زمان مطالعه: 1 دقیقه
شعر زمستان رفت

شعر زمستان رفت

  زغال ای رو سیاهِ مردم آزار گذشته دوره ات در کوی و بازار نکن خلق خدا ، از خویش بیزار زمستان رفت و ماندت رو...

 

 

زغال ای رو سیاهِ مردم آزار

گذشته دوره ات در کوی و بازار

نکن خلق خدا ، از خویش بیزار

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

  

نجُستی خانۀ ، واماندگان را

ندادی شعله ای ، ره ماندگان را

نکردی گرم ، چون درماندگان را

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

  

ندانی جان به لب ، آن خسته کی شد

به فکرت ، روزگاری سرد ، طی شد

چو پیش از بهمن و اسفند ، دی شد

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

  

تو گفتی آتشی در سینه داری

به سینه گوهری بی کینه داری

ببین چون ؟ چهره در آیینه داری

زمستان رفت و ماندت رو سیاهی

 

شعر از: صلاح الدین احمد لواسانی

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «شعر زمستان رفت» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.