- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سلامت
- روانشناسی
- رابطه تغذیه و اعصاب و روان

رابطه تغذیه و اعصاب و روان
غذیه تاثیر مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد .
امروزه ثابت شده که تغذیه تاثیر مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد و تغذیه ناکافی و غلط می تواند آثار نامطلوبی بر اعصاب و روان انسان بگذارد و موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود.
گاهی دیده اید وقتی روی ناخن ها لکه های سفید پیدا می شود، برخی می گویند حتما کلسیم یا روی بدن کم شده؟ یا گاهی موها ناگهان سفید می شود و فکر می کنیم حتما ویتامینی در بدنمان کم شده؟ همان طور که کمبود ویتامین ها و املاح معدنی بر قسمت های مختلف جسم تاثیرگذار است، سلامت روان را هم تحت تاثیر قرا رمی دهد؛ نمونه بارزش کمبود عنصر آهن در بدن است که باعث کم خونی می شود و در نتیجه آن فرد مدام خسته، کسل، بی حوصله و عصبی خواهدشد.
در زیر به فاکتورهای غذایی که بر سلامت اعصاب و روان تاثیر می گدارند، اشاره مختصری می شود .
کربوهیدراتها یا مواد قندی ـ نشاسته ای:
کمبود این گروه از مواد در اکثر رژیمهای لاغری اتفاق می افتد، به دلیل اینکه سلولهای عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین می کنند و گلوکز هم فرم ساده ای از کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش است .
چنانچه در برنامه غذایی روزانه کمبود شدید کربوهیدرات وجود داشته باشد سلولهای عصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را انجام دهند. همچنین محدودیت شدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین افتادن قند خون می شود که به این حالت هیپو گلیسیمی می گویند و عوارض آن : خستگی ،بیماری ، بی حوصلگی ،اضطراب، کاهش قدرت یادگیری می باشد.
مواد پروتئینی :
کمبود شدید پروتئین موجب بروز عوارض فراوان می شود از جمله : خستگی ، بی حالی و سستی می باشد. مواد غذایی غنی از پروتئین عبارتند از : گوشت ، مرغ، پوست لازم است.
– گروه ویتامین ها : توصیه می شود بیشتر از گوشت سفید استفاده شود و پیش از پختن قارچ در این فرآیند فقط 20درصد اعلام شده است. پس از نور افتاب کمک بگیرید.
کمبود ویتامین چه ربطی به اختلال روان دارد؟!
اغلب مواد مغذی ای که نام برده شد، به صورت «کوآنزیم» یا «کوفاکتور» واکنش های مختلف بیوشیمایی را در بدن ماکاتالیز می کنند. برای مثال آهن یا ویتامین های گروه B درواقع کوفاکتور واکنش های شیمیایی بدن هستند که باعث ساخت نوروترنسمیترها با واسطه های شیمیای مغز می شوند. از آنجا که واسطه های شیمایی مغز برای انتقال پیام های عصبی و برای عملکردهای مغزی لازم و ضروری هستند، کاملا واضح است که وقتی کوآنزیم هایی که این واکنش های شیمیایی را کاتالیز می کنند، کم باشند، واکنش های لازم انجام نمی شوند.
درنتیجه موادی که باید در نتیجه این واکنش ها ساخته شوند، تولید نمی شوند، تعادل این واسطه های شیمیایی در مغز به هم می خورد، عملکردهای وابسته به آنها مختل می شود و نهایتا به شکل اختلال های روانی بروز می کند. کمبود تمام موادی که گفته شد، می تواند باعث بروز علائم افسردگی و سایر اختلال های روانی شود اما همیشه علایم افسردگی ها و اختلال های روانی به دلیل وجود مشکلات تغذیه ای بروز نمی کنند. چون ممکن است ریشه ها و دلایل متفاوت زیادی داشته باشد. مثلا شوک ناشی از یک حادثه بد و استرس ناشی از آن می تواند باعث بروز افسردگی شود. حالا اگر کسی سوءتغذیه هم داشته باشد، به طور قطع شکل شدیدتر افسردگی را تجربه خواهدکرد اما به طور قطع، تغذیه، شیوه غذا خوردن و نوع انتخاب مواد غذایی به شدت با سلامت جسم و روان افراد در ارتباط است.