- آسمونی
- مجله اینترنتی
- اندیشه و عرفان
- اسلام
- فرق نبی، پیامبر، رسول و امام
فرق نبی، پیامبر، رسول و امام
در اسلام واژه های نبی، پیامبر، رسول و امام وجود دارد که برخلاف تصورات، این واژه ها تفاوت زیادی با هم دارند. در روایات مختلف هم به تفاوت این واژه ها اشاره شده است. آسمونی در این بخش به طور کامل تفاوت این اسامی را برای شما عزیزان با ذکر احادیثی عنوان می کند.
در نبوت و رسالت مجرد از امامت، اطاعت رسول، عین اطاعت خدا بوده و هرگز دو نوع اطاعت وجود ندارد، ولی آنگاه که به مقام امامت مفتخر گردید، با جعل و نصب الهی، دارای امر و نهی میگردد و حق اطاعت مستقل پیدا میکند.
این مرجع تقلید در پاسخ به این سوال، که فرق بین نبی، رسول و امام چیست به تعریف و تبین این سه مفهوم پرداختهاند.
«نبی» از لفظ «نبأ» به معنی خبر خطیر و بزرگ گرفته شده و مفاد لغوی آن حامل خبر بزرگ و یا مخبر از آن، میباشد.
لفظ «نبی» در قرآن مجید درباره انسانی به کار میرود که وحی الهی را از خدا، به طریق مختلف میگیرد و حقیقت«نبی» که معادل آن در فارسی «پیامبر» است جز این، چیز دیگری نیست و هر نوع خصوصیتی که برای «نبی» در کتابهای لغوی و یا تفسیری وحدیثی گفته شده است همگی خارج از مفهوم آن بوده و هرگز این لفظ بر آنها دلالتی ندارد و باید آنها را از قراین خارجی استفاده کرد.
شیخ طوسی میفرماید:
«انّه مؤد من اللّه بلا واسطة من البشر»:
«نبی آن گزارشگری است که بدون وساطت بشری، از خدا خبر میدهد».
«نبی» به معنای گیرنده «نبأ» یا مخبر از جانب خدا است، ولی لفظ «رسول» ـ آن است که رسالت او از جانب خدا باشد نه از جانب بشر، یعنی رسالت او در حوزه مفهوم «نبوّت» قرار گیرد ـ به معنای حامل پیامی است که ابلاغ سخن و یا انجام عملی را از جانب خدا بر عهده داشته باشد. و به دیگر سخن هر یک از این دو مفهوم (نبوّت ـ رسالت) به خصوصیتی از خصوصیات پیامبرانی که از جانب خدا وحی دریافت کرده اند، اشاره میکند. این افراد از این نظر که حاملان نبأ و گیرندگان وحی الهی هستند «نبی» میباشند و از آن نظر که وظیفهای را به نام ابلاغ وحی بر عهده میگیرند، «رسول»نامیده میشوند.
این مفهوم واقعی این دو لفظ است و کلیه ویژگیهایی که در کتابهای لغت و تفسیر و کلام برای این دو لفظ گفته اند، ارتباطی با معنای واقعی این دو لفظ ندارند.
«نبی» و «رسـول» در این چشم انـداز وظیفـهای جـز انذار و بیم دهـی، تبلیـغ و راهنمایی ندارند، نه امری دارند و نه نهیی، نه دستوری میدهند و نـه فرمانی، و در این مورد، جز بازگو کنندگان وحی و اعلام کنندگان امـر و نهی الهی، شخصیّت دیگری ندارند و قرآن به صورت کلی درباره پیامبران مرسل چنین میفرماید:
(...فَبَعَثَ اللّهُ النَّبیِّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنْذرِینَ...).
«پیامبران را برانگیخت در حالی که نوید و بیم میدهند» .
و در باره شخص پیامبر میفرماید:
(فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ* لَسْتَ عَلَیْهِمْ بمُصَیْطِر).
«یادآوری کن، و بر آنها تسلطی نداری».
این دو آیه و نیز آیه:
(...فَإِنْ تَوَلَیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ) .
«اگر روی برتافتید بدانید بر پیامبر ما وظیفهای جز ابلاغ روشن نیست».
علاوه بر مطلب یاد شده که پیامبر از خود، امر و نهی ندارد، بیانگر مطلب دومی نیز هستند و آن این که حقیقت مکتب پیامبران همان ارشاد و هدایت است.
پیامبران الهی تا لحظهای که در محدوده نبوّت و رسالت، در حرکت و تلاشند هدایت گرانی هستند که خطوط مخطور و ممنوع ومشروع و مجاز را اعلام میدارند و راههای سعادت و خوشبختی را مینمایانند، و از خود سخنی، رأی و نظری ندارند. آنچه میگویند و یا انجام میدهند همگی گویندگان متن کلام الهی و یا برگردانندگان وحی الهی (احادیث) و مترجمان سخن خدا میباشند.
در این حلقه از هدایت آمر و فرمانده یک نفر است آن هم خدا و سلسله پیامبران مأموران او، و امتها مطیعان و فرمانبران و یا عاصیان و نافرمانبران خدا هستند وبس، و برای پیامبر، نه اطاعتی است و نه عصیانی ولذا در قرآن میفرماید:
(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ...) .
«هرکس پیامبر را اطاعت کند، خدا را اطاعت نموده است».
زیرا فرمانده خدا است و او گیرنده سخن خدا و یا مترجم کلام اوست.و اگر آیه دیگری میفرماید:
(وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بإِذْنِ اللّهِ...).
«هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به اذن خدا از او اطاعت شود».
نه به این معناست که خود پیامبر، اطاعت و عصیانی مستقل و جدا از اطاعت و عصیان الهی دارد، بلکه جمله (بإِذْنِ اللّهِ) حاکی است که رسول «مُطاع واقعی» نیست، مطاع واقعی خداست و اطاعت او، به فرمان اوست.
و اگر بخواهیم این حقیقت را به اصطلاح علمی بگوییم، باید بگوییم: اطاعت خدا، موضوعیت و اطاعت پیامبر طریقیت دارد، وما از آن نظر رسول را اطاعت میکنیم که اطاعت او عین اطاعت خدا است نه چیزی غیر از آن و جدا از آن.
تا این جا با مفاد واقعی هر دو لفظ آشنا شدیم، اکنون وقت آن رسیده است که روشن سازیم چه مقام معنوی دیگری در انتظار این گروه میباشد.
هرگاه چنین نبی و رسولی در طول زندگی در بوته یک سلسله امتحانات وآزمایشهایی قرار گرفت که توانست کمالات درونی خود را به مرحله فعلیت برساند و از نظر عشق به خدا، عاشق سوته دل، وسوته دلی عاشق گردید، در خانه قلب او جز خدا، کسی حکومت نکرد، خدا او را به مقام سرپرستی جامعه نصب میکند که علاوه بر وظیفه ابلاغ رسالت و دادن نوید و بیم، پیشوایی باشد که شخصاً دارای امر و نهی، وتکلیف ودستور باشد وجامعه بشری را با مدیریت صحیح به حدّ کمال برساند.
هیچ انسانی (هر چه هم در نهایت کمال باشد)، ولایتی بر هیچ انسانی ندارد، بلکه ولایت از آن خدایی است که به او خلقت و آفرینش داده است وبس. ولی در عین حال، خدا روی مصالحی با اعتماد بر ولایت مطلقه خود، به انسان کاملی که در نشیب و فراز زندگی آزمون خوبی داده است، ولایتی میبخشد، و او را امام و پیشوا، ولیّ و سرپرست، مطاع و فرمانده جامعه قرار میدهد و به مقتضای کار خود، دارای امر و نهی، تکلیف ودستور و به صورت مستقل «واجب الاطاعه» میشود.
شکی نیست که چنین مقامی، غیر ازمقام نبوّت و رسالت است که در اخذ وحی و ابلاغ دستورهای خدا خلاصه میگردند، در حالی که اگر به مقام امامت رسید به مقام دیگری ارتقا یافته و عهده دار اداره جامعه و تنظیم امور امت خود میگردد.
در نبوت و رسالت مجرد از امامت، اطاعت رسول، عین اطاعت خدا بوده و هرگز دو نوع اطاعت وجود ندارد، ولی آنگاه که به مقام امامت مفتخر گردید، با جعل و نصب الهی، دارای امر و نهی میگردد و حق اطاعت مستقل پیدا میکند.
«زراره» از امام باقر (ع) نقل می کند که ایشان فرمودند:
«رسول» کسی را گویند که جبرئیل در محضر او بار یافته و شهود و تکلّم با او میسّر گردد، اما «نبی» در خواب و یا رؤیای صادقانه خواهد توانست جبرئیل را مشاهده نماید مانند حضرت ابراهیم (ع).1 و اما «امام» یا محدّث در بیداری و نیز در رؤیا نمی تواند امین وحی را مشاهده نماید ولی صدای او را به هنگام تکلّم خواهد شنید.
«زراره» از امام باقر (ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: پیامبر (ص) قبل از آنکه به مقام رسالت مبعوث گردد به شکلی عیان و رو در رو با امین وحی به صحبت می نشست.
به هر حال پیرامون این خصوصیات میان دانشمندان اختلاف دیدگاه وجود دارد، بعضی معتقدند نبی همان رسول است و گروهی برآنند که رسول صاحب کتاب آسمانی است و امین وحی بصورت واضح او را برسالت فرا خواند. اما نبی بیانگر محتویات کتاب رسول بوده و در رؤیای صادقانه خویش عهده دار هدایت مردم خواهد شد.
و از امام باقر علیه السلام روایت شده است که انبیاء و رسولان چهار گروهند:
اول: کسانی که پیشگویی و آگاهی از اسرار غیب منحصر در خود اوست.
دوم: پیامبری که از خصوصیت رؤیای صادقانه و شنیدن آوا برخوردار است و خود رأسا بر گروهی مبعوث نگشته است به مانند تقارن زمانی میان ابراهیم و لوط (ع).
سوم: پیامبری که صاحب رؤیای صادقانه و برخوردار از استماع صوت و شهود ملک است و بر طائفه ای محدود مبعوث گشته است وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزیدُونَ4.
چهارم: پیامبری که علاوه بر خصوصیات فوق از امتیاز امامت و ریاست جهان شمول نیز برخوردار باشد که به مراتب گزیده تر از منصب نبوت است.
همچنانکه قرآن در مورد حضرت ابراهیم می فرماید: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاس إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ: لا یَنالُ عَهْدی الظَّالِمِینَ و در احادیث امامیه، بت پرستان مجسمه پرداز زیر مجموعه ظالمین می باشند.