- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- زنانی که تماشاگر بازی سایپا و تراکتورسازی شدند

زنانی که تماشاگر بازی سایپا و تراکتورسازی شدند

آسمونی – نوشته از مهدی زارعی" href="https://asemooni.com/mag/tag/mehdi-zarei" target="_blank">اختصاصی آسمونی – نوشته از مهدی زارعی
این استادیوم از معدود ورزشگاههایی است که مطابق ساده ترین استانداردهای فیفا ساخته شده است؛ استادیومی داخل بافت شهر و نزدیک مسیرهای حمل و نقل عمومی یعنی متروی اکباتان.
از خروجی ایستگاه مترو، می توان به آسانی با 10 دقیقه پیاده روی فوق العاده آرام به استادیوم رسید. اما تاکسی های زیادی هم در جلوی خروجی قرار دارند که مسافران را به نقاط مختلف شهرک برسانند.
در آستانه بازی سایپا و تراکتورسازی، راههای منتهی به خیابان ورزش - محل قرار گرفتن استادیوم - را می شد با دیدن فروشندگان کالاهای مربوط به تراکتورسازی تشخیص داد. هرچند متر یکی از فروشندگان کلاه و بوق و پرچم تراکتور را می فروخت و در نزدیکی ورزشگاه حتی می شد لباس بازیکنانی چون دژآگه و شجاعی را نیز پیدا کرد.

هیاهوی پرشورهای تراکتوری آن چنان بود که از روی صدای آنها می شد محل ورودی تماشاگران را نیز پیدا کرد. به جز یک ورودی استادیوم، سایر نقاط ورود به ورزشگاه بسته شده بود و به این ترتیب اگر کسی می خواست لحظاتی کوتاه از بازی را نگاه کند، می توانست این کار را از نزدیکی پله های ساختمان اداری پاس انجام دهد. جایی که فاصله ای چند متری بین صندلی های تماشاگران وجود دارد؛ فاصله بین سکوهای نزدیک به جایگاه ویژه و سکوهای پشت دروازه ضلع شمالی.
به محض ورود به استادیوم و نزدیک شدن به نرده های پشت دروازه سایپا، فریاد شادی تراکتوری ها به آسمان رفت. دختری که در چند قدمی من بود، حدس زد که گل شده و به نزدیک نرده ها رفت. شاید انتظار داشت مثل تلویزیون، شاهد دیدن صحنه آهسته گل باشد! شاید هم فقط آن سر و صدا توجهش را جلب کرده بود و شاید هم می خواست شادی گلزن را ببیند.

کمی بعد به همان شکاف بین دو جایگاه تماشاگران شمالی و غربی رسیدم. حالا می شد بخش هایی گسترده از زمین بازی را دید. چند زن و دختر از همان جا بازی را می دیدند. یکی از نیروهای یگان ویژه از آنها خواست که محوطه را خلوت کنند و این مساله دختری را شاکی کرد. دختر ناراحت بود که از اینجا دیدن بازی چه مشکلی ایجاد می کند؟
به هر شکل معلوم بود تجربه نخست دختر است و نمی داند این تذکرها فقط مخصوص دقایق آغاز بازی است!
کمی بعد از یک ورودی دیگر نیز گذشتم. حال در پشت نرده های نزدیک به دروازه جنوبی استادیوم بودم. اندکی از بازی را آنجا نگاه کردم. در حالی که تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و آمبولانس پزشک مسابقه نیز در آنجا بودند. باز هم یکی دیگر از نیروهای امنیتی پیش آمد و گفت: به ما دستور داده اند هیچ کس این جاها نایستد...

بیشتر از یک ساعت گذشت. تراکتور با همان گل دقیقه 10 خود پیش بود تا هیاهوی پرشورها متوقف نشود. هنوز هم می شد چند زن و دختر را دید که در جایگاه مخصوص تماشای مسابقه ایستاده اند. زن ها همراه فرزندان خود بودند که کلاسهای ورزشی شان تمام شده بود و البته نیروهای امنیتی هم کارهای مهم تری در پایان مسابقه داشتند و باید نظم را در داخل ورزشگاه برقرار می کردند.
با این که تنها دو سه دقیقه تا پایان مسابقه مانده بود، هیچ کدام از مادران و دختران تا پایان مسابقه صبر نکردند. مشخص بود که هیچ کدام فوتبال دوست حرفه ای نیستند و فقط یک کنجکاوی آنها را در اینجا نگه داشته است. به این ترتیب وقتی سوت پایان بازی به صدا در آمد، آنها خیلی زودتر از هواداران تراکتورسازی استادیوم را ترک کرده بودند. هوادارانی که نزدیک به یک ربع بعد از سوت پایان بازی و برتری(1-0) خارج از خانه خود، در حال شادی بودند.

به نظر می رسد که تمام هیجاناتی که اکنون پیرامون حضور زنان در استادیوم ها وجود دارد و البته تلاشهایی که از سوی زنان برای حضور در ورزشگاهها می شود، از جنس همین کنجاوی است که زنان حاضر در مجموعه ورزشی دستگردی انجام دادند. یک کنجکاوی ساده که به سرعت از بین می رود...
یکی دو دقیقه بعد از بازی، تدارکات استادیوم به سرعت بنرهای تبلیغاتی کنار زمین را جمع کردند تا زودتر به خانه هایشان برسند. نیم ساعت بعد از بازی حتی از یگان ویژه نیز خبری نبود و تنها می شد چند نفر از تراکتوری ها را در ایستگاه متروی اکباتان دید.
تراکتوری ها در میدان آزادی از قطار خارج شدند و همه چیز به پایان رسید...



