همانطور که می دانید ایران مهد شعر است و بزرگترین شاعران را دارد. آسمونی در این بخش گلچینی از اشعار زیبا از بزرگترین شاعران ایرانی برای شما عزیزان تهیه کرده است که دعوت می کنیم تا پایان همراهمان باشید.
زیباترین اشعار فارسی
زیباترین اشعار فارسی
زیباترین اشعار فارسی از مولانا
چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها
تا برکنم از آینه هر منکری من زنگها
بر مرکب عشق تو دل میراند و این مرکبش
در هر قدم میبگذرد زان سوی جان فرسنگها
بنما تو لعل روشنت بر کوری هر ظلمتی
تا بر سر سنگین دلان از عرش بارد سنگها
با این چنین تابانیت دانی چرا منکر شدند
کاین دولت و اقبال را باشد از ایشان ننگها
گر نی که کورندی چنین آخر بدیدندی چنان
آن سو هزاران جان ز مه چون اختران آونگها
چون از نشاط نور تو کوران همی بینا شوند
تا از خوشی راه تو رهوار گردد لنگها
اما چو اندر راه تو ناگاه بیخود میشود
هر عقل زیرا رسته شد در سبزه زارت بنگها
زین رو همیبینم کسان نالان چو نی وز دل تهی
زین رو دو صد سرو روان خم شد ز غم چون چنگها
زین رو هزاران کاروان بشکسته شد از ره روان
زین ره بسی کشتی پر بشکسته شد بر گنگها
اشکستگان را جانها بستست بر اومید تو
تا دانش بیحد تو پیدا کند فرهنگها
تا قهر را برهم زند آن لطف اندر لطف تو
تا صلح گیرد هر طرف تا محو گردد جنگها
تا جستنی نوعی دگر ره رفتنی طرزی دگر
پیدا شود در هر جگر در سلسله آهنگها
وز دعوت جذب خوشی آن شمس تبریزی شود
هر ذره انگیزندهای هر موی چون سرهنگها
most-beautiful-persian-poems
زیباترین اشعار فارسی از حافظ
خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم
زیباترین اشعار فارسی
زیباترین اشعار فارسی از فروغی بسطامی
آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
بیداریم چه دانی، ای خفته ای که شبها
ننشسته ای به حسرت، نشمرده ای ستاره
جانان اگر نشیند یک بار در کنارم
یک باره می توانم کردن ز جان کناره
گفتم به شحنه نالم از چشم او ولیکن
پروا ز کس ندارد مست شراب خواره
ای تاب داده گیسو حالی است بر دل من
از تاب بی حسابت وز پیچ بی شماره
آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند
جمع از کجا توان کرد دلهای پاره پاره
ای شه سوار چالاک احوال ما چه دانی
کز حالت پیاده غافل بود سواره
با این سپاه مژگان از خانه گر درآیی
تسخیر می توان کرد شهری به یک اشاره
از لعل و چشمت آخر دیدی که شد فروغی
ممنون به یک تبسم، قانع به یک نظاره
most-beautiful-persian-poems
زیباترین اشعار فارسی از پروین اعتصامی
هر که با پاکدلان صبح و مسائی دارد
دلش از پرتو اسرار صفائی دارد
زهد با نیّت پاک است، نه با جامهی پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردائی دارد
شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو
بتپرستی مکن، این ملک خدائی دارد
هیزم سوخته شمع ره و منزل نشود
باید افروخت چراغی که ضیائی دارد
گرگ نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
برّه دور از رمه و عزم چرائی دارد
مور هرگز به در قصر سلیمان نرود
تا که در لانهی خود برگ و نوائی دارد
گُهر وقت بدین خیرگی از دست مده
آخر این دُرِّ گرانمایه، بهائی دارد
فرّخ آن شاخکِ نورسته که در باغِ وجود
وقت رُستن هوس نشو و نمائی دارد
صرف باطل نکند عمرِ گرامی، پروین!
آنکه چون پیر خِرد راهنمائی دارد
زیباترین اشعار فارسی
زیباترین اشعار فارسی از صائب تبریزی
دل آزاده از طول امل بسیار می پیچد
که مصحف بر خود از شیرازه زنار می پیچد
کدامین بی ادب زد حلقه بر در این گلستان را؟
که هر شاخ گلی بر خویشتن چون مار می پیچد
حجاب آب و گل گردیده سنگ راه یکتایی
وگرنه رشته تسبیح بر زتار می پیچد
به این بی ناخنی چون می خراشم سینه خود را
صدای تیشه فرهاد در کهسار می پیچد
نمی دانم چه می ریزد زکلک نامه پردازم
که هر سطری به خود از درد چون طومار می پیچد
ازین بستانسرا با دست خالی می رود بیرون
سبکدستی که بر هر دامنی چون خار می پیچد
به دور چشم او انگشت زنهاری است هرمژگان
که از بیمار بدخو روز و شب غمخوار می پیچد
"مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد"
most-beautiful-persian-poems
زیباترین اشعار فارسی از اقبال لاهوری
نه هر کس از محبت مایه دار است
نه با هر کس محبت سازگار است
بروید لاله با داغ جگر تاب
دل لعل بدخشان بی شرار است
درین گلشن پریشان مثل بویم
نمیدانم چه میخواهم چه جویم
برآید آرزو یا بر نیاید
شهید سوز و ساز آرزویم
جهان مشت گل و دل حاصل اوست
همین یک قطرهٔ خون مشکل اوست
نگاه ما دو بین افتاد ورنه
جهان هر کسی اندر دل اوست
سحر می گفت بلبل باغبان را
درین گل جز نهال غم نگیرد
به پیری میرسد خار بیابان
ولی گل چون جوان گردد بمیرد
جهان ما که نابود است بودش
زیان توام همی زاید بسودش
کهن را نو کن و طرح دگر ریز
دل ما بر نتابد دیر و زودش
زیباترین اشعار فارسی
زیباترین اشعار فارسی از فریدون مشیری
ستاره گم شد و خورشید سر زد
پرستویی به بام خانه پر زد
در آن صبحم ثفای آرزویی
شب اندیشه را رنگ سحر زد
پرستو باشیم و از دام این خاک
گشایم پر به سوی
بام افلاک
ز چشم انداز بی پایان گردون
در آویزم به دنیایی طربناک
پرستو باشم و از بام هستی
بخوانم نغمه های شوق و مستی
سرودی سر کنم با خاطری شاد
سرود عشق و آزادی پرستی
پرستو باشم از بامی به بامی
صفای صبح را گویم سلامی
بهاران را برم هر جا نویدی
جوانان را دهم هر سو پیامی
تو هم روزی اگر پرسی ز حالم
لب بامت ز حال دل بنالم
وگر پروا کنم بر من نگیری
که می ترسم زنی سنگی به بالم
most-beautiful-persian-poems
زیباترین اشعار فارسی از ابوالقاسم فردوسی
زبان را نگهدار باید بدن
نباید روان را به زهر آژدن
که بر انجمن مرد بسیار گوی
بکاهد به گفتار خود آبروی
دل مرد مطمع بود پر ز درد
به گرد طمع تا توانی مگرد
مکن دوستی با دروغ آزمای
همان نیز با مرد ناپاکرای
دو گیتی بیابد دل مرد راد
نباشد دل سفله یک روز شاد
ستوده کسی کو میانه گزید
تن خویش را آفرین گسترید
شما را جهانآفرین یار باد
همیشه سر بخت بیدار باد
که بهر تو اینست زین تیرهگوی
هنر جوی و راز جهان را مجوی
که گر بازیابی به پیچی بدرد
پژوهش مکن گرد رازش مگرد
چنین است کردار این چرخ تیر
چه با مرد برنا چه با مردپیر
: برای دریافت مشاوره درباره زیباترین اشعار فارسی فرم زیر را تکمیل کنید