
تفسیر سوره یونس
تفسیر سوره یونس
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ
الف،لام،را،
این است آیات کتاب استوار و حکمت آمیز.
نکته ها:
* امام صادق علیه السلام درباره ی حروف مقطّعه ی الر فرمودند:(الف)رمز أنا،(لام)رمز اللّه و (راء)رمز رئوف است؛یعنی أنا اللّه الرؤف.
و در روایت دیگری می خوانیم که این حروف همان متشابهات قرآن است.
پیام ها:
-قرآن،مقام والایی دارد. تِلْکَ اشاره به دور است.
-قرآن،کتاب حکیم است؛هم حَکَم و داور است،هم دارای مطالب حکیمانه است و هم محتوای محکمی دارد.(تاریخ و گذشت زمان و دشمن،خللی در قرآن وارد نمی کند) الْکِتابِ الْحَکِیمِ
أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلی رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ
آیا برای مردم شگفت آور است که به مردی از خود آنان وحی کردیم که مردم را بیم و هشدار بده و به مؤمنان بشارت بده که برای آنان نزد پروردگارشان جایگاه نیکویی است؟کافران گفتند:همانا این مرد جادوگری آشکار است!
نکته ها:
* قَدَمَ صِدْقٍ چند معنی دارد:
.سابقه ی خوب.مثل قدمٌ فی الحرب،قدم فی الاسلام ،یعنی در مبارزه و در اسلام پیشگام و سابقه دارد.
.مقام و منزلتِ صدق و نیکو.
.رهبر و پیشوای صدق.در روایات شیعه و سنّی قَدَمَ صِدْقٍ را رسول اللّه صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام دانسته اند.
.شفاعت.در روایتی مراد از قَدَمَ صِدْقٍ مقام شفاعت معرّفی شده است.
* کافران در ردّ رسالت پیامبر هیچ گونه دلیل ومنطقی نداشتند،بلکه با بعید دانستن آن،از پذیرش آن شانه خالی می کردند.چنانکه اصول اعتقادی را نیز فقط باتعجّب انکار می کردند:
در توحید: أَ جَعَلَ الْآلِهَهَ إِلهاً واحِداً
در نبوّت: أَ هذَا الَّذِی بَعَثَ اللّهُ رَسُولاً
در معاد: مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ
در امامت: أَنّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ
پیام ها:
-ریشه ی کفر،غالباً استبعاد و تعجّب از وحی است. عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا
-لیاقت های معنوی افراد،در ظاهر دیده نمی شود.اگر کسی مورد لطف خاص خدا قرار گرفت،او را تحمّل کنیم. رَجُلٍ مِنْهُمْ
-پیامبران به خاطر الگو بودنشان باید از مردم ودرد آشنا باشند. مِنْهُمْ
-وظیفه ی پیامبران،بشارت و انذار است. أَنْذِرِ ،بَشِّرِ
-هر آنچه نمی فهمیم،آن را رد نکنیم.زیرا که انکار و تهمت زدن،شیوه ی کفّار است. قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ
-ایمان،زمینه ی قدم صدق وجایگاه ویژه نزد خداوند است. بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ
إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ
همانا پروردگارتان،خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز و دوران آفرید،سپس بر عرش استیلاء یافت(زمام امور را به دست گرفت).
کار جهان را تدبیر و سامان دهی می کند.هیچ شفاعت کننده ای جز با اذن او نیست.آن خداوند است که پروردگار شماست،پس او را بپرستید.آیا پند نمی گیرید؟
نکته ها:
* مراد از شش روز،شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرینش است،و ممکن است مراد از آن،مدّتی برابر شش روز باشد.
* عَرش ،مرکز تدبیر و کنایه از قدرت است.وقتی می گویند:فلانی بر تخت نشست یا او را از تخت پایین کشیدند،یعنی به قدرت رسید یا برکنار شد.سلطه ی خداوند،هم پیش از آفرینش آسمان ها و زمین بر هستی بوده، وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ ،هم پس از خلقت آنها،و پس از پایان جهان و در قیامت هم سلطه ی الهی بر همه ی هستی باقی است.
یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَهٌ
* امام صادق علیه السلام فرمود:عرش،مربّع است،زیرا کلماتی که بنای اسلام بر آن است نیز چهار کلمه است:
سبحان اللّه والحمدللّه ولااله الااللّه واللّه اکبر
پیام ها:
-آفرینش جهان با برنامه ریزی و زمان بندی صورت پذیرفته است. سِتَّهِ أَیّامٍ (وقتی بر نظام هستی برنامه و تدبیر حاکم است،چگونه می توان پذیرفت انسان که گل سرسبد موجودات است،بی برنامه باشد؟!)
-اوّل خداشناسی،سپس خداپرستی. إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی ... فَاعْبُدُوهُ
-هستی قانون مند و هدفدار است.لازمه ی تدبیر امر،عاقبت وهدف داشتن و قانون مند بودن است. یُدَبِّرُ الْأَمْرَ
-عبادت،سزاوار کسی است که خلقت و تدبیر به دست اوست،نه دیگران.
خَلَقَ ... یُدَبِّرُ ... ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ
-خداوند هستی را آفریده، خَلَقَ ودر قبضه دارد، اسْتَوی وبا حکمت دائماً آن را اداره می کند، یُدَبِّرُ وبدون اذن او کسی را نفوذی نیست، ما مِنْ شَفِیعٍ و توجّه به این حقایق،زمینه ی پیدایش روح بندگی وپرستش است. فَاعْبُدُوهُ
-واسطه شدن هر موجودی باید از سوی خداوند تأیید شود.پس بی جهت بت ها را شفیع قرار ندهیم. ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ
-الوهیّت از ربوبیّت جدا نیست.طاغوت ها می کوشند خالق را خدا بدانند،ولی سیاستگذار ومدبّر را خودشان،ودین را از سیاست جدا بدانند. اللّهُ رَبُّکُمْ
-انسان آفریدگار خویش را باور دارد،تنها نیازمند تذکّر است. أَ فَلا تَذَکَّرُونَ
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ
بازگشت همه ی شما به سوی اوست.این وعده ی حقّ الهی است.اوست که آفرینش را آغاز می کند،سپس آن را باز می گرداند،تا کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند،به عدالت پاداش دهد و برای آنان که کافر شده اند به سزای کفرشان، نوشیدنی ای از مایع سوزان و عذابی دردناک خواهد بود.
نکته ها:
* این آیه،هم اصل معاد را مطرح می کند، إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ هم امکانش را، یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ و هم هدف از معاد را که کیفر و پاداش است. لِیَجْزِیَ
* احتمال دارد مراد از بِالْقِسْطِ این باشد که اهل ایمان به خاطر قسط وعدالتی که دارند، پاداش می بینند البتّه فضل الهی منافاتی با قسط ندارد،چنانکه در آیات دیگر،به پاداشهای افزون الهی اشاره شده است از جمله: لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی وَ زِیادَهٌ و لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
پیام ها:
-بازگشت ما به سوی خداست،بیهوده به فکر راضی ساختن این و آن نباشیم.
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ
-همه ی انسان ها،پس از مرگ زنده خواهند شد. إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً
-معاد،مادّی و جسمانی است. یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ (اعاده به معنای بازگرداندن همان چیز است)
-توانایی خداوند بر پدید آوردن،نشانه ی توانایی او بر رستاخیز است. یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ
-نه تنها انسان دوباره زنده می شود،بلکه همه ی آفرینش بار دیگر آفریده می شود. یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ
-همان گونه که تمام هستی،برای بشر آفریده شده،در آخرت نیز اعاده ی خلق برای پاداش گرفتن بشر است. یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ ...
-آفرینش همچنان استمرار دارد. یَبْدَؤُا الْخَلْقَ
-مقصود اصلی از معاد،پاداش مؤمنان است. لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا و کیفر کافران به خاطر عدل الهی است.
-پاداش الهی براساس قسط و عادلانه است.(با ازدیاد به واسطه ی فضل او منافات ندارد) لِیَجْزِیَ ... بِالْقِسْطِ
-ارزش کارهای خوب،به انگیزه وهدف خوب آن است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
-استمرار و پافشاری بر کفر،موجب عذاب است. بِما کانُوا یَکْفُرُونَ
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللّهُ ذلِکَ إِلاّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
اوست که خورشید را درخشنده و ماه را تابان قرار داد و برای حرکتِ ماه منزلگاه هایی قرار داد تا شماره ی سالها و حساب را بدانید.خداوند اینها را جز بر اساس حقّ نیافریده است.خداوند آیات را برای آنان که (می خواهند)بدانند،به تفصیل بیان می کند.
نکته ها:
* در قرآن،برای خورشید کلماتی همچون سراج و ضِیاءً به کار رفته که به معنای نور شدید و قوی است،و در مورد ماه،کلمات نور و منیر ،که نور ضعیف را هم شامل می شود آمده است.
البتّه اگر ضِیاءً را جمع ضوء بگیریم،ممکن است اشاره به این باشد که خورشید دارای نورهای گوناگونی است.
* مراد از تفصیل آیات ،شاید گسترش در خلقت باشد،یعنی دست خدا در آفرینش هستی باز است و گسترش خلقت برای اهل فهم،روشن است.
* همان گونه که خداوند حکیم برای شمارش سال،در آسمان ها نشانه گذاری کرده است، برای هدایت مردم نیز در زمین رسولان و هادیانی قرار داده است،زیرا نیاز بشر به ارشاد، مهم تر از نیاز او به تعداد سال هاست.
پیام ها:
-در حرکت کرات آسمانی و تعیین مدار آنها،به نیازهای انسان توجّه شده است. لِتَعْلَمُوا
-نظم و ترتیب در حرکت ماه،یک تقویم طبیعی،عمومی و همیشگی را بوجود آورده است. لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ ...(از تغییر شکل ماه،می توان روزشماری کرد)
-معیار محاسبات در امور شرعی،سال وماه قمری است. لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ ...
-عدد،آمار وحساب،در زندگی انسان نقش مهمّی دارد. لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ
-آفرینش،بیهوده نیست،بلکه بر اساس حقّ است. بِالْحَقِّ
-از شیوه های تعلیم و تربیت،روشن وباز کردن مطالب است،نه کلّی گویی.
یُفَصِّلُ الْآیاتِ
-پی بردن به رازهای آفرینش،نیازمند فکر و تعلیم است. لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ
همانا در رفت و آمد(واختلاف)شب و روز و در آنچه خداوند در آسمان ها و زمین آفریده است،برای مردم پرهیزکار نشانه هایی(بزرگ)است.
نکته ها:
* در آیه ی قبل،نشانه های الهی و تفصیل آیات،برای دانشمندان بیان شده بود، لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ و در این آیه،برای اهل تقوا لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ ،نتیجه آنکه کسانی کامیابند که هم بدانند و هم پروا پیشه و متّقی باشند،وگرنه متقیّن ناآگاه و یا دانشمندان گناهکار،از آیاتِ الهی بهره ی کافی نمی برند.
* اخْتِلافِ هم به معنای رفت و آمد و هم به معنای تفاوت است.
* شب و روز از جهاتی با هم اختلاف دارند:
ب:شب برای آرامش و روز برای تلاش.
ج:کاهش و ازدیاد ساعات آنها در فصول مختلف سال.
د:تغییر ساعات آنها در مناطق مختلف جهان.
* سؤال: چرا گروهی از دانشمندان منکر خدایند؟
پاسخ: علم به تنهایی کافی نیست،بلکه نگاه ها باید از صاحبانِ هدف وانگیزه و برخاسته از انسان هایی باشد که در پی دریافت حقّ وحقیقت باشند. لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ
پیام ها:
-تمام هستی در حال تغییر و تغیّر است. إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ ...
-از کنار پدیده ها،به سادگی نگذریم. ما خَلَقَ اللّهُ ... .لَآیاتٍ
-گناه و آلودگی،در شناخت،تشخیص وتحلیل انسان اثر منفی دارد. لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ (تقوا،وسیله ی بینش صحیح در هستی است)
إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِکَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
قطعاً آنان که به دیدار ما(و دریافت نعمت های اخروی)امید ندارند و(تنها) به زندگی دنیادل خوش کرده اند و به آن آرام گرفته وتکیه می کنند و نیز کسانی که از نشانه های(قدرت)ما غافلند. آنان به خاطر آنچه که عمل می کردند،جایگاهشان آتش است.
نکته ها:
* رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَن احبّ لقاء اللّه احبّ اللّهُ لقائه ،هر کس دیدار خدا را دوست بدارد،خداوند نیز ملاقات با او را دوست دارد. و در آیه ی آخر سوره ی کهف می خوانیم:
فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً معتقدان به قیامت و دیدار پروردگار،باید عمل صالح انجام دهند.
پیام ها:
-امید و یأس،در اصلاح و افساد انسان،نقش مؤثّری دارد. لا یَرْجُونَ لِقاءَنا
-انسان،هر چه بیشتر از قیامت غافل و مأیوس شود،دنیاگراتر می شود.پس معتقدان به قیامت نباید دنیاگرا باشند. لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا
-اطمینان واقعی تنها با یاد خداست و دنیا،آرام بخش کاذب آن هم برای غافلان است. اِطْمَأَنُّوا بِها ... غافِلُونَ
-عوامل دوزخی شدن عبارت است از:
الف:انکار معاد و پاداشهای اخروی. لا یَرْجُونَ لِقاءَنا
ب:راضی شدن به دنیای زودگذر. رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا
ج:غفلت از آیات الهی. هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ
د:عملکرد ناپسند. بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
-جهنّم،دست آورد خود انسان است. بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ
به یقین آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، پروردگارشان آنان را به خاطر ایمانشان هدایت می کند.و در باغ های پرنعمت که نهرها از زیر پایشان جاری است اقامت دارند.
نکته ها:
* در حدیث آمده است:انسان چون از قبرش در قیامت بر می خیزد،عمل صالحش به صورتی نورانی نزد او مجسّم شده،او را به بهشت هدایت می کند.
* هدایت الهی،جریانی مداوم است.هرلحظه بر هدایت مؤمنان می افزاید و آنان را از پرتگاه ها حفظ می کند ودر بن بستِ دنیا راهی به رویشان باز می کند: یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ، راه را برایشان نمایان می کند: نُوراً یَمْشِی بِهِ ،گره از کارشان می گشاید: أَصْلَحَ بالَهُمْ ،همه جا کفایتشان می کند: فَهُوَ حَسْبُهُ و در قیامت هم به بهشت رهنمونشان می کند: یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ
همه ی این هدایت ها از مفهوم کلّیِ یَهْدِیهِمْ بر می آید،که مورد آن را مشخّص نفرموده است تا شامل همه ی اینها بشود.
پیام ها:
-ایمان،از عمل جدا نیست. آمَنُوا وَ عَمِلُوا
-گرچه مؤمن هدایت یافته است،ولی همواره نیازمند هدایت الهی است.
یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ
-زمینه ی هدایت الهی را باید خود ایجاد کنیم. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ
-در مقایسه بین ایمان و عمل،ایمان محور است. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ و نفرمود: بایمانهم و عملهم
-هدایت خدا نسبت به مؤمنان،مطلق وفراگیر است. یَهْدِیهِمْ مطلق است.
-ربوبیّت خداوند،سبب دستگیری دائمی او از مؤمنان است. یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ
-نهرهای بهشتی،نه تنها از زیر درختان،بلکه از زیر خانه های بهشتی نیز جاری است. مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ
دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ
دعا و نیایش آنان در بهشت، سُبْحانَکَ اللّهُمَّ (خدایا تو پاک و منزّهی)است و درودشان در آنجا سلام است و پایان نیایش آنان، الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (سپاس و ستایش مخصوص خداست)می باشد.
نکته ها:
* سَلامٌ ،کلام اهل بهشت است و در بهشت،سلام فضای همه جا را پر می کند:سلام از سوی خداوند، سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ ،سلام از سوی فرشتگان سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ و سلام از سوی بهشتیان نسبت به هم. إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً
* الْحَمْدُ لِلّهِ ،کلام انبیا و اولیاست.حضرت نوح علیه السلام پس از نجات از قوم ظالم، الْحَمْدُ لِلّهِ گفت، و ابراهیم علیه السلام نیز خدا را حمد کرد که در سنّ پیری اسماعیل واسحاق را به او بخشیده است. الْحَمْدُ لِلّهِ سخن مؤمنان و کلام بهشتیان است.
* در حدیث آمده است:اهل بهشت با کلمه ی سُبْحانَکَ اللّهُمَّ مسئولان پذیرایی را صدا می زنند،آنان نیز فوری حاضر شده،خواسته ی اهل بهشت را تأمین می کنند.
* در حدیث است:هرگاه بنده ای مشغول تمجید خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود،خداوند بیش از آنچه با دعا کردن به او می داد،عطا می کند.
پیام ها:
-یاد خدا تنها در دنیا نیست،آخرت هم جای ذکر الهی است. سُبْحانَکَ اللّهُمَّ
-انسان به جایی می رسد که دعا و خواسته اش هم تمجید پروردگار می شود.
دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ و این تسبیح و تمجید آنان را کامیاب می سازد.
-مؤمنان،در برابر صفات الهی می گویند: سُبْحانَکَ ،در برابر سایر مؤمنان می گویند: سَلامٌ و در مقابل کامیابی از نعمت های الهی می گویند: الْحَمْدُ لِلّهِ
-مؤمن،عاشق خداست.بهشت و لذّت های بهشتی هم او را از یاد محبوب باز نمی دارد،بلکه در همه چیز،لطف و قدرت خدا را می بیند. سُبْحانَکَ اللّهُمَّ، اَلْحَمْدُ لِلّهِ
-آغاز سخن مؤمنان با سُبْحانَ اللّهِ و پایان آن با الْحَمْدُ لِلّهِ می باشد.
(از عبارت آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ استفاده می شود که اوّل سخن آنان سُبْحانَکَ اللّهُمَّ است.)
وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللّهُ لِلنّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ
واگر خداوند برای مردم به همان شتاب که برای خود خیر می طلبند،در رساندن بلا به آنان شتاب می نمود،قطعاً اجلشان فرا رسیده بود.پس کسانی را که به دیدار ما امید(و باور)ندارند به حال خود رها می کنیم تا در سرکشی خویش سرگردان بمانند.
نکته ها:
* مشابه مفهوم این آیه،در سوره ی کهف آیه ی و سوره فاطر آیه ی نیز آمده است که اگر خداوند مردم را زود به کیفر کارهایشان برساند و مؤاخذه کند،همه نابود می شوند.به علاوه اختیار که اساس تکلیف است از بین می رود و اطاعت،جنبه ی اضطراری پیدا می کند.
* است معنای اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ این باشد که سنّت خداوند در خیررسانی،سرعت و در شرّ رسانی،با مهلت است و معنای جمله این باشد که خداوند در خیررسانی سرعت و عجله دارد.
پیام ها:
-انسان،طبیعتاً عجول است. اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ
-اگر خداوند در دنیا،بدکاران را کیفر فوری می داد،کسی باقی نمی ماند و نسل بشر منقرض می شد. لَوْ یُعَجِّلُ اللّهُ ... لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ
-یکی از سنّت های الهی، استدراج در عذاب و مهلت دادن به ظالمان است.
فَنَذَرُ الَّذِینَ ...
-هلاک نشدن کفّار،نشانه ی حقّانیّت آنان نیست. فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا
-آنان که از خدا بریده و سرگرم خود شده اند،هدف معیّنی ندارند و حیرانند.
فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ
-انکار و بی توجّهی به قیامت،موجب طغیان و رهاشدن به حال خود و محروم شدن از الطاف الهی است. لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
وهنگامی که ضرری به انسان برسد،در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته و یا ایستاده است،ما را می خواند،ولی چون ضرر را از او برطرف ساختیم،چنان به راه خود می رود که گویی هرگز ما را برای گرفتاری که به وی رسیده بود،نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران،عملکردشان زیبا جلوه می کند.
نکته ها:
* بارها خداوند از ناسپاسی انسان گِله کرده که در هنگام اضطرار و سختی خدا را می خواند، ولی پس از حلّ مشکل،از خدا غافل می شود و او را فراموش می کند.
پیام ها:
-ایمان به خداوند،در عمق روح انسان عجین شده و حوادث تلخ،عامل بیداری این وجدان وفطرت خداجوی اوست. مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا
-آنان که دعا و نیایش موسمی دارند،مورد انتقاد و کارشان بی ارزش است.
مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا
-دعا در هر حال جایز است؛ایستاده،نشسته یا خوابیده. لِجَنْبِهِ ،قاعِداً ،قائِماً
-نیایش خالصانه،سبب رفع گرفتاری است. دَعانا ... کَشَفْنا
-رفاه،زمینه ی غفلت است. فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا
-انسان،ناسپاس است. مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا
-آنان که خدا را فراموش کنند،زندگی مادّی در نظرشان زیبا جلوه می کند. زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ
-فراموش کردن الطاف خداوند،نوعی اسراف است. مَرَّ ... لِلْمُسْرِفِینَ
-هر کس در رفاه،غافل و در گرفتاری دعا کند،مسرف است. مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا ... فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ ... زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ
-مرفّهان،از خودراضی اند. زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ
وهمانا ما امّت های پیش از شما را چون ستم کردند،هلاک کردیم.(زیرا) پیامبرانشان برای آنها معجزات آوردند،ولی آنها ایمان نیاوردند.ما این گونه گروه تبهکاران را کیفر می دهیم.
نکته ها:
* قرون جمع قرن ،به مردمی که در یک عصر وزمان زندگی می کنند،گفته می شود.
پیام ها:
-ظلم وستم،زمینه ساز سقوط ملّت هاست. أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ ... لَمّا ظَلَمُوا
-عقاب و قهر الهی،بعد از اتمام حجّت است. أَهْلَکْنَا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ
-هلاکت،برای ستمگرانی است که امیدی به ایمان و اصلاحشان نیست. وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا
-در کنار تاریخ باید فلسفه ی تاریخ نیز بیان شود تا مایه ی عبرت باشد.
أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ ... کَذلِکَ نَجْزِی
-سنّت های الهی،همگانی و همیشگی است. کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ
ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ
سپس شما را پس از(هلاکت)آنان،جانشینانی در زمین قرار دادیم،تا ببینیم شما چگونه عمل می کنید.
پیام ها:
-حکومت و تمکّن،وسیله ی آزمایش الهی است. جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ ... لِنَنْظُرَ
-هر مدیری که مسئولیّت می دهد،باید نظارت هم بکند. جَعَلْناکُمْ ،لِنَنْظُرَ
-عملکرد ما،زیر نظر خداوند است. لِنَنْظُرَ
-همه ی اقوام،نزد خدا یکسانند و قانونِ آزمایش الهی،درباره ی همه جاری می شود. لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ
-سرنوشت مردم،نتیجه ی عملکرد خودشان است. کَیْفَ تَعْمَلُونَ
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما یُوحی إِلَیَّ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
وهرگاه آیات روشن ما بر آنان تلاوت می شود،کسانی که به دیدار ما(و دریافت پاداشهای اخروی)امید و باوری ندارند می گویند:قرآنی غیر از این بیاور،یا این قرآن را تغییر بده.(به آنان)بگو:من حقّ ندارم که آن را از پیش خود تغییر دهم.
من پیروی نمی کنم مگر آنچه را که به من وحی شود،من از عذاب روزی بزرگ (قیامت)بیمناکم،اگرپروردگارم را نافرمانی کنم.
نکته ها:
* بعضی از بت پرستان از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست داشتند که بعضی آیات این قرآن را که به نکوهش از بت های آنان می پردازد،تغییر دهد و قرآن دیگری بیاورد! همیشه کسانی که تعالیم آسمانی را مخالف هوای نفس خود می دیدند،این گونه تقاضاها را داشته اند.
پیام ها:
-آیات ونشانه های شناخت الهی باید برای مردم بیان شود. إِذا تُتْلی ...
-هیچ کس حتی پیامبر نمی تواند قانون الهی را تغییر دهد. ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ
-هرگز تسلیم بهانه جویی ها و هوسهای مردم نشویم.اصل آن است که خدا می گوید،نه آنچه مردم می خواهند. ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ
-هیچ بشری حتّی پیامبر،در قرآن دست نداشته است. مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی
-اضافه شدن پیروان،به قیمت تغییر و تحریف مکتب و دست برداشتن از اصول،ارزشی ندارد.(با توجّه به شأن نزول)
-پیامبران،معصومند و جز از وحی پیروی نمی کنند. إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّ ما یُوحی
-یاد معاد،عامل تقوا و مصونیّت از گناه است. إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ،همچنان که غفلت از معاد،عامل بهانه گیری است. لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا
-سرچشمه ی عصمت انبیا،ایمان و یقین به معاد است. إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
قُلْ لَوْ شاءَ اللّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
بگو:اگر خداوند می خواست،آن(قرآن)را بر شما نمی خواندم و شما را به آن آگاه نمی ساختم.من پیش از(آوردن)قرآن،عمری در میان شما بوده ام،آیا نمی اندیشید؟!
نکته ها:
* خطاب آیه به درخواست کنندگان تغییر قرآن است و می فرماید:پیامبر صلی الله علیه و آله چهل سال در میان شما زیسته است،اگر قرآن تراوشات فکری او بود،می بایست در این مدّت نمونه های دیگری از افکارش بر زبان او جاری می شد.
پیام ها:
-پیامبر خدا،بی اجازه و اراده ی الهی کاری نمی کند. لَوْ شاءَ اللّهُ ما تَلَوْتُهُ
-قرآن معجزه ی الهی است،نه محصول فکر بشر. ما تَلَوْتُهُ ... وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ
-سابقه ی پاکی و امانت وامّی بودن پیامبر،نشانه ی حقّانیّت اوست. فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ
پس کیست ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بندد،یا آیات او را دروغ بشمارد؟قطعاً مجرمان،رستگار نمی شوند.
نکته ها:
* آیه،ادامه ی پاسخ کسانی است که از پیامبر تقاضای تغییر و تبدیل قرآن را داشتند و این تقاضا،نوعی افترا بر خداوند به حساب آمده است.مشابه این آیه در موارد دیگری هم هست،از جمله: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ که ادّعای دروغین وحی را دروغ بستن به خداوند شمرده است.
پیام ها:
-بزرگ ترین ظلم،ظلم فرهنگی،اعتقادی وتحریف آیات است. فَمَنْ أَظْلَمُ
-هرچه شخصیّت بزرگتر باشد،افترا بر او خطرناک تر است. أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ
-دین تراش ودین ساز،با کافر در یک ردیف هستند. افْتَری ،کَذَّبَ
-بدعت،جرم است. الْمُجْرِمُونَ
-مبلّغ دینی اگر تفکّرات خود را به اسم دین بگوید،سزاوار تعبیراتی همچون
أَظْلَمُ ، لا یُفْلِحُ و مجرم است.
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ
و به جای خدا چیزهایی را می پرستند که نه به آنان ضرر می رساند و نه سودشان می دهد و می گویند:این بت ها شفیعان ما نزد خدایند.بگو:آیا خدا را به چیزی خبر می دهید که او خبری از آنها در آسمان ها و زمین ندارد؟خداوند منزّه و والاتر است از شریکانی که برایش قرار می دهند.
نکته ها:
* تفسیر مراغی با تمسک به این آیه،توسّل به اولیا وزیارت قبور را ردّ کرده است.در حالی که اوّلاً:در این آیه، یَعْبُدُونَ به کار رفته است و در زیارت و توسّل،کسی را پرستش نمی کنیم.ثانیاً:ما به حیات برزخی معتقدیم،قرآن هم شهیدان را زنده می داند.ما از اولیای خدا که در راه خدا شهید شده اند،تقاضای دعا داریم.مقایسه ی آنان و شهدا،با سنگ و چوب،بی انصافی است.
* پرستش بت ها،یا برای ترس است یا امید نفع.بت ها،نه زیان می رسانند که از روی ترس عبادت شوند،نه سودی می رسانند تا لایق عبادت باشند،پس بهانه ای برای بت پرستی نیست. لا یَنْفَعُهُمْ وَ لا یَضُرُّهُمْ
پیام ها:
-بت پرستان،منطق ندارند و بت پرستی کاری بی منطق است. یَعْبُدُونَ ... لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ
-بت پرستان خدا را قبول داشتند،لیکن بت ها را واسطه می دانستند و لذا بت ها را پرستش می کردند. هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا
وَ ما کانَ النّاسُ إِلاّ أُمَّهً واحِدَهً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
(در آغاز)مردم جز امّتی واحد نبودند(و بر فطرت پاک توحیدی بودند)، پس دچار اختلاف شدند،(گروهی موّحد و گروهی مشرک،)و اگر سنّتِ (مهلت یافتن مردم برای آزمایش)از سوی پروردگارت مقدّم و مقدّر نگردیده بود،(در همین دنیا)میان مردم در آنچه اختلاف می کردند، داوری می شد(و به هلاک منحرفان حکم می گردید).
نکته ها:
* خداوند به هنگام هبوط آدم و حوا به زمین،فرمود: وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ زمین برای شما و نسل شما تا مدّتی جایگاه است.بنابراین از روز اوّل،تقدیر این بوده که انسان تا مدّتی در زمین مهلت داشته باشد،پس شاید مراد از کَلِمَهٌ سَبَقَتْ در این آیه،همان تقدیر و برنامه ی زندگی انسان باشد.
پیام ها:
-بشر از آغاز یک امّت واحد،همفکر و هم عقیده در توحید بوده است. ما کانَ النّاسُ إِلاّ أُمَّهً واحِدَهً
-انسان از همان آغاز،زندگی اجتماعی داشته است. أُمَّهً
-مهلت دادن،از شئون ربوبیّت الهی است. سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ
-سنّت الهی،مهلت دادن به افراد برای انتخاب وعمل است. لَوْ لا کَلِمَهٌ ... لَقُضِیَ
وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ
و می گویند:چرا از سوی پروردگارش بر او آیه و معجزه ای نازل نمی شود؟پس بگو:غیب(و معجزه که به جهان غیب مربوط است)،از آنِ خداست(نه در اختیار من یا تابع هوس مردم).پس در انتظار باشید،من نیز همراه شما از منتظرانم(که خداوند چگونه پاسخ بهانه گیری های شما را می دهد).
پیام ها:
-بهانه گیران،قرآن وصدها آیه را نادیده می گیرند و خواستار آیه ی دیگری می شوند. لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ
-معجزه،به خواست خداست،نه در اختیار پیامبر و نه تابع هوسها و تمایلات مردم. إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ
-سنّت و قانون خدا،مهلت دادن است. فَانْتَظِرُوا ...
وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَهً مِنْ بَعْدِ ضَرّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ
و هرگاه پس از رنجی که به مردم رسیده،(طعم)رحمت و لطفی به آنان بچشانیم،(به جای سپاس،)در آیات ما مکر و حیله می کنند.بگو:تدبیر الهی سریعتر و نافذتر است همانا فرستادگان ما(فرشتگان)،آنچه را مکر و نیرنگ می کنید می نویسند.
نکته ها:
* آیه ی قبل به بهانه گیری آنان اشاره کرد که می گفتند:چرا آیه ای نازل نمی شود.اینجا به لجاجت آنان پرداخته،که پس از نزول آیه هم به جای تقدیر،نیرنگ می کنند.
* در مکّه خشکسالی و قحطی شد و خداوند به برکت رسول خدا صلی الله علیه و آله باران فرستاد.ولی
مشرکان گفتند که باران به خاطر بت ها بوده است! این آیه نازل شد و آنان را رسوا کرد.
* در اکثر تفاسیر آمده است که یکی از تدابیر ومکر دشمنان،کوبیدن شخصیّت پیامبر و استهزای آیات الهی بوده است.
پیام ها:
-نعمت هایی را که انسان از آن استفاده می کند،گوشه ای از رحمت بی کران الهی است. أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَهً
-بعضی از انسان ها از نعمت های الهی سوء استفاده می کند و به جای شکر،مکر می کند. أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَهً ... .إِذا لَهُمْ مَکْرٌ
-کسی که مکر کند،به تدبیر و مکر قهرآمیز الهی گرفتار می شود. إِذا لَهُمْ مَکْرٌ ... اَللّهُ أَسْرَعُ مَکْراً
-کیفر الهی با جرم متناسب است. لَهُمْ مَکْرٌ، اَللّهُ أَسْرَعُ مَکْراً
هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتّی إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشّاکِرِینَ
او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر می دهد،تا آنگاه که در کشتی باشید و بادی موافق،کشتی ها را به جریان در آورد و بدین وسیله خوشحال شوند،ناگهان تندبادی آید و موج از هر سو سراغشان آید و گمان برند که در محاصره ی بلا گرفتارند،(در این هنگام)خداوند را با اخلاص عقیده می خوانند(و می گویند:)اگر ما را از این خطر نجات دهی، قطعاً از شاکران خواهیم بود.
نکته ها:
* آلوسی و مراغی در تفاسیر خود،آورده اند که شیعیان هنگام خطر،امامان خود را صدا می زنند،در حالی که مشرکان در وقت خطر خدا را صدا می کنند!! غافل از آنکه توسّل به امام معصوم شهید که به گفته ی قرآن زنده است،با توسّل به بت فرق دارد.
پیام ها:
-قوانینِ حاکم بر طبیعت،مخلوق ومحکوم خداوند است. هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ
-کارهای انسان،به خدا هم نسبت داده می شود،چون قدرت از اوست.با آنکه سِیر،عمل انسان است، فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ،امّا می فرماید: هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ
-انسان هر چه هم پیشرفت کند،از گزند حوادث طبیعی درامان نیست. جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ
-مرفّهان نپندارند که پیوسته در رفاه خواهند بود. فَرِحُوا بِها ،أُحِیطَ بِهِمْ
-حوادث طبیعی،غرور و تکبّر انسان را برطرف ساخته،او را در برابر خداوند خاضع می سازد. دَعَوُا اللّهَ
-هنگام خطر،فطرت انسان به یک مبدأ نجات متوجّه می شود. دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ
-ایمان و اخلاص باید دائمی باشد،نه موسمی و به هنگام احساس خطر.
أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ
-انسان در هنگامه ی خطر قول می دهد،ولی به رفاه که رسید غافل می شود.
لَئِنْ أَنْجَیْتَنا
-ناسپاسی و کفران نعمت ها،یکی از زمینه های بروز سختی و عذاب است.
لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشّاکِرِینَ
فَلَمّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یا أَیُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ مَتاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
پس چون خداوند نجاتشان داد،در آن هنگام در زمین به ناحقّ سرکشی می کنند.ای مردم! همانا سرکشی شما فقط به زیانِ خودتان است.کامیابی زندگی دنیا(چند روزی بیش نیست)،سپس بازگشت شما به سوی ماست که شما را به عملکردتان آگاه خواهیم ساخت(وکیفر ستم هایتان را خواهیم داد).
نکته ها:
* بغی به معنای طلب است.ظالم چون همیشه خواهانِ حقّ دیگران است،به او باغی می گویند
پیام ها:
-انسان کافر بی وفا،عهدشکن و ناسپاس است. فَلَمّا أَنْجاهُمْ ،یَبْغُونَ (در آیه ی قبل،وعده داد اگر نجات یابد شکر کند،ولی پس از نجات ناسپاسی می کند)
-ظلم به مردم،ظلم به خویش است،چون همه از یکدیگریم. بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ
-کیفر ستم،هم در دنیاست هم در آخرت. عَلی أَنْفُسِکُمْ، إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ
-ظالمان،تنها در چند روزه ی دنیا کامیابی دارند که در برابر کیفر قیامت،ناچیز است. مَتاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا
-ریشه ی ظلم ها،دنیاطلبی انسان است. مَتاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا
-یاد قیامت،از عوامل بازدارنده ی گناه است. یا أَیُّهَا النّاسُ ... إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ
-خداوند به همه ی کارهای انسان آگاه است وانسان نیز در قیامت از همه ی کارهای خود آگاه خواهد شد. فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
همانا مَثَل زندگی دنیا همچون آبی است که از آسمان فرود آوردیم،پس گیاهِ زمین از آنچه مردم و چهارپایان می خورند با آن در آمیخت(و روئید)،تا آنکه زمین(از آن گیاهان)زینت بگرفت و اهل زمین پنداشتند ?
سلام خیلی ممنون از زحمات و تفسیر مفیدتون. اگر ممکن هست این تفسیر رو هم إکر کنید تا از درجه اعتبارش مطلع بشیم.
مطالب جالبی بودند و از خوند انها لذت بردم
سلام تشکر از وی لاگ خوبتون و این تفسیر خییلی عاییی که گذهشتین.منم خواستم بگم 9 ماهه پیش اتفاقه خیلی سنگینی تو زندگیم افتاد که واقعا هنوزم اثراتش توی وجودم هست!! یک روز سر سجادم به خدا توکل کردمو گفتم خدایا هرررچی آیه اومد من به این میگیرم که پیامی هست برای من. و اولین آیه آیه 89 ...
با سلام ممنون از وبلاگ مفیدتان من دیشب از خدا کمک خواستم و خواستم راه را به من نشان بده و به قرآن مراجعه کردم و آیات میانی سوره یونس آمد که من کل سوره رو خوندم و فهمیدم که در زمره زیانکاران هستم و صبح خیلی ناراحت بودم بعد از خواندن تفسیر شما و فکر کردن به کل قضیه و امید به رحمت ...
به امید خدا ، آرزوی پیروزی براتون داریم
خیلی ممنون
من بعد از خواندن سوره ی یونس وتفسیرش واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم