویید. او سرپرست و یاور شماست؛ چه خوب سرپرست و یاوری و چه نیکو یاریدهندهای است.
در سورههای نور آیه 56 و عنکبوت آیه 45 و روم آیه 31 و احزاب آیه 33 و جمعه آیه 9 نسبت به نماز امر مؤکّد شده و به طور جدی و قاطع از همه مرد و زن خواسته شده که نماز را بپا دارند و مواظب باشند از این حکم حکیمانه حضرت حق غفلت نورزند.
نماز مقبول
اکنون که عظمت نماز در پرتو امر حضرت ذوالجلال روشن شد و موقف و موضع این برنامه حیاتی در میان احکام و اوامر خداوند معلوم گردید، جای این سؤال است که در میان اجراکنندگان این امر و عمل کنندگان به این مسئله، عمل
کدام طایفه از میان همه عمل کنندگان مورد پذیرش خداست و نماز کدام دسته از نمازگزاران به مرحله قبولی حضرت حق میرسد؟
در این زمینه باید گفت:
بر اساس آیات کتاب خدا و روایات و اخبار، نمازی که مقرون به سه شرط است بدون شک مورد قبول خداست:
1- ایمان.
2- تقوا.
3- جمع بودن شرایط ظاهری و باطنی نماز در حد وسع مکلف، از قبیل طهارت صحیح، نیت خالص، وقت، مکان مباح، صحت قرائت، ترتیب، موالات، طمأنینه، قبله و سایر شرایط.
نماز کسی که اعتقاد صحیحی به حق و قیامت و نبوت و کتاب و ملائکه ندارد قابل قبول نیست.
نماز کسی که از گناه و پلیدی و ظلم و ستم و پایمال کردن حقوق ابا ندارد قبول نیست:
[إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ]
خدا فقط از پرهیزکاران میپذیرد.
عزیزان! توجه داشته باشید که به هنگام نماز، به پیشگاه چه آقایی قرار میگیرید و در برابر کدام مولا میایستید و آقا و مولای شما چه میخواهد! آیا نمازی که شما میخواهید، یا دلخواه شماست باید تقدیم محضر او کنید، یا نمازی که او میخواهد و به آن امر کرده باید بجا آورید؟!
آن نمازی که او به آن امر فرموده، به جا آوردنش باید انسان را از همه فحشا و منکرات باز دارد و آدمی را تا پیشگاه قرب حضرتش رهنمون گردد و برای دین و ایمان انسان به منزله عمود خیمه باشد و باطن آدمی را به معراج برده و به نقطه وصل برساند.
در روایتی از رسول اسلام آمده:
خداوند به نمازی که قلب نمازگزار با بدنش هماهنگ نباشد، نمینگرد
و در جای دیگر فرموده:
خشوع زینت نماز است
نمازگزاران واقعی
عارف معارف الهی مرحوم ملکی تبریزی در کتابش به چند روایت که نمایانگر حال نمازگزاران واقعی است به این مضمون اشاره فرموده:
ابراهیم علیه السلام به وقت نماز، سینهاش همچون دیگ جوشان در اضطراب بود.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به وقت نماز حال عجیبی داشت که کسی را بهآن حال ندیده بودند.
یکی از همسران حضرت میگوید:
پیامبر با ما سخن میگفت و ما با آن جناب حرف میزدیم، ولی به محض رسیدن وقت نماز، گویی اصلًا ما را نمیشناسد و ما هم او را نمیشناسیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی وضو میگرفت، رنگ چهرهاش از خوف خدا تغییر میکرد و به وقت نماز بدنش میلرزید و رنگ میباخت. به او میگفتند: شما را چه میشود؟ میفرمود:
وقت ادای امانتی رسیده که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و جبال ارائه کرد و آنها از قبول آن امتناع کردند!!
حضرت زهرا علیها السلام به وقت نماز، از هیبت و عظمت حضرت ذوالجلال، نفس نفس میزد.
امام مجتبی علیه السلام هرگاه از وضو فارغ میشد، رنگ به صورتش نبود. میپرسیدند:
این چه حال است؟ میفرمود:
هر کس بر صاحب عرش وارد شود و به خدمت او رسد، سزاوار است این چنین شود.
درباره حضرت سجاد علیه السلام آمده:
هرگاه وضو میگرفت، رنگ از چهره مبارکش میپرید. به آن جناب میگفتند:
چرا در وقت وضو این چنین میشوی؟ میفرمود: میدانید در مقابل چه کسی میخواهم قرار بگیرم؟
روزی در حال نماز ردا از دوش مبارکش افتاد و آن جناب اعتنا نکرده تا از نماز بیرون شد. عرضه داشتند: چرا جلوی افتادن ردا را نگرفتی؟ فرمود: میدانید در مقابل چه کسی ایستاده بودم؟! بدان که نماز عبد جز به همان مقدار که دارای توجه بوده قابل قبول نیست. راوی میگوید: به حضرت عرض کردم: فدایت شوم پس همه ما در هلاکت هستیم؟ فرمود: نه، خداوند از باب رحمت و لطفش این نمازهای ناقص را با نوافل و نمازهای مستحبی کامل میسازد.
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده:
هرگاه علی بن الحسین علیه السلام به نماز میایستاد، رنگ از چهرهاش میرفت و هرگاه سر به سجده میگذاشت تا عرق از سر و رویش جاری نمیشد، سر از سجده برنمیداشت.
و نیز در روایت آمده که امام فرمود:
پدرم علی بن الحسین علیهما السلام هرگاه برای نماز برمیخاست، چنان بود که گویا شاخه درختی است که جز آنچه که باد حرکت میدهد، حرکتی از خود ندارد.
از ما دعوت نمیکنند که وضو و نماز ما به تمام معنی مانند نماز آن بزرگواران باشد، بلکه از ما میخواهند که در وسع خود پس از ایمان و تقوا، حداقل به شرایط صحت نماز و مقدمات و مقارنات آن پایبند بوده و نمازی در خور لیاقت مولای خود به جای آریم، تا پس از اتمام آن به مهر قبولی آن جناب برسد.
درباره طائفهای که نمازشان مورد قبول خداوند مهربان است، حدیثی قدسی در کتاب «المحاسن» نقل شده است که لازم است به متن عالی آن اشاره شود:
انَّما اقْبَلُ الصَّلاةَ لِمَنْ تَواضَعَ لِعَظَمتَی وَیَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اجْلی وَیَقْطَعُ نَهارَهُ بذکْری وَالْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفی وَکَفَّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اجْلی وَلا یَتَعاظَمُ عَلی خَلقی وَیُطْعِمُ الْجائِعَ وَیَکْسُو الْعاری وَیَرْحَمُ الْمُصابَ وَیُؤوی الْغَریبَ فَذلِکَ یُشْرِقُ نَورُهُ مِثْلَ الشَّمْس اجْعَلُ لَهُ فی الظُّلُماتِ نُوراً وَفی الْجَهالَةِ عِلْماً اکْلَأُهُ بعِزَّتی وَاسْتَحفِظُهُ مَلائِکَتی یَدْعُونی فَالَبیّهِ یَسْالُنی فَاعْطِیَهُ فَمَثَلُ ذلِکَ عِنْدی مَثَلُ الْفِرْدَوْس لایَسْمُو لَمَرُها وَلا یَتَغَیَّرُ وَرَقُها «11»:
نماز را از کسی قبول میکنم که برای بزرگی من تواضع کند و به خاطر من از شهوات شیطانی خویشتندار باشد و روزش را به یاد من تمام کند و دلش ملازم خوف از من باشد و نفسش را از شهوات، برای خاطر من حفظ نماید و بر خلق من بزرگی نکرده و گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و به مصیبت زده ترحم آرد و غریب را پناه دهد؛ نور چنین آدمی همانند نور خورشید میدرخشد، من برای او در تاریکیها نور قرار میدهم و جهلش را مبدل به علم کرده و به عزتم پناهش میدهم و به وسیله ملائکه از حوادث نگاهش میدارم؛ دعا میکند دعایش را اجابت مینمایم، از من طلب حاجت میکند، حاجتش را میدهم، او نزد من مانند فردوس است که میوهاش از دسترس خارج نمیشود و برگش تغییر پیدا نمیکند.