- آسمونی
- مجله اینترنتی
- گردشگری
- دانستنی سفر و کمپ
- توریست و جهانگرد کیست یا چیست؟
توریست و جهانگرد کیست یا چیست؟
گردشگری، سیاحت یا توریسم و نیز جهانگردی به طور کلی به عنوان مسافرت تفریحی در نظر گرفته میشود. هر چند که در سالهای اخیر شامل هرگونه مسافرتی میشود که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود خارج شود. به کسی که گردشگری میکند گردشگر، سیاح یا توریست گفته میشود. پورتال آسمونی در این بخش مطالب بسیار مفیدی در مورد جهانگردی و شخص جهانگرد برای شما عزیزان تهیه و تنظیم کرده است که در ادامه می خوانید.
واژه توریسم
گردشگری معال فارسی و کاملاً دقیق، واژه Tourism در زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی است که بصورت مصطلح در زبان فارسی بصورت جهانگردی ترجمه شده است. ریشه این واژه از اصطلاح Tornus یونانی و لاتین گرفته شده که یکی از معانی آن گردش کردن و یا گشتن است و با پسوند Ism یا گری بصورت اسم مصدر Tourism یا گردشگری در آمده است.
اصطلاح توریست
اصطلاح «توریست» (Tourist) از قرن نوزدهم معمول شده است. در آن زمان اشراف زادگان فرانسه می بایست برای تکمیل تحصیلات و کسب تجربه های لازم زندگی، اقدام به مسافرت می نمودند. این جوانان در آن زمان توریست نامیده می شدند و بعدها در فرانسه این اصطلاح در مورد کسانی به کار می رفت که برای سرگرمی ، وقت گذرانی و گردش به فرانسه سفر می کردند و بعداً با تعمیم بیشتر به کسانی اطلاق می شد که اصولاً به این منظور به سفر می رفتند. کم کم کلمه توریست به بعضی زبانهای دیگر نیز وارد شد و از آن واژه توریسم (Tourism) بوجود آمد. از همان زمان گردشگری و توریست به بعضی از مسافرتها و مسافرینی گفته می شود که هدف آنها استراحت و گردش و سرگرمی و آشنایی با مردم بود و نه کسب درآمد و اشتغال به کار.
جهانگردی واژهای است فارسی به مفهوم ”جهانگردنده و آنکه در اقطار عالم بسیار سفر کند“. جهانگردی ظاهراً معادل سیاحت (عربی) و توریسم (فرانسه) است. ”سیاحت“ در عربی به معنای زیاد سفر کردن است و سیاح یا معادل فارسی آن، جهانگرد، کسی است که زیاد سفر میکند. اما در زبان رایج فارسی، از نظر کمّی، تفاوتی میان جهانگردی و مسافرت یا سفر وجود دارد. یعنی اغلب فارسیزبانان جهانگردی را مترادف با زیاد سفر کردن میدانند، در حالی که واژههای ”سفر و مسافرت“ به سفرهای کوتاهمدت دور یا نزدیک نیز مربوط میشود. هماکنون، با وجود اینکه در زبان فارسی گفتاری و نوشتاری استفاده از واژههای ”جهانگردی و جهانگرد“ به جای سفر و مسافرت و مسافر مرسوم است، به کار بردن واژههای مزبور در گفتگوی میان مردم چندان نیست و بیشتر مردم ترجیح میدهند واژههای مسافرت، سفر و مسافر را به کار برند.
هرچند واژههای سفر، مسافرت و مسافر ریشهٔ عربی دارند، اما نسبت به واژهٔ جهانگردی رایجتر هستند و بار معنائی بیشتری دارند. مفاهیم سفر عبارت هستند از:
”بقیهٔ سپیدی روز بعد از فرو شدن آفتاب و سپیدی صبح، صلح کردن میان دو قوم و میانجیگری“ و ”بیرون شدن از شهر خود و به محلی دیگر رفتن؛ قطع مسافرت؛ راهی که بپیمایند از محلی به محل دور؛ توجه دل به سوی حق تعالی“.
شاید دلیل اینکه سفر به معنای سپیدی صبح آمده است این باشد که سپیدی به مفهوم روشنی و درخشانی است و در طی سفر است که بسیاری از ناشناختههای ذهن آدمی (تارکیها، مجهولات) دربارهٔ نواحی، سرزمینها، طبیعت، مردم و ... شناخته میشود (روشنیها، معلومات). وانگهی، سفر، نیکیها و بدیهای نهاد آدمی را روشن میسازد.
در مقابل واژهٔ عربی تفرّج، در لغتنامهٔ دهخدا معانی زیر آمده است: گشایش یافتن و از تنگی و دشواری بیرون آمدن و خوشحالی. همچنین به نظر استاد دهخدا این واژه به معنای زیر آمده است: ”در استعمال فارسی، مجازاً به معنای سیر و تماشا و خوشحالی و گشادگی خاطر تنگدلان، سیر و گردش نمودن جهت گشایش خاطر، تماشا کردن“. ولی امروزه این لفظ به گردشهای کوتاه به منظور هواخوری اطلاق میشود.
مدتی است که به کار بردن واژهٔ ”گردشگری“ در گفتهها و نوشتهها متداول شده است، هر چند چنین واژهای در فرهنگهای دهخدا، معین و ... نیامده است. توریسم که واژهای است فرانسوی، از ریشهٔ ”تور“ گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معانی زیر آمده است: حرکت دورانی (چرخش)، عمل پیمودن، طی کردن پیرامون، سیر کردن، گردش نمودن. به نظر پیرلاوس، توریسم عمل مسافرت به منظور تفنن و لذت است و توریست کسی است که برای خشنودی خود و لذت بردن مسافرت میکند.
جهانگرد کیست؟
توریست به کسی اطلاق می شود که صرف نظر از کنجکاوی به قصد تفنن و تفریح سفر می کند. در جایی دیگر به کسی که برای خشنودی خود و لذت بردن مسافرت می کند ، توریست گفته شده است . توریست ، فردی است که بیش از یک روز و کمتر از یک سال در محلی غیر از زیستگاه دائمی خود بماند . توریست کسی است که با نیت کار ، تفریح و یا لذت بردن از محیط پیرامون از محل زندگی دائم خود دور شده و برای مدتی که می تواند بین یک روز تا یک سال باشد در محل دیگری بماند .
بر اساس تعریف بین المللی « توریست کسی است که به منظور تفریح ، بازدید از نقاط دیدنی، معالجه ، تجازت ، ورزش و زیارت به کشور دیگری سفر کند ، مشروط بر اینکه مدت اقامت او از 24 ساعت کمتر و از 6 ماه بیشتر نباشد و در فاصله ای کمتر از 70 کیلومتر انجام نگیرد .
سازمان جهانی جهانگردی گردشگررا اینگونه تعریف نموده است :
گردشگر: کسی که حداقل یک شب در یک اقامتگاه عمومی یا خصوصی در محل مورد بازدید ، به سر برد .
توریسم واژه ای است متشکل از دو بخش تور (Tour) یعنی سفر ، سیاحت ، مسافرت یا گردش کردن و ایسم (Ism) که پسوندی است مصطلح به معنای مکتب با طرز تفکری خاص .
در واقع توریسم یعنی مکتبی که پایه ی فکری ان سیاحت و جهانگردی است و توریست کسی است که به مسافرت و جهانگردی می پردازد .
گردشگری یا توریسم ، واژه ای فرانسوی است که از ریشه ی تور گرفته شده است . تور در زبان فرانسه به معنای حرکت دورانی ، عمل پیمودن ، طی کردن ، سیر کردن و گردش نمودن می باشد.
در فرهنگ اکسفورد توریسم به معانی مختلف از جمله : سفر کوتاه و گذر کردن از جایی ، و یا : تجارت تهیه ی خدمات وپذیرایی برای مردمانی که از یک مکان دیدن م ی کنند و فرهنگ و بستر نیز بیان می دارد: مسافرتی که به منظور تجارت، لذت و یادگیری صورت گیرد و به نقطه شروع بازگردد .
گردشگری مجموعه تعامل هایی است که در فرایند جذب و میهمانداری ، بین توریست ها ، سازمان های مسافرتی ، دولت های مبدا ، دولت های میزبان و مردم محلی برقرار می شود .
معادل فارسی توریسم را گردشگری و معادل عربی توریسم سیاحت می باشد .
گردشگری به مجموعه فعالیتی اتلاق میشود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق می افتد، این فرایند شامل هر فعالیتی از قبیل برنامه ریزی سفر ، مسافرت به مقصد ، اقامت ، بازگشت و حتی یاداوری خاطرات ان نیز می شود . همچنین فعالیتی را که گردشگر بعنوان بخشی از سفر انجام می دهد ، نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان میزبان و مهمان را نیز در بر می گیرد.