زمان مطالعه: 24 دقیقه
تفسیر سوره ابراهیم

تفسیر سوره ابراهیم

تفسیر سوره ابراهیم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ...

تفسیر سوره ابراهیم

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ

الف،لام،را،(این)کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی ها(ی شرک وجهل)به سوی نور(ایمان) خارج کنی.به سوی راه خداوند عزیز حمید.

نکته ها:

خارج کردن مردم از ظلمات به نور،در قرآن بارها تکرار شده است؛

گاهی به خدانسبت داده شده. اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ

گاهی به پیامبران نسبت داده شده. أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ

وگاهی به کتاب نسبت داده شده است. کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ

تشبیه کفر و تفرقه و جهل و شرک و شک به ظلمات بخاطر آن است که انسان در آن حالت ها متحیّر است،مثل زمانی که در تاریکی به سر می برد.

نور وسیله بینایی،بیداری،حرکت ورشد است همانگونه که همه ی اینها در کتاب آسمانی و راه خدا موجود است. کِتابٌ ... إِلَی النُّورِ ... إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ

پیام ها:

-قرآن به تنهایی کافی نیست،برای هدایت مردم رهبر الهی نیز لازم است.

کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ

-فلسفه ی نزول کتاب های آسمانی و بعثت انبیا،نجات بشر از ظلمت هاست.

لِتُخْرِجَ النّاسَ ...

از ظلمت جهل به نور علم،از ظلمت کفر به نور ایمان،از ظلمت تفرقه به نور وحدت و از ظلمت گناه به نور تقوا.

-مایه ی تبلیغ و ارشاد باید قرآن باشد. کِتابٌ ... لِتُخْرِجَ

-ظلمت ها بسیارند،امّا نور یکی است.حقّ یکی،ولی باطل زیاد است.

اَلظُّلُماتِ ... اَلنُّورِ (نور مفرد و ظلمات جمع آمده است.)

-پیامبران وکتاب های آسمانی وسیله ی هدایتند،اصل هدایت با اذن خداست.

بِإِذْنِ رَبِّهِمْ

-راه خدا،راه عزّت و سربلندی و کمال است. إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ

اَللّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ شَدِیدٍ

خداوندی که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است برای اوست،پس وای بر کفّار از عذابی سخت.

پیام ها:

-قانون و مکتبِ کسی قابل پیروی است که جهان را آفرید و هستی از اوست کِتابٌ أَنْزَلْناهُ - لَهُ ما فِی السَّماواتِ

-انکار خدایی که همه چیز از آنِ اوست،به او ضرر نمی زند،مایه کیفر کفّار است. وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ

اَلَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَهِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ

(کفّار)کسانی هستند که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و(مردم را)از راه خدا باز می دارند ومی خواهند آن را منحرف کنند،آنها در گمراهی عمیقی هستند.

نکته ها:

بستن راه خدا به یک یا دو موردِ خاصّ منحصر نیست،بلکه تبلیغات ناروا،گناه علنی، ترویج ابزار فساد و غفلت آور،القای شبهه،ایجاد اختلاف،نشریّات و فیلم های گمراه کننده، بد معرّفی کردن دین حقّ،معرّفی نااهلان به عنوان الگوی دین و ده ها نمونه ی دیگر از مصادیق بستن راه خداست.

کامیابی از دنیا جایز است،امّا ترجیح دنیا بر آخرت خطرناک است،زیرا دنیاگرایی مانع عبادت،انفاق،جهاد،کسب حلال،صداقت و انجام تکالیف شرعی می شود.

پیام ها:

-دنیاگرایی،زمینه ی کفر،مبارزه با دین و ضلالت است. یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا ... وَ یَصُدُّونَ ... فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ

-سرچشمه ی گمراهی ها عملکرد خود انسان است. یَسْتَحِبُّونَ ، یَصُدُّونَ ، یَبْغُونَها

-انسان اختیار دارد و می تواند راهی را بر راه دیگر ترجیح دهد و انتخاب کند.

یَسْتَحِبُّونَ

-کفّار سه مرحله را طی می کنند:

اوّل خودشان با دنیاگرایی منحرف می شوند. یَسْتَحِبُّونَ

آنگاه با اعمالشان دیگران را از راه باز می دارند. یَصُدُّونَ

سپس با تمام توان مسیر حقّ طلبان را منحرف می کنند. یَبْغُونَها

-روحیّه ی کفر،عامل انحراف طلبی است. وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ ... یَبْغُونَها

-گمراهی،درجات و مراحلی دارد و هر چه عمیق تر شود رجوع به حقّ مشکل تر می شود. ضَلالٍ بَعِیدٍ

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قومش،تا(بتواند پیام خدا را)برای مردم بیان کند، پس خداوند هر که را بخواهد(و مستحقّ بداند)گمراه می کند وهر که را بخواهد (وشایسته بداند)هدایت می نماید،و اوست عزیز وحکیم.

نکته ها:

مراد از لسان قوم در این آیه،تنها لغت و زبانِ مردم نیست،زیرا گاهی ممکن است گوینده ای با زبان مردم سخن بگوید ولی مردم حرف او را درست نفهمند،بلکه مراد آسان و قابل فهم گفتن است،به گونه ای که مردم پیام الهی را بفهمند،چنانکه در آیات دیگر می فرماید: یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ ما قرآن را به زبان تو آسان کردیم.حضرت موسی نیز از خداوند می خواهد که گره از زبانش گشوده شود تا مردم کلامش را بفهمند. وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

مقصود از گمراه کردن خداوند،محروم کردن افراد لجوج از لطف خود است،والا اگر خداوند بنای گمراه کردن مستقیم کسی را داشت،نه کتابی می فرستاد و نه پیامبری.در آیات دیگر می خوانیم که خداوند ظالمان و فاسقان و مسرفان را گمراه می کند،یعنی انسان با گناه و ظلم،زمینه ی محروم شدن از هدایت را در خود فراهم می کند.

بعضی از مفسران گفته اند:فاعل یَشاءُ مردم هستند نه خدا،یعنی خداوند گمراه می کند کسی را که خودش بخواهد گمراه شود و هدایت می کند کسی را که خودش بخواهد هدایت شود.نظیر آیه: کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ ..  گروهی را در راهی که بروند کمک می کنیم.

تبلیغ پیامبر که با زبان قوم خود بوده با جهانی بودن دین منافاتی ندارد.زیرا محتوای پیام زبان خاصّی ندارد و با سفارش قرآن،باید گروهی با تفقه و هجرت مطالب دین را آموخته و به سایرین بیاموزند.

پیام ها:

-پیامبران،با فرهنگ و زبان مردم زمان خود آشنا بوده و طبق فهم آنان تبلیغ می کردند. بِلِسانِ قَوْمِهِ

-خداوند با مردم اتمام حجّت می کند. بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ

-رابطه ی رهبران دینی با مردم،عاطفی،صمیمی ومستقیم است. بِلِسانِ قَوْمِهِ

-تبلیغ باید با شیوه ای ساده و صریح و روشن،و برای عموم قابل فهم باشد.

بِلِسانِ قَوْمِهِ

-هدایت و ضلالت خداوند بر اساس حکمت است. فَیُضِلُّ ... وَ یَهْدِی ... وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ

همانا موسی را همراه معجزاتی(به سوی مردم)فرستادیم(و به او گفتیم:)قومت را از تاریکی ها به سوی نور خارج ساز و روزهای(نزول قهر یا لطف)خدا را به آنان یادآوری کن،همانا در این(یادآوری)برای کسانی که صبر و مقاومت و سپاس فراوان داشته باشند نشانه هایی از قدرت الهی است.

نکته ها:

در روایات،روز ظهور حضرت مهدی علیه السلام و روز رجعت و روز قیامت را از مصادیق ایّام اللَّه گفته اند.

پیام ها:

-انبیا باید معجزه داشته باشند. أَرْسَلْنا ... بِآیاتِنا

-هدف کلّی انبیا،یکی است.خداوند در آیه اوّل این سوره به پیامبر اسلام،و در این آیه به حضرت موسی می فرماید:مردم را از تاریکی ها خارج کنید و به نور هدایت نمایید. أَخْرِجْ قَوْمَکَ

-اوّلین حوزه ی مأموریّت انبیا،قوم خودشان است. قَوْمَکَ

-راه نجات مردم از ظلمات،یاد قهر وقدرت خدا نسبت به ستمگران و توجّه به الطاف اونسبت به گذشتگان است. ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ

-توجّه به تاریخ،زمینه ی صبر و شکر را در انسان به وجود می آورد.یادآوری مصیبت ها و تلخی های گذشته و برطرف شدن آنها،انسان را به شکر وادار می کند.توجّه به پایداری امّت ها و پیروزی آنان،آدمی را به صبر و مقاومت دعوت می کند. إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ

-همه ی روزها روز خداست،امّا روز تجلّی قدرت خداوند حساب دیگری دارد.(تجلّی قدرت او در قهر بر کفّار و تجلّی لطف او بر مؤمنان.) بِأَیّامِ اللّهِ

-هرگونه جشن یا سوگواری و مراسم ویژه ای که بزرگداشت ایام اللَّه باشد جایز است. ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ (بر خلاف نظر فرقه ی منحرف وهّابیّت)

-مؤمن در سختی،صبر و در رفاه،شکر می کند. صَبّارٍ شَکُورٍ

-صبر زمینۀ درک حقیقت است. لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ

وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ

و(به یادآور)هنگامی که موسی به قوم خود گفت:نعمت خداوند بر خودتان را یاد کنید،آنگاه که شما را از فرعونیان نجات داد،آنها که شما را به بدترین نوع عذاب می کردند،پسرانتان را سر می بریدند و زنانتان را (برای کنیزی و هوسرانی خود)زنده نگاه می داشتند و در این امور،از طرف پرودگارتان آزمایش بزرگی بود.

پیام ها:

-با مقایسه ی حوادث تلخ و شیرین و زمان آزادی ها و شکنجه ها،قدر نعمت های خدا را بشناسیم. اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ

-پیروزی ها را از خدا بدانیم نه از خود. نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ

-آزادی،از مهم ترین نعمت های الهی است. نِعْمَهَ اللّهِ ... إِذْ أَنْجاکُمْ

-مهم ترین کار انبیا،مبارزه با طاغوت ها و نجات محرومان و مستضعفان است.

أَنْجاکُمْ

-درباریان و اطرافیان،نقش مهمی در حفظ نظام طاغوتی دارند. آلِ فِرْعَوْنَ

-آزمایش و بلا در راستای تربیت انسان واز شئون ربوبیّت الهی است. بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ

وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ

و(نیز به یادآور)هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود:همانا اگر شکر کنید،قطعاً (نعمت های)شما را می افزایم،و اگر کفران کنید البتّه عذاب من سخت است.

ص :

نکته ها:

این آیه،مهم ترین و صریح ترین آیه قرآن در مورد شکر نعمت و یا کفران آن است،که بعد از آیه ی مربوط به نعمت آزادی و تشکیل حکومت الهی،به رهبری حضرت موسی مطرح شده است و این،رمز آن است که حکومت الهی و رهبر آسمانی مهم ترین نعمت هاست،و اگر شکرگزاری نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شدیدی گرفتار می کند.

شکر نعمت مراحلی دارد:

الف:شکر قلبی که انسان همه ی نعمت ها را از خداوند بداند.

ب:شکر زبانی،نظیر گفتن الْحَمْدُ لِلّهِ .

ج:شکر عملی که با انجام عبادات و صرف کردن عمر و اموال در مسیر رضای خدا و خدمت به مردم به دست می آید.

امام صادق علیه السلام فرمود:شکر نعمت،دوری از گناه است و نیز فرمود:شکر آن است که انسان نعمت را از خدا بداند(نه از زیرکی و علم و عقل و تلاش خود یا دیگران)و به آنچه خدا به او داده راضی باشد و نعمت های الهی را وسیله ی گناه قرار ندهد،شکر واقعی آن است که انسان نعمت خدا را در مسیر خدا قرار دهد.

شکر در برابر نعمت های الهی بسیار ناچیز و غیرقابل ذکر است،به قول سعدی:

بنده همان به که زتقصیر خویش

عذر به درگاه خدا آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که بجا آورد

در حدیث می خوانیم که خداوند به موسی وحی کرد:حقّ شکر مرا بجا آور.موسی گفت:این کار امکان ندارد،زیرا هر کلمه ی شکر نیز شکر دیگری لازم دارد.وحی آمد:همین اقرار تو و این که می دانی هر چه هست از من است،بهترین شکر من است.

به گفته ی روایات،کسی که از مردم تشکر نکند از خدا نیز تشکر نکرده است.

من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله  

اگر نعمت خدا را در مسیر غیر حقّ مصرف کنیم،کفران نعمت و زمینه کفر است. لَئِنْ کَفَرْتُمْ ، بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ کُفْراً   کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند.

پیام ها:

-سنّت خداوند بر آن است که شکر را وسیله ی ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام کرده است. تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.

-خدا برای تربیت ما،شکر را لازم کرد نه آنکه خود محتاج شکر باشد. رَبِّکُمْ

-با شکر،نه تنها نعمت های خداوند بر ما زیاد می شود،بلکه خود ما نیز رشد پیدا می کنیم،زیاد می شویم و بالا می رویم. لَأَزِیدَنَّکُمْ

-کیفر کفران نعمت،تنها گرفتن نعمت نیست،بلکه حتّی گاهی نعمت سلب نمی شود،ولی به صورت نقمت و استدراج در می آید تا شخص،کم کم سقوط کند. لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ

وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ

و موسی(به بنی اسرائیل)گفت:اگر شما و ساکنان زمین همگی کفر ورزید (به خداوند زیانی نمی رسد)چرا که خداوند(ذاتاً)بی نیاز و شایسته ی ستایش است.(نه آنکه از طریق ایمان و شکر شما بخواهد برای خود بی نیازی و ستایش کسب کند.)

پیام ها:

-در شیوه دعوت و تبلیغ،نباید کار به خواهش از مردم برسد. إِنْ تَکْفُرُوا ... فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ

-با ایمان و عمل خود،بر خداوند هیچ منّتی نگذاریم که او نیازی به اعمال ما ندارد. لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ

-ایمان و کفر،یا شکر و کفرانِ ما در ذات او أثری ندارد. لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ گر جمله ی کائنات کافر گردند بر دامن کبریایش ننشیند گرد

أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا یَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنّا کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنّا لَفِی شَکٍّ مِمّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُرِیبٍ

آیا خبر کسانی که قبل از شما بودند،(مثل خبر غرق شدن)قوم نوح و(طوفان قوم) عاد و(صاعقه ی قوم)ثمود و کسانی که بعد از آن ها بودند،به شما نرسیده است؟ همان ها که جز خداوند از(آمار و تعداد تلفات)آن ها آگاه نیست،پیامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند،ولی آن ها دست هایشان را در دهانشان می گذاشتند(یعنی ساکت شوید و ما را موعظه نکنید)و می گفتند:ما به آنچه شما به آن فرستاده شده اید،کفر می ورزیم و ما از آنچه شما ما را به آن دعوت می کنید، در شکّ و تردید هستیم.

نکته ها:

این آیه یکی از مصادیق تذکر و توجّه به ایام الله است که در آیه ی پنجم این سوره مطرح شد. وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ

به گفته شیخ طوسی در تفسیر تبیان،شک با ریب فرق دارد.شک،تردید طبیعی است ولی ریب،شکی است که با سوء ظنّ و تهمت همراه باشد.

شکی که زمینه تحقیق و قبول حقیقت شود،شکّ سازنده و مفید است،ولی شکّی که در برابر بیّنات و معجزات مطرح است،همان لجاجت و شکّ مخرّب و باز دارنده ی انسان از پذیرش حقّ است. لَفِی شَکٍّ ... إِلَیْهِ مُرِیبٍ

جمله فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْواهِهِمْ را می توان به چند صورت معنا کرد:

الف:مخالفان با گذاشتن دست بر دهان حقّگویان،صدای آنان را در گلو خفه می کردند.

ب:معجزات و دلایل انبیا به قدری محکم بود که گویا دست مردم را گرفته بردهانشان گذاشتند،کنایه از اینکه زبان مردم در برابر حقّ،بسته شد و حرفی برای گفتن نداشتند.

ج:مخالفان انبیا از شدت خشم،انگشتان خود را گاز می گرفتند.

د:مخالفان انبیا،در حضور پیامبر دستان خود را بر دهانشان قرار می دادند.کنایه از اینکه ساکت شوند و موعظه ای نکنند.

پیام ها:

-از سوی خداوند سنّت ها و قوانین ثابتی بر تاریخ و جامعه حاکم است،که آشنایی با قسمتی از تاریخ می تواند درس عبرتی برای قسمت دیگر باشد. أَ لَمْ یَأْتِکُمْ..

-قسمت هایی از تاریخ بشر،مجهول و ناشناخته است. لا یَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ

-همه ی رسولان معجزه داشته اند. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ

-کفّار تنها مخالف شخص انبیا نبودند،بلکه با مکتب آنان مخالف بودند. کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ

-شک کفار در حقّانیّت دین،ناشی از مقام تحقیق نیست،بلکه منشأ آن بدبینی و لجبازی است. شَکٍّ ... مُرِیبٍ

قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرَکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِینٍ

پیامبرانشان(در جواب)گفتند:آیا درباره خدا،آفریدگار آسمان ها و زمین، شکی هست؟!(آیا هستی با این عظمت نیاز به خالق ندارد؟)او که شما را (به راه حقّ)دعوت می کند تا از گناهانتان بگذرد و تا موعد معین شما رامهلت دهد.(کفّار)گفتند:شما جز انسانی همچون خود ما نیستید،(و امتیازی بر ما ندارید)شما می خواهید ما را از آنچه نیاکان ما می پرستیدند باز دارید،(اگر غیر از این است)پس برای ما برهان و معجزه ای روشن (آنگونه که ما می خواهیم)بیاورید.

نکته ها:

در آیه ی قبل کفّار به انبیا گفتند: تَدْعُونَنا شما ما را به راه خدا می خوانید،ولی در این آیه پیامبران به آنان گفتند: یَدْعُوکُمْ خدا شما را می خواند.یعنی دعوت ما از جانب خود و به سوی خود نیست،بلکه از سوی خدا و به سوی خداست.

به گفته ی زمخشری و مراغی؛وعده های قرآن نسبت به مؤمنان بخشش تمام گناهان است. یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ولی نسبت به دیگران،بخشش بعضی از گناهان است. یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ

پیام ها:

-اعتقاد به خدا،فطری و بدیهی است و سزاوار شک نیست. أَ فِی اللّهِ شَکٌّ

-در کنار عقل و فطرت،محبّت و دعوت نیز لازم است. أَ فِی اللّهِ شَکٌّ ... یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ

-دین انسان را به پاکی از آلودگی ها دعوت می کند. یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ ... ذُنُوبِکُمْ

-خداوند طالب غفران و آمرزش گناهان انسان است. یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ

-توبه و اطاعت از خداوند باعث تاخیر اجل انسان می شود. یَدْعُوکُمْ ... یُؤَخِّرَکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی

-خداوند از روی مهر،به هدایت دعوت می کند و از روی لطف تا پایان عمر

مهلت انتخاب می دهد. یَدْعُوکُمْ - یُؤَخِّرَکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی

-عمر هر انسانی،از پیش اندازه گیری و تعیین شده است. إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی

-تعصّبات قومی و نژادی،مانع پذیرفتن حقّ است. یَعْبُدُ آباؤُنا

-خانواده در عقاید و باورهای انسان،نقش مهمی دارد. یَعْبُدُ آباؤُنا

-عناد و گردنکشی در برابر حقّ،درد بی درمان است.تمام انبیا با معجزه به سراغ مردم می رفتند،ولی لجاجت برخی مردم سبب می شد که همواره معجزه ی تازه ای که طبق هوس آن ها باشد از پیامبران درخواست کنند. فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِینٍ

قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ یَمُنُّ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

پیامبرانشان در جوابشان گفتند:(آری)ما جز بشری مثل شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت می گذارد(و او را بر مردم مبعوث می کند)و ما را نرسد که جز با اذن خداوند،برای شما معجزه ای بیاوریم،پس مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل نمایند.

نکته ها:

گرچه در این آیه می فرماید:خداوند بر هر کس بخواهد منّت گذاشته،او را پیامبر قرار می دهد،ولی خدای حکیم می داند که چه کسی ظرفیّت و لیاقت این مسئولیّت بزرگ را دارد.

اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ خدا بهتر می داند که رسالت خود را کجا قرار دهد.

کفّار و مشرکان با انبیا دو حرف داشتند:

.شما انسان هایی مثل ما هستید.

.معجزه ای را که ما پیشنهاد می کنیم برای ما بیاورید.

در این آیه،پاسخ این دو حرف آمده است:امّا این که ما انسانی همانند شما هستیم قبول داریم،ولی خداوند بر ما منّت گذاشته و به ما وحی کرده است،امّا این که معجزه ی ما به دلخواه شما باشد،این نمی شود،زیرا ما حقّ نداریم بدون اذن خداوند،معجزه ای بیاوریم.

پیام ها:

-گرچه انسان ها همه در شکل و ظاهر یکسانند،اما دلیل بر این نیست که در باطن و معنویّت نیز یکسانند. إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ ...

-الگوها و مربیّان باید با تربیت پذیران،در شرایط همسان باشند.(آنچه نقطه ی قوّت انبیاست،در نظر بعضی نقطه ی ضعف بود.اگر پیامبران از خود انسان ها و دارای نیازها و غرایز و مشکلات انسانی نبودند،نمی توانستند مربی و الگوی انسان ها واقع شوند.) بَشَرٌ مِثْلُکُمْ

-پیامبران،در باره خود غلوّ نمی کردند و می گفتند:ما انسانی مثل شما هستیم.

إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ

-مقام نبوّت،هدیه و منّت الهی است. یَمُنُّ

-معجزه به امر خداست،نه اراده مردم.(حتّی اگر مردم توقع معجزه نداشته باشند،انبیا آن را می آورند) إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ

-توکّل،لازمه ی ایمان است. فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

-مؤمن،از عناد و انکار مخالفان خسته نمی شود و با توکّل بر خداوند راهش را ادامه می دهد. وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ

و چرا ما بر خدا توکل نکنیم،در حالی که او ما را به راه های(سعادت)ما هدایت کرده است؟قطعاً ما در برابر هر آزاری که شما نسبت به ما روا دارید،مقاومت خواهیم کرد و اهل توکّل باید فقط بر خداوند توکّل نمایند.

نکته ها:

توکّل یعنی وکیل گرفتن.وکیل باید چهار شرط داشته باشد:درایت،امانت،قدرت و محبت و کسی جز خدا این شروط را به نحو کامل ندارد،پس بر او توکّل کنیم.

امام رضا علیه السلام فرمود:مرز توکّل آن است که با ایمان به خدا،از هیچ کس نترسی.

پیام ها:

-خدایی که هدایت کرد،حمایت هم می کند.پس تنها بر او توکّل کنیم. نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا

-راه انبیا همان راه خداست.(به جای سبله فرمود: سُبُلَنا چنانکه در جای دیگر می فرماید: قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ

-لازمه پیمودن راه خدا،تحمّل سختی هاست. سُبُلَنا - لَنَصْبِرَنَّ

-هم باید بر خدا توکل کرد و هم باید در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود.

نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ ... وَ لَنَصْبِرَنَّ

-مؤمن با آزار و شکنجه،از عقیده و عملش دست برنمی دارد. لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا

-کسی می تواند صبر کند که تکیه گاهی داشته باشد. لَنَصْبِرَنَّ ... عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظّالِمِینَ

و کفّار به پیامبرانشان گفتند:ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون می کنیم،مگر آن که در کیش ما در آیید پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که ما حتماً ستمگران را نابود می کنیم.

نکته ها:

سؤال: مگر انبیا قبل از بعثت،مشرک بودند که کفّار از آنان تقاضا می کردند به آیین ما باز گردید؟ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا

پاسخ:اوّلاً ممکن است مراد کفّار،برگشت پیامبران در سلطه ی آنان باشد.یعنی می گفتند:بر فرض که شما ایمان دارید،ولی نباید در برابر ما قیام کنید و خود و یارانتان از راه ما سرپیچی نمایید.

ثانیاً عود اگر با حرف الی همراه بود به معنای بازگشت به حالت اوّل است،ولی حال که با فی همراه است،مراد از آن تغییر و تحوّل است نه بازگشت به حالت اوّل،یعنی تغییر عقیده دهید و آیین ما را بپذیرید.

پیام ها:

-همه ی انبیا،گرفتار مخالفان بودند. قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ

-تهدید و تبعید،سیاست زورگویانِ بی منطق است. لَنُخْرِجَنَّکُمْ ...

-کفّار نمی خواهند مؤمنان هویّت مستقلّی داشته باشند. لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا

-تهدید را باید با تهدید پاسخ داد. لَنُخْرِجَنَّکُمْ - لَنُهْلِکَنَّ

-دلیل هلاکت ظلم است،نه کفر. کَفَرُوا ... لَنُهْلِکَنَّ الظّالِمِینَ

-ظلم،دوام ندارد و ظالم،عاقبت نابود می شود. لَنُهْلِکَنَّ الظّالِمِینَ

وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ

و همانا بعد از(هلاکت)ستمگران،شما را در آن سرزمین سکونت خواهیم داد.این، برای کسانی است که از مقام من پروا کنند واز وعده تهدید آمیزم بترسند.

نکته ها:

خداوند متعال وعده داده است که ستمگران نابود و اولیای او حاکم شوند وچون تاکنون این وعده به صورت گسترده محقّق نشده،در زمان ظهور امام زمان علیه السلام عملی خواهد شد.

قرآن کریم بارها وعده داده است که اولیای خدا بر زمین حاکم خواهند شد و دشمنان آنان به هلاکت خواهند رسید. در این جاسه مورد را ذکر می کنیم:

الف: إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ همانا لشکر ما قطعاً پیروز است.

ب: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ حرف ما نسبت به انبیا قطعی است که آن ها پیروزند.

ج: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ وارث زمین بندگان شایسته من خواهند بود.

به هر حال،پیروزی حقّ بر باطل و تشکیل حکومت الهی به دست مردان خدا از وعده های قطعی و مکرّر قرآن است.

ذات الهی،سرچشمه خیرات وخوبی هاست ودوست داشتنی است. وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ مؤمن بیشترین علاقه را به خدا دارد.آنچه سبب پرواست،مقام خداست.

آری! اگر دوست شما قاضی باشد و کار شما به دادگاه بکشد و پای حساب به میان آید،شما از دادگاه ومقام عدل او می ترسید با اینکه او دوست شماست.

پیام ها:

-کفّار،زمین را منطقه ی قدرت نمایی خود می دانند،غافل از آن که حکومت زمین به دست انبیا و مؤمنان می رسد.در برابر تهدید کفار: لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا وعده خداوند: لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ

-خداوند به اولیای خود وعده ی پیروزی داده است. لَنُسْکِنَنَّکُمُ

-انبیا تنها برای بیان احکام و موعظه نیامده اند،برای حکومت نیز آمده اند.

لَنُسْکِنَنَّکُمُ

-شرط پیروزی بر ستمگران،داشتن تقواست. خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ

-از تهدید کفّار نترسید که می گویند: لَنُخْرِجَنَّکُمْ از تهدید خدا بترسید که می فرماید: خافَ وَعِیدِ

وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبّارٍ عَنِیدٍ

و(پیامبران ومومنان)در انتظار فتح و پیروزی بودند،و(لی)تمام ستمگران لجوج محروم ماندند.

مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ

عاقبتِ این(ستمگرانِ لجوج)،دوزخ است واز آبی بدبو وچرکین نوشانده می شوند.

نکته ها:

وراء به معنای عاقبت و پایان است،چنانکه در فارسی نیز می گوییم:پشت سر این غذا مریضی است.

همه ی انبیا در انتظار پیروزی بودند.نوح می گوید: أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ خداوندا! من مغلوبم،کمکی برسان.سایر انبیا نیز از خداوند فتح و پیروزی می خواستند: رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ پروردگارا! میان ما و قوم ما به حقّ حکم کن،کفّار نیز به مسلمانان می گفتند:شما که می گویید ما در روزی پیروز خواهیم شد،پس آن روز کی فرا می رسد؟ مَتی هذَا الْفَتْحُ  این جاست که قرآن کریم در آیات بسیاری از پیروزی پیامبران و نابودی کافران و عذاب آنان سخن می گوید و با قاطعیّت به کفّار اعلام می کند که آن روز به زودی فرا می رسد.

نوشیدنی های دوزخیان در قیامت سوزنده است نه سیراب کننده:

الف: سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ از آب جوشانی نوشانده می شوند که درون آن ها را قطعه قطعه می کند.

ب: یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ از آبی همچون مس گداخته پذیرایی می شوند،که حرارت آن صورت ها را کباب می کند.

اما اهل بهشت در کنار نهرهایی از آب گوارا زندگی می کنند و از شیر و عسل مصفّا که از طرف خداوند برای آنان آماده شده است استفاده می کنند و از همه ی نعمت های الهی بهره مندند. وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً

در تاریخ آمده است:یکی از ستمگران بنی امیّه به نام ولیدبن یزید بن عبدالملک روزی برای آگاه شدن از آینده اش،قرآن را باز کرد و چشمش به این آیه وَ اسْتَفْتَحُوا ...افتاد، عصبانی شد و قرآن را پاره کرد و شعری به این مضمون سرود:ای قرآن! تو مرا جبّار عنید می دانی و تهدیدم می کنی؟آری،من همان جبّار عنیدم.من امروز تو را پاره می کنم،تا در قیامت گواهی دهی که ولید مرا پاره پاره کرد.

یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسِیغُهُ وَ یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ

آن(آب چرکین)را جرعه جرعه می آشامد،در حالی که فرو بردن آن هرگز گوارا نیست و مرگ از هر سو به سراغ او می آید،ولی او مردنی نیست وپس از آن،عذاب شدیدی است.

نکته ها:

در این آیه،سیمایی از عذاب دوزخیان مطرح شده است:

الف:عذاب اهل دوزخ ذرّه ذرّه است تا شکنجه ی آنان بیشتر باشد.

ب:عذاب های گوناگون،دوزخیان را تا مرز مرگ پیش می برند،ولی آنان نمی میرند.

ج:عذاب ها،عقبه های سخت تری دارد و رو به افزایش است.

قرآن در وصف عذاب قیامت،چندین تعبیر دارد: أَلِیمٌ ، شَدِیدُ ، غَلِیظٌ ، عَظِیمٌ که همه اشاره به شدت و عظمت عذاب دارد.

اساغه به معنای آشامیدن آب است با میل و رغبت.جمله ی لا یَکادُ یُسِیغُهُ یعنی هرگز با میل خود آن را نمی آشامد.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:هرکس شراب بنوشد،تا چهل روز نمازش قبول نمی شود و سزاوار است که خداوند از آب بد بوی متعفّنِ دوزخ،به او بنوشاند.

پیام ها:

-عذاب دوزخ تدریجی و دائمی است. یَتَجَرَّعُهُ

-دوزخیان مرگ ندارند و عذاب دوزخ سبب مرگ نمی شود. ما هُوَ بِمَیِّتٍ

-عذاب دوزخ رو به افزایش است. وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِیظٌ

مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلی شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ

مَثل(کارهای)کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند،همچون خاکستری است که در روز طوفانی تندبادی بر آن بوزد،آنان بر حفظ ذره ای از آنچه بدست آورده اند، قادر نیستند.این،همان گمراهیِ دور و عمیق است.

نکته ها:

در آیات قبل،سخن از خسران و محرومیّت ستمگران لجوج بود، وَ خابَ کُلُّ جَبّارٍ عَنِیدٍ این آیه توضیح همان خسارت است.

خداوند بدی های مؤمنان را در شرایطی به نیکی ها وحسنات تبدیل می کند، یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ ولی اعمال بد کفّار،حسناتشان را نابود می کند، کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ و در آیات دیگر آمده است: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ یعنی اعمالشان محو می شود.

قرآن در آیات زیادی مسأله ی پوچ شدن و بی ثمر بودن اعمال کفّار را مطرح کرده است:از جمله می فرماید: وَ قَدِمْنا إِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً ما اعمال آنها را می آوریم و پوچ می کنیم.و اگر درباره ی کفّار می خوانیم: فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً در قیامت میزانی برای کفار به پا نمی کنیم،شاید اشاره به همین مطلب باشد.

پیام ها:

-اعمال کفار،آتشی است که جز خاکستر چیزی به جای نمی گذارد. کَرَمادٍ

-اعمال کفّار،شما را خیره و دلباخته نکند که پوچ و بی ثمر است. کَرَمادٍ

-کافرِ سرمست،از توبه و نجات دور است. الْبَعِیدُ

-کفر اعمال نیک را هم به باد می دهد. کَفَرُوا ... أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ

آیا ندیدی که خداوند آسمان ها و زمین را به حقّ آفرید؟اگر بخواهد شما را می برد و آفریده ای جدید(به جای شما)می آورد.

وَ ما ذلِکَ عَلَی اللّهِ بِعَزِیزٍ

و این تبدیل و جابه جایی،برای خداوند سخت نیست.

نکته ها:

قرآن،چندین بار فرموده:ما آسمان ها و زمین را بیهوده و بازیچه نیافریدیم. ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ ،در جای دیگر می فرماید: ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا آری،این کفّارند که خلقت هستی را بی هدف و باطل می پندارند.

پیام ها:

-آفرینش آسمان ها و زمین،بر اساس حکمت و مصلحت و هدفی شایسته انجام گرفته است. بِالْحَقِّ

-خداوند،به بود ونبود ما نیازی ندارد،مغرور نشویم. إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ

-هستی و دوام آن،به اراده و مشیّت الهی وابسته است. إِنْ یَشَأْ

-جهان بدون انسان باطل است،حتّی اگر شما را ببریم،انسان های دیگری را می آوریم تا آفرینش آسمان ها و زمین بیهوده نباشد.   یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ

وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِیعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُنّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنّا مِنْ عَذابِ اللّهِ مِنْ شَیْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللّهُ لَهَدَیْناکُمْ سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ

و(در قیامت،مردم)همگی در پیشگاه خدا ظاهر شوند.پس ضعیفان به مستکبران گویند:ما(در دنیا)پیرو شما بودیم،پس آیا(امروز)می توانید چیزی از عذاب خدا را از ما بازدارید؟ (آن ها در پاسخ)گویند:اگر خداوند ما را(به رهایی از عذاب) هدایت کرد، قطعا ما شما را هدایت می کنیم بر ما یکسان است که فریاد و ناله بزنیم یا صبر کنیم(و ضجّه ای نزنیم)برای ما هیچ راه نجاتی نیست.

نکته ها:

بروز به معنای خروج است و مبارز کسی را گویند که از صف لشکر خارج شود و آمادگی خود را برای نبرد با دشمن اعلام کند.

گرچه معمولاً مردم بر دین و روش حاکمانشان هستند،

النّاس علی دین ملوکهم امّا در سیستم مدیریّت اسلامی،اطاعتِ مطلق از مدیر نداریم.

لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق بنابراین،شعار المأمور معذور صحیح نیست.

پیام ها:

-در قیامت،همه ی مردم یکجا در پیشگاه خداوند حاضر می شوند. جَمِیعاً

-نتیجه تقلید و پیروی کورکورانه،حسرت است. کُنّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ

-دوزخیان تنها تخفیف گوشه ای از عذاب را توقع دارند،نه تمام آن را. مِنْ شَیْءٍ

-هدایت و ضلالت رهبران جامعه،در سعادت یا شقاوت مردم نقش مهمی دارد. لَوْ هَدانَا اللّهُ لَهَدَیْناکُمْ

-یکی از عذاب های روحی وروانی رهبران فاسد در قیامت،اقرار آنها به

ناتوانی و بدبختی خود،در برابر پیروان خویش است. لَوْ هَدانَا اللّهُ لَهَدَیْناکُمْ

-آنها که در دنیا،به انبیا می گفتند:برای ما فرقی ندارد که ما را موعظه کنید یا نکنید. سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ در قیامت هم می گویند:

فرقی ندارد که ما جیغ بکشیم یا آرام باشیم،به هر حال،دچار عذابیم. سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا

-فرار از دادگاه و کیفر الهی امکان ندارد. ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ

-در قیامت میان کفّار،قیل و قال و گفتگو بسیار است.قال... .قالُوا

-در قیامت هیچ کس نمی توانند مانع عذاب الهی شود. فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ

وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

و(چون کار کیفر و پاداش به اتمام رسد)شیطان(از روی ملامت به دوزخیان) گوید: همانا خداوند به شما وعده داد،وعده راست و من به شما وعده دادم،ولی با شما تخلّف کردم، من بر شما تسلّطی نداشتم،جز آن که شما را دعوت کردم و شما (به میل خود) استجابت کردید.پس مرا ملامت و نکوهش نکنید و خود را سرزنش کنید.(در این روز) نه من می توانم فریادرس شما باشم و نه شما فریادرس من.من از این که مرا پیش از این شریک خدا قرار داده بودید،بیزارم.قطعاً برای ستمگران عذاب دردناکی است.

نکته ها:

گناهکار در قیامت دست و پا می زند تا برای خود شریک جرم پیدا کند و انحراف خود را به گردن دیگران بیندازد.گاهی می گوید:دوست بد مرا منحرف کرد. لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ گاهی می گوید:رهبران فاسد مرا فاسد کردند. لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنِینَ گاهی شیطان را ملامت می کند و او را عامل گمراهی خود می داند،امّا شیطان می گوید:مرا سرزنش نکنید، فَلا تَلُومُونِی ...من جز وسوسه و دعوت کاری نداشتم.انحراف از خود شما بود.

تسلّط نداشتن شیطان بر انسان،هم مورد تأیید خداوند است و هم خود شیطان به آن اقرار دارد. إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ تو بر بندگان خالص من تسلطی نداری.در این آیه نیز می گوید: ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ

پیام ها:

-وعده های الهی،حقّ و مطابق با واقع است. وَعْدَ الْحَقِّ

-شیطان با وعده هایش انسان را فریب می دهد. وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ چنانکه در جای دیگر آمده: یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً

-شیطان،انسان را مجبور نمی کند،بلکه وسوسه و دعوت می کند. دَعَوْتُکُمْ

-حتّی شیطان،انسان فاسد را سرزنش می کند. لُومُوا أَنْفُسَکُمْ

-ملامت یکی از دلایل آزادی و اختیار انسان است، فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ زیرا انسان مجبور،ملامت ندارد.

-گناه خود را به گردن شیطان نیاندازیم. فَلا ?

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره ابراهیم» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.