- آسمونی
- مجله اینترنتی
- علمی و دانستنی
- عجایب و ماورا
- آیا دنیا روی ماهی و شاخ گاو سوار است!؟

آیا دنیا روی ماهی و شاخ گاو سوار است!؟
ابان بن تغلب میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: زمین بر چه چیزی استوار است؟ امام(ع) فرمود: بر ماهی، گفتم: ماهی بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب، پرسیدم آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت) پرسیدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود بر شاخ گاوی راهوار، گفتم گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاک نمناک، گفتم: خاک نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هیهات، که در اینجا دانش دانشمندان گم گشته است.
نکاتی پیرامون اصل حدیث
-
حدیث مورد بحث، از جهت سندی صحیح است.
-
مشابه این حدیث، روایت طولانی دیگری از امام صادق(ع) است که معروف به حدیث «زینب عطر فروش» میباشد. زینب عطر فروش از پیامبر اکرم(ص) دربارهٔ عظمت و جلالت خداوند میپرسد و آنحضرت در بخشی از سخن خویش به طبقات آسمان و زمین اشاره میفرماید که از جهت دلالت شباهت زیادی به حدیث مورد پرسش دارد. همچنین در برخی از منابع اهل سنت نیز شبیه این احادیث با اندک تفاوتی از محمد بن کعب، سدی و جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است.
-
برخی از مفسّران در ذیل تفسیر آیهٔ شریفهٔ «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری»، حدیث مورد بحث و نیز حدیث زینب عطر فروش را آوردهاند، و تا حدودی به یکی از این دو حدیث استناد کردهاند.
شرح و بررسی حدیث
برخی از علما روایت مزبور را شرح دادهاند و به زوایای مختلف آن پرداخته که فشردهای از آن در ذیل بیان میشود. واژههای کلیدی این حدیث به ترتیب عبارتاند از:
- زمین
- ماهی (حوت)
- آب
- صخره
- شاخ گاو
- خاک نمناک
- چیزی که دانشمندان از درک آن عاجزند.
پرسشهای ابان بن تغلب از امام صادق(ع) و پاسخهای آنحضرت، یک مصاحبهٔ علمی و اعتقادی است که میتوان از چند جهت به آن نگریست:
جهت دوم: از نظر عمرانی و آبادی و نیز دورههای زندگی تاریخی بشر بر روی زمین؛ یعنی عمران و آبادی زمین از روز اول تکوین و اجتماع بشری بر چه پایهای بوده و بر چه عواملی استوار شده است. در این صورت، ماهی بیانگر زندگی آبرومندانه بشر است؛ زیرا در ابتدای آفرینش، تشکیل اجتماع و عمران و آبادی در کنار نهرها و دریاها بوده و اولین خوراک معمولی او از شکار ماهی تأمین میشده است. پس میتوان ماهی را رمزی برای دوران ابتدایی زندگی بشر دانست. ممکن است منظور ابان بن تغلب، پرسش از آغاز شروع اینگونه زندگانی بشر باشد و منظور امام صادق(ع) این باشد که، زندگی بشر با خوراک ماهی و شکار از نهر و دریا همراه با دوران زندگانی حجری او بوده و هزارها سال طول کشیده است. سپس زندگانی دوران حجری بشر در سیر تکامل به دوران زراعت و کشت گندم و حبوبات منتقل شده است که به وسیله گاو و آهن انجام میگرفت. بنابراین، گردش عمران و آبادی زمین و زندگانی بشر بر پایهٔ کشت و زراعت است که به نیروی شاخ گاو از دوران بسیار قدیم تا حتی عصر حاضر در برخی مناطق اداره میشود؛ هر چند امروزه بیشتر کشت و زرع به وسیله مکانیزه و تراکتور انجام میگیرد. و گاو که کار زراعت را انجام میدهد بر خاک نمناک و با رطوبت استوار است. مقصود این است که زندگی زراعتی که روی شاخ گاو نر میچرخد بر زمین خاکی و آب کافی استوار است و گاو ابزاری است که در زمین نمناک و با رطوبت میتواند تولید زراعت کند.
اما اینکه زمین با رطوبت بر چه چیزی استوار میشود؛ ممکن است مقصود پرسش از سر انجام زمین و پایان زندگانی بشر باشد، و ممکن هم است مقصود پرسش از چگونگی زراعت به صورت نوین باشد که جانشین زراعت با گاو میشود؛ مانند زراعت با ابزار صنعتی امروزه. پاسخ امام صادق(ع) به این پرسش به هر دو معنا میتواند نظر داشته باشد که دوران پایان عمر زمین که به رستاخیز میکشد یا دوران تبدیل وضع زراعت با گاو به زراعت با ماشین با علم دانشمندان آن زمان بسیار دور است و هنوز بدان راه پیدا نکرده و در وادی فهم دانشمندان آن زمان گم است. از اینرو، در آن زمان، میسّر نبوده است که امام صادق(ع) در پاسخ چیزی غیر از این پاسخ بفرماید.
جهت سوم: طرح سؤالات از نظر علمی و فیزیکی و فهم رموز نظم زمین و مواد شیمیایی آن؛ یعنی به چه وسیلهای زمین در قرارگاه معیّن خود در بخش ثابتی از فضا برقرار است و از مدار مقرّر خود این طرف و آن طرف نمیرود؟ که امام(ع) در پاسخ می فرماید: بر ماهی؛ یعنی زمین بر طبیعت سرد و آبگون خود استوار است. این معنا، رمز قوّهٔ دافعه است که بر اثر برودت و سردی در نهاد زمین به وجود آمده و آن را در فاصله معیّنی از مرکز خورشید و سیّارات دیگر مستقر و ثابت نگهداشته است. این قوّهٔ دافعه، به واسطهٔ واژه «حوت» (ماهی) –به صورت رمزی- بیان شده است.
و این قوّهٔ دافعه -که به کلمه حوت تعبیر شده است- بر آب که مایه برودت و سردی است. و آب بر مواد سخت و سنگین زمین که سرد شده و به صورت کوه و لنگر دریاها در آمده است. این معنا، موافق با آیاتی از قرآن کریم است که کوهها را به عنوان صخرههای کره زمین تعبیر کرده است، از آن جمله: «و در زمین، کوههای ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درّهها و راههایی قرار دادیم تا هدایت شوند». همچنین میخوانیم: «و زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، و کوهها را ثابت و محکم نمود».
و صخره بر روی شرارههای شاخ که به شکل مایع است. توضیح اینکه در حقیقت این صخرههای سخت قشر زمین بمانند درپوش محکمی است که روی شرارهٔ مایع مذاب درون آن قرار دارد و همچون شاخ گاو نر جهش میزنند تا سر برآورند. اگر کوههای آتشفشان خاموش را در نظر بگیریم که چگونه در هنگام آتشفشانی شعلههایی از دهانهٔ آن بیرون میآید. و پس از صخره شدن این مواد، بمانند درپوشی در روی این شاخ قرار گرفته و آن را نگه میدارد. و واژهٔ «أملس» هم این معنا را تأیید میکند؛ چرا که ملاست به معنای نرمی و ضد خشونت است. در این صورت تعبیر از مایع مذاب قسمت درونی زمین که قشر جامد و صخرهمآبی بر آن احاطه دارد به «ثور أملس» تعبیر شده است. و اگر تعبیر «ثور املس» را به معنای جهنده نرمی بدانیم، مقصود مایع درونی زمین است که بهطور استعاره کلمهٔ «قرن» بدان اضافه شده است. و یا اینکه «ثور املس» به معنای گاو نرم اندام و هموار پشت است که به طور استعاره و تشبیه در معنای گفته شده بکار رفته است.
این مایع درونی زمین دارای خاک با رطوبت و نمناک است؛ یعنی مادهای که آب را تشکیل میدهند عبارتاند از: اکسیژن و هیدروژن؛ یا منظور امام صادق(ع)، ذرّات اصلی ماده است که دارای قوّه و نیروی جنبش است که از نظر طبیعی مبدأ پیدایش همه موجودات مادی است و به ناچار ماده و نیرویی حرکتی باشد تا موجودی مادی پدید آید. این ماده و قوّه نخستین از مشکلترین مسائل علوم طبیعی امروزه است و بزرگترین دانشمندان در تصویر حقیقت آن حیران و عاجز ماندهاند و هنوز نتوانستهاند پی ببرند که آیا دو چیز هستند یا یک چیز و آن یک چیز ماده است یا قوّه! و کلمهٔ «الثری» که در پاسخ امام است، به معنای «اثر» باشد که در اصطلاح دانشمندان طبیعی عرب زبان امروزه یک بطن عمیقی از ماده و یا اثر عمیق آن ماده است.
اما «ثری»؛ یعنی مادهٔ اولیه و یا گازی که در درون زمین است، به چه چیزی تجزیه و تحلیل میشود، اینجا است که دانش دانشمندان به آن نرسیده و از فهم آن عاجز ماندهاند. بنابراین، اگر پرسش بر وجه اول (ماده اولیه) حمل شود، مقصود امام صادق(ع)، فهم نهان ماده نخستین خواهد بود که حقیقت این ماده بسیار دور از فهم دانشمندان است. و اگر پرسش بر وجه دوم (گاز در درون زمین) معنا شود، منظور از سخن آن حضرت این است که هنوز قرنها –نسبت به زمان ابان بن تغلب- باید بگذرد تا دانش بشر به پایهای برسد که بتواند حقیقت گاز و اجزاء درونی آن را تشخیص دهد و آن را تجزیه و تحلیل نماید.
نارواتر این که، امام صادق(ع) با اینگونه پرسش موافقت کرده و برای زمین و پایههای آن، این اطلاعات را تحویل ابان بن تغلب داده است، چنانچه نمیتوان تصوّر کرد که کسی چنین مضمونی را به نام مصاحبهای میان ابان بن تغلب و امام صادق(ع) جعل کرده باشد؛ زیرا دربارهٔ ساختمان زمین چنین عقیدهای از خرافیسرایان هم در هیچ کجا به نظر نرسیده است تا این خرافه را درباره امام جعل کرده باشند؛ زیرا همانطور که گفتیم مسأله کروی بودن زمین و معلّق بودن آن در فضا به اعتبار مرکز ثقل جهان مادی که یک اصل فلسفه یونانی است در این دوره معروف و مسلّم بوده است و در محافل نیمه علمی هم به چنین سخنها دم زدن میسّر نبوده تا برسد به محفل علمی کشّاف حقایق امام جعفر صادق(ع) و دانشمندی چون ابان بن تغلب.
به هر حال، با ملاحظه این که سند این روایت هم صحیح است، نمیتوان آن را کنار گذاشت.
اما به طور کلی؛ حدیث مورد بحث در بیان حقایقی دربارهٔ عالم هستی است؛ لذا برخی از علما از توضیح و شرح آن دوری کرده و آن را به اهلش واگذار کردهاند. و برخی دیگر غیر از آنچه گفته شد، تفاسیر دیگری از این حدیث نیز ارائه دادهاند.