- آسمونی
- مجله اینترنتی
- مناسبت های روز
- 30 مارس؛ روز جهانی اختلال دو قطبی
30 مارس؛ روز جهانی اختلال دو قطبی
چشمانداز روز جهانی دوقطبی، افزایش آگاهی مردم دربارهی اختلال دوقطبی و نابود کردن انگ اجتماعی از این اختلال روانی است. هر ساله در این روز همایشها و گردهماییهایی پیرامون اختلال دوقطبی در سراسر جهان برگزار میشود. این گردهماییها زمینه را برای افزایش آگاهی مردم و نیز آگاهی از تازهترین یافتههای پژوهشی پیرامون دوقطبی فراهم میکند. اگر بخواهم به زبان ساده بگویم که اختلال دوقطبی چیست.
اختلال دوقطبی، گونهای از اختلال خلقی روانشناختی است که فرد در دورههایی پی در پی، بسیار خوب و خوشحال و در دورهای دیگر بسیار ناراحت و افسرده است. این دورههای شادی و افسردگی که پشت سر هم میآیند برای دوستان و اطرافیان فرد، غیرعادی است. اختلال دوقطبی در گذشته بیماری افسردگی مانیک یا مانیک دیپرشن نامیده میشد.
30 مارس روز جهانی اختلال دوقطبی و زادروز ونگوگ
ونسان ون گوگ نقاش سرشناس هلندی است که با نام و کارهای هنری زیبایش آشنا هستید. او زندگی پرفراز و نشیبی داشته است. جالب است بدانید این نقاش سرشناس از اختلال دوقطبی رنج میبرده است. از آنجایی که ونگوگ در 30 مارس زاده شد و به اختلال دوقطبی دچار بود زادروزش یعنی 30 مارس را روز جهانی اختلال دوقطبی نامگذاری کردند.
روز جهانی دوقطبی تنها روزی برای بزرگداشت نیست بیایید در این روز آگاهی خود را پیرامون اختلالات روانی به ویژه اختلال دوقطبی افزایش دهیم تا کیفیت زندگی و سلاکت روان را در خودمان، خانواده و جامعه بهبود بخشیم. آقای روانشناس آمادهی پاسخگویی به شما پیرامون اختلال دوقطبی و روز جهانی دوقطبی خواهد بود پس با ما گفتوگو کنید.
وینسنت ونگوگ نقاشی که گوش خودش را برید!
وَنسان وَن گوگ که از بیماری دوقطبی رنج میبرد، در دسامبر 1888 گوش چپ خودش را برید. دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد. او خودش را با گوش باند پیچی شده کشیده نقاشی کرده است. ون گوگ تا روز 23 دسامبر دو گوش سالم داشت، اما فردای آن روز او را در شرایطی در رختخوابش یافتند که غرق خون بود و گوش چپ نداشت. دربارهٔ چگونگی داستان بریده شدن گوش ون گوگ روایتهای گوناگونی گفته شده است:
روایت نخست: ون گوگ، که در اوایل سال 1888 به توصیهٔ برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای ترسناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به حالت روانپریشی نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحملناپذیر میشنید تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
روایت دوم: ون گوگ به یک زن روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیهٔ گرانبها» تقدیم کند و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد. زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.
روایت سوم: ون گوگ پس از یک دعوای شدید با پل گوگن نقاش فرانسوی به خانه رفت و پس از یک جنون آنی گوش خودش را برید. البته برخی بر این باورند که چون گوگن شمشیرباز ماهری بود در جریان دعوا گوش او را با شمشیر بریده و ون گوگ داستان بریدن گوش توسط خودش را ساخته تا دوستش به زندان نیافتد