
جمعیت فدائیان اسلام که بودند؟
جمعیت فدائیان اسلام تشکیلات اسلامگرای شیعهٔ زیرزمینی در ایران بود که در دههٔ 1320 خورشیدی، به رهبری طلبهٔ جوانی به نام مجتبی نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد. آسمونی در این بخش به معرفی جمعیت فدائیان اسلام می پردازد.

جمعیت فدائیان اسلام که بودند؟
فدائیان اسلام در سال 1324 احمد کسروی، تاریخدان و منشیاش را با ضربات متعدد چاقو ترور کردند. سپس بازهٔ زمانی بین سال 1328 تا 1332 دو نخستوزیر عبدالحسین هژیر، حاجیعلی رزمآرا را به قتل رساندند. آنان همچنین سوء قصدهای ناموفقی را به جان وزیر امور خارجه حسین فاطمی و حسین علاء ترتیب دادند.
نواب صفوی و تعداد دیگری از اعضای این گروه پس از ترور ناموفق حسین علاء دستگیر و به اعدام و حبس محکوم شدند. برخی از اعضای سابق این گروه، پس از قتل حسنعلی منصور نخستوزیر دیگر کشور، نقش حمایتی ایفاء نمودند. بسیاری از اطرافیان روحالله خمینی در انقلاب سال 1357 نیز در گذشته، عضو فدائیان اسلام بودند.
برخی از پژوهشگران از جمله زرینکوب و نیکی کدی، فرهاد کاظمی و رامین جهانبگلو از این گروه به عنوان یک گروه تروریستی یا گروهی که از روشهای تروریستی استفاده میکردهاست، یاد کردهاند. رسول جعفریان تاریخنگار و روحانی ایرانی، معتقد است که فدائیان «از بنیاد فقه بیاطلاع بودند» و برنامه فدائیان یک «برنامه منبری» و اجتماعی و سیاسی «بدون مبانی» است. به نظر جعفریان ترور از نظر فدائیان اسلام را باید به عنوان «یک ابزار برای پیشرفت مقاصدشان» تعریف کرد.
تأسیس جمعیت فدائیان اسلام
بنیانگذار این گروه، فردی به نام مجتبی میر لوحی بود که به جرم فعالیتهای تروریستی، توسط قوه قضائیه حکومت شاهنشاهی ایران به اعدام محکوم شد.
نواب صفوی فارغالتحصیل مدرسه صنعتی آلمانیها در ایران بود که سال 1303 خورشیدی، در خانی آباد تهران متولد شد و در 15 سالگی پدرش را که از مخالفان دولت پهلوی اول بود، ازدست داد.
در 1322 نواب صفوی به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدت کوتاهی به آبادان منتقل شد. مدتی بعد برخورد شدیدی از سوی یکی از متخصصین انگلیسی شرکت نفت با یکی از کارگران صورت گرفت که به دنبال آن، نواب کارگران را به اعتراض و اجرای قصاص دعوت کرد. با دخالت پلیس و نیروهای نظامی، اعتراضات سرکوب شد. نواب نیز فرار کرده و شبانه به وسیله قایق از آبادان به سوی بصره و سپس نجف روانه شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد.
طی اقامت نواب صفوی در نجف، نواب از نوشتههای ضدشیعه (یعنی شیعهگری، به تاریخ 1321 هجری شمسی، 1942 میلادی) تاریخدان و روشنفکر برجسته ایرانی، احمد کسروی آگاه گشت. نواب خیلی زود به تنفر و وهنی که روحانیون برای کسروی قائل بودند عقیده یافت و تصمیم گرفت در 1945 میلادی، به تهران برگردد تا اقدامی سریع انجام دهد. با قرض 400 تومانی از آیتالله حاج شیخ محمدحسین طالقانی، یک تپانچه خرید و در تاریخ 14 مه 1945، دست به ترور ناموفق احمد کسروی زد. نواب صفوی که در آن روز دستگیر شد، خیلی زود آزاد شد و تشکیل گروه فدائیان را اعلام کرد.
نواب به دنبال اقدام ناموفق سرکشانهاش، او توانست دو تن از پیروانش، برادران سیدحسین امامی و سید علیمحمد امامی را سازماندهی کند تا کسروی و منشی او را در 11 مارس 1946 در وزارت دادگستری، ترور کنند. این قسمت، نقطه عطفی برای فدائیان بود. چرا که این اتفاق، با پشتیبانی سخنرانیهای آتشین، اعلامیهها و گزارش روزنامهها، مبلغ وجود فدائیان و فعالیت آنها، به منزله پاکسازی ایران از اعمال ضداسلامی گشت. فتوای تاکتیکی رهبر روحانیون نجف، سید حسین طباطبایی قمی در تبرئه ترور کسروی به دست برادران امامی، کمک کرد تا به گروه فدائیان، مشروعیت را بدهد و فرصت بیسابقهای به آنها دهد تا افراد تازهوارد را جذب کنند و محیط کاریشان را بگسترانند.
به هنگام اتحاد فدائیان اسلام با فرد مشهوری به نام آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (در سالهای 1946 تا 1951 میلادی)، وجهه عمومیشان ارتقاء یافت. یک سری فعالیتهای علنی، شامل تظاهرات ضد اسرائیلی به امر آیتالله کاشانی و همچنین اقدامات خشونتآمیز علیه مقامات سیاسی والا در این دوره رقم خورد.
نواب صفوی در مرداد 1330 خورشیدی، اینگونه به مصدق لقب داد، «تو، ای مصدق کذاب، بیش از پیش چهره کریه باطن خود را به دنیا و مسلمانان نشان دادی.» در اینحال میرلوحی که تغییر شهرت داده بود و بنام مستعار «نواب صفوی» شناخته میشد، مشی چریکی اختیار کرد. نواب در بهمن 1331 برای مقابله با مخالفان خود «کمیته مجازات» را زیر نظر عبدالحسین واحدی تشکیل داد.

عقاید جمعیت فدائیان اسلام
فداییان در شرح اندیشههای خود در رابطه با حکومت اسلامی، نخستین برنامهٔ مدون خود را به صورت قانون اساسی و بر پایهٔ مبانی اسلامی خود در قالب کتابی با نام «رهنمای حقایق یا نماینده حقایق نورانی این جهان بزرگ» به قلم نواب صفوی ارائه دادند که به مانیفست فدائیان اسلام و مبنای سنت فکری این جریان بدل شد. این برنامه قاعدتاً باید در سالهای 28–1327 تدوین یافته باشد، سرانجام در سال 1329 به صورت هماهنگ و همزمان بین رجال سیاسی و مذهبی از طریق پست توزیع گردید. مأمورین امنیتی که از این ماجرا غافلگیر شده بودند، سعی در جمعآوری مابقی کتب کردند که موفق نشدند.
کتاب از سه بخش تشکیل میشود؛ در بخش نخست، نویسنده به شناسایی و تشریح ریشههای مفاسد خانمانسوز ایران و جهان پرداخته و در بخش دوم نیز «طریق اصلاح عموم طبقات» و «دستورالعملی برای شئون مختلف حکومت و جامعه» عرضه داشتهاست. دستورالعملی که بایستی به یاری خدا مو به مو عملی گردد. در پایان کتاب نیز تعدادی اعلامیه آمدهاست.
در بخش نخست جامعه ایران به گونهای تصویر میشود که نابسامانی، فساد، تباهی و فقر سرتاسر آن را فراگرفته و روز به روز گستردهتر و عمیقتر میشود. فساد و تباهی به برجستهترین صورت در حوزه فرهنگ نمود مییابد و «مفاسد فرهنگ» در ردیف مهمترین مفاسد قرار میگیرد. وجه غالب اینگونه مفاسد هم با روابط و مناسبات جنسی در جامعه پیوند مییابند.
نواب صفوی که به شدت از ساختار حوزه علمیه و شخص آیتالله بروجردی مرجع تقلید عامه شیعیان ناراضی بود، حملات شخصی شدیدی را نیز نثار او میکند و او را پستتر از سگ و ظالم و بدعتگذار میداند: «تو ای عالم اسلامی، تو ای بیوفا،... در صف بدعتگزاران و ظالمین قرار گرفته، بیرحمانه با جعل قوانین خلاف اسلام و اجراء نقشههای دشمنان اسلام، همه روزه بر پیکر اسلام ضربات شدیدی نواختی، تو ای بیوفا بشر، ایکاش وفاداری را از سگ آموخته بودی؛. به خدا آن گاهی که احساس کوچکترین خطری برای عنوان و مقام دنیای خود کنی، مهیای هر اقدامی و تکفیری و تفسیقی میباشی و گرچه به بنیاد مقدس اسلام لطماتی وارد آید،... آخ، آخ ای بشر بیوفا! به خدا، سگ باوفا، از تو بیوفا شریفتر است».
بهطور کلی نثر کتاب متأثر از ادبیات سیاسی دهه 1320، با لحنی تند و ادبیات خطابی و بسیار تحریکآمیز است. کتاب مملو از بایدهایی است که برای رفع ریشههای خانمانسوز فساد باید اجرا گردد و با برخی گروهها و بخشی از روحانیت به شدت در نزاع است.
وجه تسمیه جمعیت فدائیان اسلام
مجتبی نواب صفوی علت نامگذاری گروهش را چنین بیان نمودهاست: در یکی از اولین جلسات فدائیان اسلام سید مجتبی نواب صفوی بیان نمود که حسین بن علی را در خواب دیدهاست که بازوبندی را به دست راست وی میبندد که بر روی آن نوشته شده بود فدائیان اسلام و به این ترتیب این گروه با نام «فدائیان اسلام» به صورت رسمی مبارزات خود را آغاز نمود.
فعالیتهای جمعیت فدائیان اسلام
- مبارزه با بیحجابی
- واکنش به دستگیری آیتالله کاشانی و حمایت از فعالیتهای ایشان با حمایت از شمس قنات آبادی
- اعتراض به مجلس مؤسسان * فعالیتهایی بعد از کودتای 28 مرداد در حمایت از دولت کودتا و سپس مخالفت با شاه به دلیل عدم اجرای احکام اسلام
- مبارزه علیه بهائیت
- مخالفت با جبهه ملی و دکتر مصدق
- مخالفت با آیت الله بروجردی و اخراج از حوزهٔ علیمه قم و شهر قم
ترورهای جمعیت فدائیان اسلام
نخستین اقدامات نواب صفوی در تهران، ترور ناموفق احمد کسروی، نویسنده و تاریخنگار ایرانی بود؛ ولی در در 20 اسفند 1324، علیمحمد امامی و حسین امامی، دو عضو دیگر از این گروه، موفق شدند احمد کسروی و منشی اش را در جلسه بازپرسی و در داخل کاخ دادگستری تهران به قتل برساندند. ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار محمدرضاشاه پهلوی در 13 آبان 1328 به دست حسین امامی، و سرلشکر رزمآرا، نخستوزیر ایران در 16 اسفند 1329 به دست خلیل طهماسبی از کارهای بعدی این گروه بود. در جریان نهضت ملی شدن نفت ایران، آنها در 25 بهمن 1330 توسط محمدمهدی عبدخدایی سوءقصدی به جان حسین فاطمی، از نزدیکان محمد مصدق کردند که ناکام ماند. فدائیان در 25 آبان 1334 توسط مظفر ذوالقدر دست به ترور حسین علاء نخستوزیر وقت زدند که ناکام ماند و منجر به دستگیری و سپس اعدام نواب صفوی، محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی در 27 دی 1334 شد.
احمد کسروی یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام
از نخستین اقدامات نواب صفوی درتهران، سعی در قتل احمد کسروی، نویسنده و تاریخنگار ایرانی در 29 فروردین 1324 بود که ناموفق ماند. اما در 20 اسفند 1324 خورشیدی، علیمحمد امامی و حسین امامی، دو عضو دیگر این گروه، احمد کسروی و منشیاش را در جلسه بازپرسی و در داخل کاخ دادگستری تهران به قتل رساندند.
نواب صفوی و همراهانش پس از ترور احمد کسروی، در دادگاه نظامی تبرئه شدند، زیرا که هم رهبران مذهبی از آنها پشتیبانی میکردند و هم مقامات حکومتی امیدوار بودند تا در برابر حزب توده از آنها بهرهبرداری کنند.
عبدالحسین هژیر یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام
هژیر در مجلس شورای ملی از اکثریت قابل توجهی برخوردار بود ولی مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله به او کوتاهی نمیکردند و همه روزه اتهامات زیادی به وی وارد میساختند. سرانجام هژیر در مقابل جوّی که مخالفین ایجاد کرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با آن که در مجلس از حمایت اکثریت برخوردار بود، در روز پنجم آبان ماه 1327 پس از پنج ماه درگیری از کار کناره گرفت. یکی از اقدامات هژیر در دوران زمامداری، برقراری مجدد روابط سیاسی بین ایران و عربستان سعودی بود که رفتوآمد زائران خانهٔ خدا دوباره برقرار شد.
عبدالحسین هژیر در انتخابات مجلس مؤسسان دوم در اردیبهشت ماه 1328 از تهران به نمایندگی انتخاب شد، و در 28 تیر ماه 1328 به سمت وزیر دربار منصوب شد. در روز 13 آبان ماه 1328 در مجلس عزاداری و روضهخوانی دربار در مسجد سپهسالار هدف گلولهٔ سید حسین امامی عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد در سن 47 سالگی درگذشت.
علی رزمآرا یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام
نخستوزیری رزمآرا با جنجال نفت همراه بود و او ناگزیر شد لایحهٔ قرارداد گس-گلشائیان را که دولت محمد ساعد به مجلس داده بود پس بگیرد. کابینهٔ او چند بار مورد استیضاح قرار گرفت و نهایتاً با سخنانی که دربارهٔ عدم توانایی ملت ایران در ادارهٔ صنعت نفت ایران ابراز کرد، همگان رزمآرا را بزرگترین مانع بر سر ملی شدن نفت شناختند.
رزمآرا چنین استدلال میکرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند. در بیرون از مجلس نیز جریانهای گوناگون کشور از دربار تا اسلامگرایان تندرو ائتلافی بر ضد رزمآرا ایجاد کرده بودند.
در روز شانزدهم اسفند سال 1329 سپهبد حاجعلی رزمآرا در مسجد شاه تهران کشته شد. خلیل طهماسبی، که پس از دستگیری در همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، عضو فداییان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته به نواب صفوی، که آن زمان در اتحاد با کاشانی و جبههٔ ملی بود، که همان روز مسئولیت آن را به عهده گرفت.

حسین فاطمی یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام
در 25 بهمن 1330 فاطمی که نماینده مردم تهران نیز بود در حین سخنرانی بر مزار محمد مسعود توسط محمدمهدی عبدخدایی نوجوان 15 ساله و عضو جمعیت فدائیان اسلام ترور شد که نافرجام ماند و گلوله به قلب او آسیبی نرساند. محمد مهدی عبد خدایی دربارهٔ این ترور میگوید:
به محض این که ماشه اسلحه را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آن زمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جگر میفروخت و بهش میگفتند «عباس جیگرکی» که خم میشود و اسلحه را برمیدارد که مردم به سمتش هجوم میبرند و او را میزنند. من در تمام این صحنهها حاضر بودم چون کسی باورش نمیشد که یک نوجوان 15 ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. … ایستادم و تکبیر گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.
حسین علاء یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام
در 25 آبان 1334 حسین علاء، نخستوزیر وقت توسط فدائیان اسلام ترور شد، ولی جان سالم به در برد.
ترور نافرجام علاء مقدمهٔ اصلی دستگیری رهبران فدائیان اسلام بود.
جمعیت فدائیان اسلام و نهضت ملی شدن صنعت نفت
برخی افراد بر این باورند که فداییان اسلام یکی از گروههای تأثیرگذار در جهت پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری مصدق بود. از جمله سید محمود طالقانی در این زمینه میگوید: «... نهضت اوج گرفت. چه شد که اوج گرفت؟ گروههای ملی و دینی و مذهبی همه در یک مسیر حرکت کردند. مراجع دینی مانند مرحوم آیتالله خوانساری و آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام، با هم شروع کردند به حرکت و ملت را به حرکت درآوردن هر یک به جای خود. فدائیان اسلام، جوانان پرشور و مؤمن، آنها راه را باز و موانع را بر طرف میکردند. مانع اول را برداشتند (هژیر). انتخابات آزاد شروع شد. مانع بعدی را برداشتند (رزمآرا)، صنعت نفت در مجلس ملی شد.»
جمعیت فدائیان اسلام پس از نواب صفوی
پس از اعدام نواب صفوی اعضای جمعیت فداییان اسلام تحت مراقبت شدید مأمورین حکومتی قرار داشتند. در چنین شرایطی، اعضای جمعیت فداییان اسلام به مبارزات مخفیانه علیه سلطنت پهلوی روی آوردند. اعضای فداییان اسلام با برگزاری جلسات عمومی اما به شکل کلاسهای قرآن و مراسم عزاداری در مسجدهایی همچون مسجد مهدیه در خیابان رزم آرا و مسجدی در خیابان بوذر جمهری توسط آقایان بهاری، رفیعی و صرف زاده به عنوان «انجمن دانش و آموزش جوانان». اما اعضای فداییان اسلام از سال 1334 تا سال 1343 هیچ نوع فعالیت آشکاری انجام ندادند.
قتل عبدالحسین واحدی معاون رهبر جمعیت فدائیان اسلام
تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران در پی یک مشاجره با عبدالحسین واحدی معاون رهبر جمعیت فدائیان اسلام، وی را تاریخ 7 آذر 1334 خورشیدی به ضرب 5 گلوله به قتل رساند. رسانههای گروهی اعلام کردند واحدی قصد فرار داشت و توسط مأموران کشته شد.