- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم مستند جایی برای فرشته ها نیست
نقد فیلم مستند جایی برای فرشته ها نیست
اختصاصی آسمونی نقد از انسیه نجفی نشلی
جایی برای فرشته ها نیست، اثر سام کلانتری ، برنده جایزه هنر و تجربه بطور مشترک با فیلم خط باریک قرمز، جایزه ویژه هیات داوران بخش مستند بلند بطور مشترک ، برنده جایزه بهترین موسیقی (حبیب خزایی فر)، برنده جایزه ویژه تماشاگران (ویژه سرمایه گذار)، حامد شکیبا و محسن شاه محمد میراب در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت است. جایی برای فرشته ها نیست، اثر سام کلانتری فیلمی پر هیجان و با ساختاری مدرن در باره تیم هاکی با اسکیت ملی بانوان ایران است که بدون حمایت و در بدترین شرایط روحی (اما با مشاوره یک روانشناس) به مسابقات کره اعزام شد. این فیلم می تواند نمونه ای از قالب ملودرام در سینمای مستند باشد که در تدوین و ارایه موضوع مخاطب را دچار پیچیدگی ذهنی در دریافت پیام می کند. در شرایطی که مشکلات ورزش مردان کم نیست، تیم ورزشی بانوان با همت عالی و با کمترین امکانات و روحیه متزلزل اما روبه تقویت، شجاعانه پادر عرصه رقابت جهانی می گذارند. بازنمایی تقویت و ساخت روحیه دختران در کنار روانشناس واحیای اعتماد به نفس و غرور ملی برای پیروزی از اهداف اصلی مستندساز است .
نام فیلم با تاکید بر فرشته و جایگاهی که در آن می تواند حضور یابد، قابل تعمق است . اشاره مربی فرانسوی تیم که می گوید:"در تیم من به فرشته احتیاج ندارم وچند دریده می خواهم"، به نام فیلم معنایی خاص می بخشد. از سوی دیگر بانوانی حضور دارند که از نگاه عمومی در به آنها کم توجهی می شود و با اعتماد به نفس و با چنگ و دندان، سعی در رشد و موفقیت دارند حتی در خصوص تامین منابع مالی نیز تلاش، می کنند. نمایش ندادن کامل حس فراموش شدگی بانوان ، علیرغم ارائه بیش از 45 دقیقه آغازین وحتی در طول فیلم_که درباره مشکلات مالی و نداشتن حامی، بحث می کند_توسط فیلمساز، موضوع چگونگی حل مشکلات مالی تیم را بسته نگاه داشته است و وقتی تیم بی مقدمه راهی مسابقات جهانی کره می گردد، مخاطب در پی، پاسخ این سوال است که بالاخره تآمین مالی مهم بود یا نبود که این حجم بالا از فیلم به بررسی آن گذشت؟! این مستند مشکلات ورزش بانوان را به تصویر می کشد اما بررسی چالشی عمقی نیست و صرفآ به روایت یک مستند درام گونه هیجانی وصد البته زیبا وارزشمند می پردازد و ایکاش لایه های زیرین آن نیز قدرتمند تر و تر پرداخت می شد. مستندساز هوشمندانه از عناصر کلیدی ساختاری با تکیه بر حقایق روساختی در سوژه ناب و جذاب استفاده کرده اما در کلید واژه های زیرساختی، چالشی عمیق ندارد واگر نگوییم فقط به بررسی کلیشه ای وشعارگونه بسنده کرده! باید به واکاوی سطحی موضوع اشاره کرد.
تدوین اتفاقات و رویداد های موازی در این فیلم _که مخصوص سینمای داستانی است _ با حیطه سینمای مستند همخوانی همگونی ندارد هر چند سبکی نو در انداخته و شیوه ای خوب و زیباست اما تدوین دو رویداد موازی با کات های سریع و پی او وی از صحنه های پر تحرک مسابقه و همچنین کات در مسابقه ملی درکره وبررسی اوضاع خانواده های دختران در این تدوین ، با فیلم مستند همخوانی ندارد . البته همانطورکه ذکرشد این مستند بیشتر ملودرامی خاص وواقع گرا نزدیک است . پرداختن بیش از حد به زندگی دختر ی با والدین معلول هم پرسشی در ذهن مخاطب ایجاد می کند که چرا درپویش عاطفی و واکاوی رفتارهای خانواده های دختران، به این مورد بیشتر توجه شده است؟ در کل فیلم زیبا وهوشمندانه ای است که جای تحسین دارد و به احتمال قوی این سبک_گونه سینمای مستند چه در تدوین وچه در روایت، راهی نو برای این نوع سینماحقیقت است .