- آسمونی
- مجله اینترنتی
- تقویم تاریخ
- شب بیست و نهم محرم

شب بیست و نهم محرم
ورود اسیران به دمشق و درخواست امّ کلثوم از شمر
گروه دشمن، سر مقدّس امام حسین علیه السّلام را همراه بانوان و اسیران به سوی دمشق میبردند، هنگامی که نزدیک دمشق رسیدند، حضرت امّ کلثوم علیها السلام که جزو اسیران بود، نزد شمر آمد و فرمود: «من درخواستی دارم.» شمر گفت: آن چیست؟ امّ کلثوم علیها السلام فرمود: «وقتی که ما را وارد شهر دمشق میکنی، ما را از دروازهای وارد کن، که تماشاچی کمتری داشته باشد و به این سپاه پیشنهاد کن که سرها را از بین محملها بیرون ببرند و از ما دور کنند؛ زیرا از بس ما را در حال اسارت دیدند که رسوا شدیم.» شمر از روی ناپاکی و ظلمی که داشت در پاسخ به درخواست امّ کلثوم علیها السلام به عکس دستور داد؛ سرهای شهدا را بر بالای نیزهها کردند و در میان محملها عبور دادند و در نتیجه اهل بیت امام حسین علیه السّلام را به صورت اسیر در میان تماشاگران حرکت دادند تا آنان را کنار دروازه دمشق آوردند و آنها را در روی پلههای مسجد جامع، در همان جا که اسیران را نگه میداشتند، سر پا نگه داشتند.مجلس یزید و گریه همه حاضران
سپس اسیران آل محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم که از کنیزان و زنان و بازماندگان حسین علیه السّلام بودند و آنان را در ردیف همه به ریسمان بسته بودند، وارد مجلس یزید کردند، وقتی که آنها در آن وضع در برابر یزید قرار دادند، امام سجّاد علیه السّلام رو به یزید کرد و گفت: انشدک اللَّه یا یزید! ما ظنّک برسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم لو رءانا علی هذه الصّفة؛ تو را به خدا سوگند ای یزید: به گمان تو اگر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم ما را با این وضع مشاهده مینمود چه میکرد؟