- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد و بررسی فیلم متروپل
نقد و بررسی فیلم متروپل
نام فیلم : متروپل
کارگردان و تهیه کننده : مسعود کیمیایی
نویسنده : عبدالرضا منزجی و مسعود کیمیایی
بازیگران : مهناز افشار، محمدرضا فروتن، پولاد کیمیایی، تینا پاکروان، شقایق فراهانی، ساعد سهیلی، سحر دولتشاهی، یوسف مرادیان، میلاد کی مرام و علیرضا زرین دست
خلاصه داستان
آسمونی : متروپل روایت زنی است به نام خاتون با بازی مهناز افشار که پس از مرگ همسرش با تنها پسرش در منزل اعیانی زندگی می کرد. یک شب او مجبور میشود از دست مأموران اجیر شده ی هوویش فخرالنسا با بازی شقایق فراهانی که عقیم بود و عقده ی بچه دار شدن داشت، بگریزد او با سر و صورتی زخمی سر از لاله زار و سینما متروپل متروکه در می آورد که اکنون به باشگاه بیلیارد تبدیل شده است دو دوست جوان که سینما متعلق به یکی از آن ها بود در حال بازی بودند که به این زن پناه می دهند و با مأموران اجیر شده درگیر می شوند. تا اینکه فخرالنساء خود به جلوی سینما می آید و با خاتون روبرو میشود. دوئل ایندو به گونه ای مسالمت آمیز خاتمه می پذیرد.
نقد و بررسی فیلم متروپل
1- متروپل نماد نبش قبر سینمای لاله زاری
- میان تمام مغازه های خیابان لاله زار تنها چراغ سینما متروپل متروکه روشن است. خیابانی که حداقل چهار مسجد را در آن و در اطراف آن وجود دارد.
- خاتون وقتی با سر و وضعی خون آلود به سینما می رسد به دو جوان می گوید: خونه م فرشته است... ریختن ببرن همه چیزو... تصادف کردن... فرار کردم... دیدم چراغ اینجا روشنه... دویدم تو... فروتن که در نقش خود به خاتون می گوید: می دونی اینجا کجاست؟! اینجا لاله زاره تو این خیابون فقط چراغ متروپل روشنه... دوستش (پولاد کیمیایی) می گوید: این خانومو خدا براش خواسته که بیاد اینجا....
فکت های ذکر شده نشانگر این است که اگر سینمای لاله زاری توسط جمهوری اسلامی از بین رفت هنوز کورسوهای امیدی برای زنده کردنش وجود دارد زیرا هنوز آدم های آن دوران زنده اند و نمرده اند.
2- سینمای لاله زار محیط امن و پناهگاه
یکی از نکات مهم امن بودن سالن سینما به عنوان یک پناهگاه مطمئن است. هر چه پلیدی است در محیط بیرون است و سیاهی به محیط متروپل راه ندارد. به همین دلیل است که درگیری نهایی فیلم هم پشت شیشههای مات و خارج از سینما اتفاق میافتد و تنها سایه هایی از دعوا نمایان است.
3- خاتون فاحشه ای که مرد فخرالنساء طاغوتی را تصاحب کرد...
در واقع بینانه ترین حالت تحلیل خاتون زنی همه جایی است که آقای ماندگاری را با وجود داشتن همسری با نام فخر النساء تصاحب کرده است و اکنون توبه کار و محجبه است. از آن جایی که زن نماد سرزمین و عقیده است - و کیمیایی به این مسأله آگاهی دارد- خاتون چادری نماد حکومت کنونی است که اکنون پسری از او نیز به عنوان میراث قدرت ماندگاری از او باقی است. فخر النساء که خاندانی طاغوتی دارد اما عقیم بوده و با خاتون سر دشمنی دارد نماد حکوت طاغوت قبل از انقلاب است که توانایی بارور شدن عقیده را نداشت اما هنوز نفس می کشد و به میراث همسر درگذشته ی خویش پایبند است، در آخر نیز خواستار این شد که پسر ماندگاری را در چتر حمایتی خود قرار دهد... نکته اینجاست که در اوج درماندگی خاتون به جای مسجد به سینمای متروک نماد تفکر غالب فرهنگی دوران طاغوت پناه می برد...
4- متروپل لاله زار نماد اتوپیای فرهنگی کیمیایی
فیلم میگوید «کیمیایی» شهروند ایران نیست؛ شهروند جای دیگری هم نیست، او دارد در دنیای خودساختهاش زندگی میکند. دنیای آدمهای پوسیده ی کز کرده داخل سینماهای لالهزار که بیلیارد بازی میکنند و معتقدند یگانه جوانمرد عالم آنهایند.
5- بی قانونی و هرت دانستن بیرون سینما لاله زار
- دو جوان در گیرو دار صحبت بر سر تخریب و یاخت مجتمع تجاری در محل سینما با یکدیگر می گویند که وام و مجوز گرفتن، زد و بند می خواد و دروغ گویی
- خاتون به جای شکایت به پلیس به سینما پناه می برد.
6- تبدیل شدن سینما و فضای فرهنگی به محیط بازی و سرگرمی بیلیارد
سردبیر: یکی از نکات درخور توجه و شاید مثبت این فیلم این است که سینما به عنوان مرکز فرهنگی به فضای سرگرمی و قمار تبدیل شده است، این المان نشانگر فضای فرهنگی و هرج و مرج فرهنگی کنونی است که در کشور وجود دارد که آنچه رخ می
دهد خوراک برای سینما نیست بلکه قماری است تا عده ای بر خرابه های میراث فرهنگی قمار کنند و سرگرم باشند....
7- فقدان خط دراماتیک
متناسب با یک فیلم سینمایی که خود منجر به عوارض دیگری مانند پرگوییهای بیربط آدمهای ماجرا هر کدام از آدمهای داستان اصرار دارند قصهی زندگی خود را تعریف کنند و جملههای قصار بر زبان بیاورند.
8 عدم تناسب موقعیتهای درام
در حالی که زن خونین و مجروح وسط سالن افتاده، دو جوان مشغل بازی بیلیارد هستند
9- سرهمبندی فرجام ماجرا در سادهترین و دمدستیترین شکل ممکن
- دو زن یک دفعه هووبازی و اختلافهایشان را کنار میگذارند و پسران خوب هم پسران بد را پشت در شیشهای مات آنقدر کتک میزنند تا از میدان به در شوند و لبخند پیروزی یکی از پسرهای خوب بر نمای باز شهر دیزالو شود.
10- منطق روایی ندارد
تکلیف مخاطب با داستان و شخصیتهایش روشن نیست.سرنوشت خاتون در درگیری با مأموران اجیر شده چه می شود.