زمان مطالعه: 23 دقیقه
تفسیر سوره النحل

تفسیر سوره النحل

تفسیر سوره النحل بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان. أَتی أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ ...

تفسیر سوره النحل

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

أَتی أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ

فرمان(قهر)خدا آمد پس در آن شتاب نکنید او منزه و برتر از هرچیزی است که برای او شریک می سازند.

خداوند فرشتگان را،همراه با وحی که از فرمان اوست،بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می فرستد که مردم را هشدار دهید که معبودی جز من نیست پس تنها از من پروا کنید(و مخالف دستورم عمل نکنید.)

نکته ها:

* گرچه مورد آیه،عجله ی کفّار در امر نزول قهر خداوند است،امّا جمله ی أَتی أَمْرُ اللّهِ اختصاصی به فرمان قهر الهی ندارد،بلکه شامل همه فرمان های خداوند،همچون فرمان جهاد،فرمان ظهور امام زمان علیه السلام و فرمان برپایی روز قیامت،می شود که نباید در این امور عجله کرد.

*  روح یکی از فرشتگانِ مقرّب الهی است که نام او در قرآن،به صورت جداگانه و معمولاً در کنار ملائکه آمده است: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَهُ ، تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ   و تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ .

امّا در اینجا در آیه یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ ،به جای حرفِ واو بین دو کلمه،حرف باء بکار رفته است،شاید از آن جهت که مراد از روح در این آیه،آن فرشته نباشد،بلکه مراد معنای لغویِ روح یعنی حیاتِ معنوی باشد که معنای آیه چنین می شود:خداوند فرشتگان را همراه با اسباب حیات،بر بندگانی که بخواهد نازل می کند.چنانکه در آیه ی وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا مراد از روح قرآن است که مایه حیاتِ معنوی می باشد:

دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ

پیام ها:

-فرمان های الهی قطعی و وقوع قهر او حتمی است. أَتی أَمْرُ اللّهِ ، أَتی فعل ماضی می باشد،گویا عذاب آمده است.

-خداوند به وعده های خود عمل می کند. أَتی أَمْرُ اللّهِ در آیه سوره ی بقره و سوره ی توبه،خداوند وعده داده بود که حَتّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ اکنون می فرماید: أَتی أَمْرُ اللّهِ

-در کار خدا عجله نکنید که کار او حکیمانه است و در وقت خود انجام می شود. فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ

-نزول فرشته ی وحی،محتوای وحی و کسی که آن را دریافت می کند،همه و همه در مدار اراده ی الهی است. مِنْ أَمْرِهِ -رسالت،امری انتصابی است نه اکتسابی. مَنْ یَشاءُ

البتّه خداوند حکیم است و بی جهت کسی را به مقام نبوّت نمی رساند: اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ

-اوّلین شرط دریافت وحی الهی،روح عبودیّت و بندگی پیامبران بوده است.

مِنْ عِبادِهِ

-هشدار دادن به مردم،در رأس وظایف پیامبران است. أَنْذِرُوا

-اساس عقاید،بر توحید واساسِ عمل صالح،بر تقواست. لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ

-پروا و پاکی،در سایه ی توحید معنا پیدا می کند. لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ

خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ

او آسمان ها وزمین را براساس حقّ آفرید او از آنچه با او شریک می سازند برتر است.

خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ

او انسان را از نطفه ای آفرید،پس آنگاه او به آشکارا با(خداوند)دشمنی می ورزد.

نکته ها:

* آیه چهارم این سوره،مشابه آیه سوره یس است که می فرماید: خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ یعنی با آنکه ما او را از نطفه ای آفریده ایم،امّا چنان به خود مغرور شده که در برابر ما به دشمنی برمی خیزد و برای ما این مثال را می زند که چگونه استخوان های پوسیده،دوباره زنده می شوند،گویا او آفرینش خودش را فراموش کرده است.

* در آیات دیگر از جمله آیه سوره ی مرسلات،قرآن از نطفه،به ماءٍ مَهِینٍ آبی پَست تعبیر می کند.چگونه ماءٍ مَهِینٍ ، خَصِیمٌ مُبِینٌ می شود؟

پیام ها:

-آفرینش آسمان و زمین،بیهوده و باطل نیست،بلکه بر حقّ استوار است.

خَلَقَ ... بِالْحَقِّ

-کدام بُت ویا معبودی می تواند در خلقت،شریک خداوند باشد؟ خَلَقَ ... تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ

-مبارزه با شرک،باید مستمّر و مداوم باشد.جمله ی تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ در آیه اوّل و سوّم تکرار شده است.

-غرور و تکبّرِ انسان تا بدان حدّ است که در برابر خالق خود به خصومت و اظهار دشمنی می پردازد. خَصِیمٌ مُبِینٌ

وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ

وچهارپایان را آفرید،که برای شما در آنها وسیله گرمی وبهره هایی است و از(گوشت و شیر)آنها می خورید.

وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ

و برای شما در چهارپایان،(شب هنگام)که از چراگاه برمی گردانید و (بامدادان)که به چراگاه می فرستید،شکوه و جلوه ای است.

نکته ها:

*  تَسْرَحُونَ از سرح به معنای فرستادن دام به چراگاه،و تُرِیحُونَ از روح به معنای هنگام بازگشت چارپایان به آغل است.

* منافع حیوانات برای انسان بسیار است.شیر و گوشت آن برای خوراک،پوست و پشم آن برای کفش و لباس،پُشتِ آن برای بار،پای آن برای شخم و فضولات آن برای کود،و با این همه برکات،زحمت آن برای انسان بسیار اندک است.

* در روایات،بهترین کار پس از زراعت،دامداری عنوان شده است،البتّه به شرط آن که همراه با پرداخت زکات و توجّه به محرومان باشد.

پیام ها:

-چهارپایان،(مثل دیگر موجودات)،برای انسان آفریده شده اند. وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ

-توجّه به نعمت ها،عشق به آفریدگار وروح بندگی را در انسان زنده می کند. وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ

-گیاه خواری،ارزش نیست.خداوند خوردن گوشتِ حیوانات را یکی از منافع آنها می شمرد. وَ مِنْها تَأْکُلُونَ

-جمالِ جامعه،به استقلال،خودکفایی،تولید و توسعه ی دامداری است. لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ ...

-جمال و زینت،یکی از نیازهای طبیعی فرد و جامعه است. لَکُمْ فِیها جَمالٌ

-جمالِ جامعه،در حرکت و تلاش است،نه رکود و خمود،آنهم حرکتِ جمعی نه تک روی! فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ

-جمال،در خدمتِ مردم بودن است،نه فقط فکر سیر کردنِ شکم خود بودن.

جمال،تحتِ امرِ چوپان عاقل بودن است،نه یله و رها بودن. جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ

وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلاّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ

و چهارپایان بارهای سنگین شما را به شهری می برند که جز به رنج تن نمی توانستید به آن برسید.همانا پروردگار شما رؤف و مهربان است.

پیام ها:

-با آنکه چهارپایان قوی ترند،امّا به قدرت الهی،رام انسان هستند. وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ

-چهارپایان،مایه ی رفاه بشر در زندگی هستند. إِلاّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ (برای آنکه ارزش نعمت ها ظاهر شود،فرض کنیم اگر این حیوانات نبودند،چه می شد؟)

-نعمت های الهی به بشر،بر اساس لطف و رحمت اوست،نه آنکه ما از او طلبی داشته باشیم. إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ

وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ

و اسبان و استران و الاغ ها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و برای شما تجمّلی باشد و چیزهایی را می آفریند که نمی دانید.

نکته ها:

*  خیل به معنای تکبّر است و در اینجا مراد از آن، اسب است،گویا در اسب سواری نوعی،احساس بزرگی و تکبّر به انسان دست می دهد.

بغال به معنای قاطر است که از آمیزش اسب و الاغ به وجود می آید و حمیر جمعِ حمار به معنای الاغ است.

پیام ها:

-حمل و نقل بار و مسافر،از نیازهای اوّلیه بشر است که خداوند حیواناتی را برای این کار آفریده است. وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها

-سوارشدن بر مرکب،مایه رفاه و آسایش و نوعی زینت و جمال نیز محسوب می شود. لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً

-زینت،یکی از نیازهای فطری بشر است. زِینَهً

-مَرکب باید در درجه اوّل برای سواری باشد و در مرحله دوم مایه زینت.

لِتَرْکَبُوها وَ زِینَهً (بر خلاف برخی افراد،که فقط برای تجمّل و تشریفات،در فکر تهیه وسیله نقلیه هستند،نه آنکه واقعاً نیازی به آن داشته باشند.)

-دست خداوند در آفرینش باز است. وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ

-وسایل نقلیه امروزی،چه ماشین،چه قطار و چه هواپیما،در واقع مخلوقِ خدا هستند نه بشر. وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ

وَ عَلَی اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ

و بر خداست که راه میانه(و مستقیم را به مردم نشان دهد)و برخی از آن (راه ها) منحرف است و اگر خداوند بخواهد همه شما را(به اجبار)هدایت می کند.(ولی اجبار سودی ندارد و سنّت و برنامه خداوند بر آزاد گذاشتن انسان هاست.)

نکته ها:

* از اموری که خداوند بر خود لازم دانسته،ارشاد وهدایت مردم است.چنانکه می فرماید: إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی و در این آیه می فرماید: عَلَی اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ

*  قَصْدُ به معنای اعتدال و میانه روی است و مراد از قَصْدُ السَّبِیلِ راه میانه،یعنی راه مستقیم است.چنانکه لقمان،فرزندش را چنین موعظه می کند؛ وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ   در راه رفتن معتدل و میانه باش.

پیام ها:

-در کنار نعمت های مادی(که در آیات قبل آمد)،به نعمت های معنوی که مهم ترین آنها هدایت است توجّه کنیم. وَ عَلَی اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ

-خداوند،تنها راه مستقیم را نشان می دهد،راههای انحرافی از سوی خود ماست. وَ عَلَی اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ

-خداوند نخواسته تا مردم به اجبار ایمان بیاورند.پس انحرافِ گروهی از مردم نشانه ی غلبه ی آنان بر اراده ی خداوند و یا عجز پروردگار از هدایت آنان نیست. لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ

-خداوند انسان را در انتخاب راه آزاد گذارده است. لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ

اوست آنکه برای شما از آسمان آبی فرستاد که نوشیدنی شما از آن است و گیاهانی که(چهارپایان خود را)در آن می چرانید،(نیز)از آن است.

نکته ها:

*  تُسِیمُونَ از اسامه به معنای چراندن حیوانات در علف زار است.

شَجَرٌ در زبان عربی معنای عامی دارد که شامل هرگونه گیاهی،چه درخت و چه بوته می شود.چنانکه در آیه سوره صافّات در موردِ کدو می فرماید: شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ ،با آنکه کدو،بوته دارد نه درخت.

پیام ها:

-نزول باران تصادفی نیست،با اراده ی خداوند است. هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ

-نزول باران بر اساس بهره مندی انسان هاست. لَکُمْ

-از یک آب انسان،گیاه و حیوان بهره مند می شوند. مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ ...

یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

خداوند به وسیله آن آب برای شما کشتزار و زیتون و درختان خرما و انگور واز هر نوع میوه ای می رویاند.همانا در این امر برای آنان که می اندیشند نشانه ای روشن است.

نکته ها:

* از میان انواع گیاهان و میوه ها،خداوند زیتون،خرما و انگور را در این آیه مطرح کرده است.

متخصّصان تغذیه می گویند:کمتر میوه ای است که به اندازه ی اینها برای بدن مفید و لازم باشد.  قرآن در آیه سوره نور،از زیتون به عنوان شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ یاد کرده و به روغن آن اشاره نموده است.

پیام ها:

-رویاندن،کار خداست نه کشاورز. یُنْبِتُ لَکُمْ

-انواع گیاهان و درختان و میوه ها،برای انسان آفریده شده است. لَکُمْ

-محصولات و ثمرات،نشانه و علامتِ راهند،نه مقصد. لَآیَهً

-دیدن و دانستن کافی نیست،تفکّر و تدبّر در هستی لازم است. لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ

وخداوند شب و روز و خورشید و ماه را در خدمت و بهره دهی شما قرار داد و ستارگان به فرمان او تسخیر شده اند البتّه در این امر برای گروهی که تعقّل می کنند نشانه هایی قطعی(از عظمت وقدرت وحکمت و رأفت)اوست.

نکته ها:

* مراد از تسخیرِ خورشید و ماه،بهره گیری انسان از آنهاست،یعنی خداوند آنها را در خدمتِ بشر و رشد و کمال او قرار داده است.البته انسان نباید خود را صاحب اختیار آنها بداند.

پیام ها:

-هستی،چه آسمان و چه زمین،برای انسان آفریده شده است. سَخَّرَ لَکُمُ ... -هستی،در مهار و کنترلِ خداست. مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ

-بهره دهیِ هستی،به فرمان خداست. بِأَمْرِهِ

-نظام آفرینش کلاس توحید است. إِنَّ فِی ذلِکَ

-نظام هستی،تنها برای اهل فکر وتعقّل،بستر رشد و توجّه است.نه افراد ساده نگر و عادّی. لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ

وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ

و(همچنین)آنچه را در زمین با رنگ های گوناگون برای شما پدید آورد.

البتّه در این آفریده ها برای پندگیران عبرت و نشانه ای روشن است.

پیام ها:

-رنگ های مختلف و متنّوع را خداوند برای انسان آفریده است. ذَرَأَ لَکُمْ ...

مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ

-تنوّع رنگ ها در هستی،نشانه ی قدرت وحکمتِ خداست. لَآیَهً محصولات کارخانه هرچه متنوّع تر باشد،نشانه ی ابتکار و خلاّقیّتِ سازنده آن است.

-تفاوتِ رنگ ها،یکی از نعمت های الهی برای شناختِ افراد و محصولاتِ مشابه است. لَآیَهً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ

وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَها وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

و اوست آنکه دریا را رام نمود تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورهایی برای پوشیدن از آن بیرون آورید و می بینی که کشتی ها سینه دریا را شکافته(و پیش می روند، چنین کرد تا از کشتی ها،تجارت ها،ماهی گیری ها، غوّاصی ها وحمل ونقل ها که همه وسیله درآمد است،استفاده کنید) وبه سراغ فضل ولطف او روید وشاید سپاس گزار باشید.

نکته ها:

*  مَواخِرَ جمع مأخره از مخر به معنای شکافتن از چپ و راست است.

* نقش دریا در زندگی انسان بسیار است.آبِ آن مایه بخار و ابر و باران است.عمقِ آن تأمین کننده ی غذای انسان با لذیذترین ماهی ها و سطح آن،ارزان ترین و گسترده ترین راه برای حمل ونقلِ کالا و مسافر است و همه ی اینها،تنها به تدبیر و قدرت الهی است و بشر هیچ نقشی در آن ندارد.

پیام ها:

-دریاها با آن همه عظمت وخروش،رام ودر خدمت انسان هستند. سَخَّرَ الْبَحْرَ

-دریا،مهم ترین منبع تأمین گوشتِ تازه و سالم است. لَحْماً طَرِیًّا

-خداوند،نه فقط نیازهای اوّلیه چون آب و غذا،بلکه حتّی زینتِ انسان را نیز تأمین نموده است. حِلْیَهً تَلْبَسُونَها

-دریا،بهترین زینت های طبیعی را به انسان هدیه می کند. حِلْیَهً تَلْبَسُونَها

-تازه بودنِ گوشت،یک ارزش است. لَحْماً طَرِیًّا

-گرچه تلاش برای غذا از انسان است،امّا رزق از خداست. لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ

-کامیابی ها باید هدفدار باشد. لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

وخداوند در زمین کوههایی استوار افکند تا زمین شما را نلرزاند و نهرهایی و راههایی (قرار داد)تا راه یابید.

نکته ها:

* کوهها مایه تعادل و آرامش زمین هستند. مید به معنای حرکت به راست و چپ و اضطراب است.جمله ی أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ یعنی کوهها سبب آرامش شما و جلوگیری از لرزش زمین هستند.

حضرت علی علیه السلام درباره کوهها می فرماید:خداوند،جنبش زمین را با سنگ های بزرگ و کوههای استوار،پایدار نمود.  بُن کوهها در جای جای آن فرو رفته و در سوراخ های آن خزیده است.

* همان گونه که اضطرابِ زمین،نیاز به کوههای عمیق واستوار دارد،اضطرابِ ساکنان زمین نیز،نیاز به انسان های استوار وخدایی دارد،تا مایه آرامش جامعه شوند.چنانکه در روایات آمده:

جعلهم الله ارکان الارض ان تمید باهلها خداوند اهل بیت پیامبر علیهم السلام را ارکانِ زمین قرار داد تا اهل زمین را از اضطراب نجات دهند.

* کوهها،در زندگی انسان نقش عمده ای دارند.با ذخیره کردن برف های زمستانی در دامنه های خود،سرچشمه ی نهرها وجویبارهای بهاری می شوند وبا شکل های مختلفی که دارند همچون علامتِ راه،راهنمای مسافران قرار می گیرند و این نکته را وقتی می فهمیم که فرض کنیم کلّ زمین،مسطّح و صاف بود.

پیام ها:

-کوهها،محصول یک تصادف کور نیست،بلکه بر اساس تدبیر حکیمانه است.

أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ

-کوهها چون ثابت و استوار هستند،می توانند مانع اضطراب و مایه آرامش زمین و ساکنانِ آن شوند. رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ (آری کسی می تواند جلوی ناآرامی و اضطرابِ جامعه را بگیرد که خود ثابت قدم و استوار باشد.)

-کوهها با سراشیبی دامنه های آن،سبب جریان آب در نهرها می شوند. أَنْهاراً

-کوهها،بر خلاف آنچه به نظر می رسد،مانع راه نیستند،بلکه راهنمای راه هستند. سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

-کوهها هم مایه ی هدایت ظاهری اند وهم معنوی. لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

(کوهها بهترین علامت راه در بیابان است و همچنین بهترین راه خداشناسی و توجّه به عظمت و قدرتِ خالق اند.)

وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ

ونشانه های دیگری(در زمین قرار داد)وآنان به وسیله ستاره راه می یابند.

نکته ها:

* برای حرکت در بیابان ها و پیدا کردن راهها،نیاز به علائم داریم.علائم طبیعی در روز،و ستارگان در شب،که خداوند در این آیه به این دو امر اشاره می نماید.

* نه فقط برای شناخت راه از بیراهه،دربیابان ها،نیاز به علامت داریم،بلکه برای شناخت حقّ از باطل نیز در لابلای هوس ها و غرائز و طاغوت ها،به نشانه های روشن نیازمندیم.

پیامبر صلی الله علیه و آله برای بعد از خود علامت هایی را قرار داد که هرگاه مردم دچار حیرت و سرگردانی شدند به آنها نظر کنند و حقّ را بشناسند؛

اوّلین آنها حضرت زهرا علیها السلام است که درباره اش فرمود:رضای او رضای من و غضب او غضب من است.

علامت دیگر ابوذر غفاری است که پیامبر درباره اش فرمود:آسمان بر کسی راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است،تا مردم ببینند زبان ابوذر از چه کسی حمایت می کند و او در تبعیدگاهِ چه کسی از دنیا می رود.

علامت دیگر عمّار یاسر است که پیامبر فرمود:قاتلِ عمّار گروه منحرفند.مردم دیدند که در جنگ صفین،عمّار به دست لشگر معاویه کشته شد.

و مهم ترین علامتِ روشن پس از پیامبر،امام حسین علیه السلام است که پیامبر درباره اش فرمود: حسین از من است و من از حسین .امام صادق و امام رضا علیهما السلام نیز می فرمایند: نحن العلامات و النجم رسول الله

* ستارگان،هم وسیله ی شناخت جهت قبله هستند و هم در دریاها و کویرها که هیچ علامتی نیست،بهترین وسیله ی راه یابی می باشند.

پیام ها:

-آیا خدایی که برای هدایت دنیوی مردم علائمی را قرار داده،از هدایتِ معنوی آنها غافل بوده است؟ وَ عَلاماتٍ ... یَهْتَدُونَ

-علم هیئت و ستاره شناسی،مورد توجّه اسلام است. وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ

أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

پس آیا آنکه می آفریند همانند کسی است که نمی آفریند؟پس آیا یاد نمی کنید و پند نمی گیرید؟.

نکته ها:

* از ابتدای سوره ی نحل تا اینجا در پانزده آیه،نعمت های الهی را برمی شمرد و در این آیه، یک نتیجه کلّی گرفته و بصورت سؤال،این مطلب را بیان می دارد که:آیا کسی که خلق می کند،همانند بت ها یا طاغوت هایی است که قدرت خلق ندارند؟چرا بجای خداوند متعال سراغ آنها می روید؟

پیام ها:

-درشیوه ی تبلیغ از جزئی به کلّی بروید.ابتدا نمونه هایی را بیان کنید و سپس نتیجه گیری کلّی کنید.بعد از آیه ذکر نعمت ها می فرماید: أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ

-در شیوه ی تبلیغ،وجدانِ مخاطب را به قضاوت بگیرید و عقل و فطرت او را بیدار کنید. أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

-عقل و وحی با یکدیگر هماهنگ است و آنچه را قرآن بیان کرده عقل می پذیرد. أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

-آفرینش پایان نیافته است بلکه استمرار دارد. یَخْلُقُ

-خداشناسی وخداپرستی در نهاد تمام انسان ها هست،فقط تذکّر لازم دارد.

أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ

واگر بخواهید نعمت های خدا را بشمارید،نمی توانید شماره کنید.همانا خداوند آمرزنده ی مهربان است.

نکته ها:

* مشابه همین آیه در سوره ی ابراهیم آیه آمده است،امّا آنجا در پایان آیه می فرماید:

إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ واینجا در پایان آیه می فرماید: إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ آری! نعمت ها نشانه ی لطف ورحمت خداست،امّا این انسان است که کفران می کند و به خود و جامعه ظلم می نماید.

* گرچه شمردنِ نعمت های الهی ممکن نیست،امّا ذکر و یاد آنها لازم است.چنانکه در آیه سوره ضُحی می فرماید: وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ و در زیارت امین اللَّه می خوانیم: ذاکره لسوابغ آلائک

* انسان حتّی قدرت شمردن نعمت های الهی را ندارد چه رسد به قدرتِ شکرگزاری آنها.

از دست و زبان که برآید

کز عهده ی شکرش به در آید

بنده همان به که زتقصیرخویش

عذر به درگاه خدای آورد

ور نه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که بجای آورد

پیام ها:

-نسبت به آنچه می دانید شکر کنید،نسبت به آنچه نمی دانید،خداوند غفور و رحیم است. إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ

وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ

وخداوند آنچه را پنهان می کنید وآنچه را آشکار می سازید می داند.

پیام ها:

-علم خداوند نسبت به همه امور،چه آشکار و چه پنهان یکسان است.

ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ

-اگر بدانیم که خداوند به کارهای ما آگاه است تقوا پیشه می کنیم. وَ اللّهُ یَعْلَمُ

-خداوند به نیّت ها و اهداف ما نیز آگاه است. یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ

وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ

وکسانی را که بجای خدا می خوانند،هیچ چیز نمی آفرینند وخود نیز آفریده شده اند.

أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ وَ ما یَشْعُرُونَ أَیّانَ یُبْعَثُونَ

آنها مردگانند نه زندگان،ونمی دانند چه وقت برانگیخته خواهند شد.

نکته ها:

* چون بت پرستان،بت ها را به شکل انسان می ساختند و در خیال خود با آنها مثل صاحب شعور برخورد می کردند،لذا خداوند در این آیه،بت ها را اموات خوانده که برای موجودات دارای حیات وشعور بکار می رود.

* برای جاهل،تکرار مطلب لازم است.در کنارِ أَمْواتٌ ، غَیْرُ أَحْیاءٍ ذکر شده است،در حالی که همان معنی را می رساند.

پیام ها:

-بُت ها،نه قدرت دارند،نه حیات و نه علم و شعور.(در حالیکه شرط پرستش، علم و قدرت و حیات است) لا یَخْلُقُونَ ، أَمْواتٌ ، ما یَشْعُرُونَ

-معبودان غیر خدا هر چه باشد،مرده است. أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ

-در قیامت،حتّی بُت ها مبعوث می شوند. ما یَشْعُرُونَ أَیّانَ یُبْعَثُونَ

چنانکه در آیه انبیا می فرماید: إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ

إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ

معبود شما معبودی است یگانه،پس کسانی که به آخرت ایمان ندارند دل هایشان به انکار خو کرده و همانان مستکبرند.

نکته ها:

* آیات قبل ناتوانی غیر خدا را از آفرینش و بی خبری آنها را از آینده مطرح ساخت این آیه می فرماید،معبود واقعی شما خدای یکتاست.

*  کبر یعنی خود را بزرگ دانستن، تکبر یعنی آثار کبر را عمل کردن، و استکبار یعنی آنکه خودش بزرگی ندارد،ولی با انواع وسائل،می خواهد بزرگی خود را ایجاد و اثبات کند.

* در روایات آمده است که امام حسین علیه السلام بر فقرایی عبور می کردند،آنها مشغول غذا خوردن بودند و حضرت را نیز دعوت به غذا کردند.امام در کنار آنها نشستند  و مشغول شدند و سپس فرمودند:خداوند مستکبران را دوست ندارد.

پیام ها:

-انکار معاد در حقیقت انکار مبدء است.توحید و معاد به هم پیوند دارند.

إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ

-منشأ کفر کبر است و منشأ کبر جهل. قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ

-ایمان به آخرت،تکبّر و استکبار را برطرف می کند. لا یُؤْمِنُونَ ... قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ

لا جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ

البتّه وبی گمان،آنچه را پنهان می کنند و آنچه را آشکارا می نمایند،خداوند می داند.همانا او مستکبران را دوست ندارد.

نکته ها:

*  جَرَمَ به معنای بریدن و چیدن میوه از درخت است. لا جَرَمَ یعنی مسأله قابل بریدن و شک و شبهه نیست،بلکه قطعی و حتمی است.

* این آیه هم تهدید کفّار است که خداوند به کارهای شما آگاه است و هم بشارت به مؤمنان که خداوند بر وضع دشمنان شما آگاه و بر کیفر آنها قادر است.

وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ

و هرگاه به آنان گفته شد:پروردگارتان چه نازل کرده؟گفتند:

افسانه های پیشینیان.

نکته ها:

*  أَساطِیرُ جمعِ اسطوره به معنای حکایات و افسانه های خرافی است که به صورت مکتوب درآمده باشد.در قرآن این کلمه،نُه بار از زبان کفّار نقل شده که در همه ی موارد همراه کلمه ی اولین است،یعنی آنها می گفتند:این حرفها تازگی ندارد،بلکه همان بافته های پیشینیان است.

* بعضی جامعه شناسان امروز نیز مذهب را زاییده جهل و خرافه می دانند،که شاید این حرف، بخاطر بعضی خرافاتی باشد که در میان اصولِ اصیلِ ادیان الهی،رخنه کرده است و در واقع ربطی به مذهب ندارد.

پیام ها:

-فرستادن پیامبران و کتب آسمانی،از شئون ربوبیِ خداوند برای هدایت و تربیت مردم است. أَنْزَلَ رَبُّکُمْ

-خوی افراد مستکبر،تحقیر کردن است،گاهی تحقیر مکتب،گاهی رهبر و گاهی امّت. إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ...

-با آنکه تنها بخشی از قرآن،داستان است نه همه ی آن،ولی همان داستان ها هم مربوط به اقوام و پیامبرانی است که مردم زمان پیامبر از بیشتر آنها بی خبر بودند.پس چگونه می توان به قرآن نسبت داد: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ ؟

لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ

آنان باید در روز قیامت،هم بار گناهان خود را به تمامی به دوش کشند و هم بخشی از بار گناهانِ کسانی که بدون علم آنان را گمراه می نمایند.

بدانید که چه بد باری را برمی دارند.

نکته ها:

* این آیه در مورد رهبران کفر است که در دنیا با تبلیغات دروغین خود سبب گمراهی مردم می شوند،لذا در قیامت،هم گناه کفر خود را به دوش می کشند و هم گناه کسانی را که باعث انحراف آنها شده اند.چنانکه در روایات می خوانیم:هر کس راه کجی را ترسیم کند،در کیفر تمام منحرفان شریک است و هر کس راه خوبی را ترسیم کند،پاداش پویندگان آن راه را نیز به او می دهند بدون آنکه از سهم او چیزی کم شود.

پیام ها:

-رهبران کفر و ضلالت از هیچ تخفیفی در کیفر برخوردار نیستند. لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَهً

-کسی که دیگران را به گناه دعوت کند،در کیفر آنان نیز شریک است. مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ

-رهبران کفر،سهم گناه خود را بطور کامل،امّا سهم گناه پیروان را به مقداری که در آن نقش داشته اند بر عهده دارند. کامِلَهً ... وَ مِنْ أَوْزارِ

-ریشه ی بسیاری از انحراف ها،جهل است و دشمن از جهل مردم برای انحراف آنها استفاده می کند. یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ

-گناه،بار است و چه بد باری. ساءَ ما یَزِرُونَ

قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ

همانا کسانی که قبل از ایشان بودند(نیز)مکر ورزیدند،پس قهر خداوند به سراغ پایه های بنای آنان آمد،پس سقف از بالای سرشان بر آنان فرو ریخت و از آنجا که اندیشه اش را نمی کردند،عذاب الهی آمد.

نکته ها:

* این آیه هم تهدیدی است برای توطئه گران و هم تسلّی خاطر پیامبر است.

پیام ها:

-توطئه در برابر حق،همواره بوده است. قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ

-آنجا که اساس دین در خطر باشد،خداوند خود وارد عمل می شود. فَأَتَی اللّهُ

-مخالفان دین و مکتب بدانند که خداوند طرفِ آنهاست. فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ

-هر کجا بنیان دین در خطر افتد،(در آیات قبل،کفّار،وحی را اساطیر معرّفی می کردند)برخورد نیز باید بنیانی باشد. فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ

-برخورد با دشمن باید بنیانی باشد نه سطحی و ظاهری،تا همه ی تشکیلات فکری و سازمانی آنها از بین رود. فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ ... فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ

-کیفرهای الهی مخصوص آخرت نیست. فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ

-گاهی بنای محکم،بجای حفاظت از جان انسان،گور خود انسان می شود.

فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ

-زمان و مکان قهر خدا،قابل پیش بینی نیست. مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ

ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ یُخْزِیهِمْ وَ یَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَی الْکافِرِینَ

(به علاوه)خداوند در روز قیامت آنان را خوار و رسوا خواهد ساخت و می گوید:شریکان من که درباره آنها(با پیامبر و مؤمنان)ستیزه و مخالفت می کردید،کجا هستند؟(در این هنگام)دانشمندان گویند:همانا امروز،ذلت و رسوایی بر کافران است.

نکته ها:

* در فرهنگ قرآن،علم و جهل معنایی گسترده تر از دانستن و ندانستن دارد.عالم کسی است که اندیشه و عمل او بر اساس حقّ و حقیقت باشد،گرچه قدرت خواندن و نوشتن هم نداشته باشد و جاهل کسی است که فکر و عمل او بر باطل باشد،گرچه همه ی علوم را نیز بداند.

قرآن،اندیشه ی شرک و بت پرستی را نشانه ی جهل می داند،چنانکه ریشه ی عمل زشتِ قوم لوط را جهل می شمرد.

در این آیه نیز، أُوتُوا الْعِلْمَ کسانی هستند که در برابر کفر و شرک،قرار گرفته اند،یعنی علم واقعی،انسان را به توحید و ایمان می رساند.

پیام ها:

-کیفر اصلیِ مجرمان،در قیامت است و هلاکت در دنیا مقدّمه ای برای آن می باشد. ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ یُخْزِیهِمْ

-آنان که در دنیا مؤمنان را خوار می شمردند،در قیامت خوار می شوند. یُخْزِیهِمْ

-به دنبال هر کس بروی،باید در قیامت جوابگو باشی. أَیْنَ شُرَکائِیَ

-در دادگاه قیامت،مشرکان حرفی برای گفتن ندارند. أَیْنَ شُرَکائِیَ

-علم واقعی که موجب ایمان و عمل می شود،هدیه ای الهی است. أُوتُوا الْعِلْمَ

اَلَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلی إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

آن کسانی که فرشتگان جانشان را می گیرند(در حالی که)به خود ستم کار بوده اند،پس(در آن موقع آنان)سر تسلیم فرو آرند(وبه دروغ گویند:)ما هیچ گونه کار بدی انجام نداده ایم.چنین نیست،بلکه قطعاً خداوند به آنچه انجام داده اید،آگاه است.

فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ

پس،از درهای دوزخ وارد شوید که جاودانه در آنجا خواهید ماند،و براستی چه بد است جایگاه متکبّران.

نکته ها:

* کفّار،به هنگام مرگ که فرشتگان جان آنها را می گیرند،هم اظهار اسلام و تسلیم می کنند و هم گذشته ی بد خود را انکار می کنند،امّا نه آن ایمان ارزش دارد،چون از روی اضطرار است نه اختیار و نه این انکار مورد قبول است چرا که خداوند به کارهای آنان آگاه است.

پیام ها:

-مرگ،نابودی نیست،بلکه قبض روح و جدا شدن روح از جسم است.

تَتَوَفّاهُمُ

-سنّت خداوند آن است که کارها را باواسطه انجام دهد. تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ

-کفر و شرک،ظلم به انسانیّت خویش است. ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ

-انسان روزی مجبور به تسلیم است،امّا دیگر چه سود؟ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ... فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ

-لحظه ی جان دادن،لحظه ی حسّاسی برای مؤمن و کافر است.در مورد کافر می فرماید: تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ و در مورد مؤمن در آیه ی نحل می فرماید: تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ

-جهنّم درهای متعدّدی دارد وهر خلاف کار از طریق خاصی،به دوزخ می رود.

أَبْوابَ جَهَنَّمَ

-ریشه ی اصلی کفر،روحیّه ی تکبرّ است. اَلْکافِرِینَ ... اَلْمُتَکَبِّرِینَ

وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ

وبه پرهیزکاران گفته شد:پروردگارتان چه نازل کرده است؟گویند:خیر (نازل کرده است)برای کسانی که نیکی کرده اند در این دنیا نیکی است و قطعاً سرای آخرت بهتر است و چه نیکوست سرای پرهیزکاران.

نکته ها:

* در آغاز اسلام،آنانکه وارد مکّه می شدند و نام قرآن و پیامبر را شنیده بودند،در برخورد با افراد مختلف،از آنها می پرسیدند: ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ خدایتان چه نازل کرده است؟در پاسخ به این افراد مشرکان می گفتند: أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ و مؤمنان می گفتند: خَیْراً آنچه را مایه خیر و سعادت است نازل فرموده است.

* آنکه در دعا از خدا حسنه می خواهد، رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً سزاوار است خود اهل احسان باشد،زیرا لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ

* دو تابلوی زیبا و روشن(مقایسه آیات تا و تا همین سوره)

مستکبرین متقین

قضاوت:

إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ

وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً

نتیجه دنیوی:

فَأَتَی اللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ

لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ

کیفر اخروی:

ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ یُخْزِیهِمْ ... فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ

وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ ... جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها

هنگام مرگ:

تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ

الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ

پیام ها:

-قضاوت حق،نیاز به روح پاک و پرهیزکار دارد. لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ... قالُوا خَیْراً

-قرآن در یک کلمه معرّفی می شود،(خیر،خوبی،مایه ی نیکی وسعادت.یک کلمه بجای صد کلمه) قالُوا خَیْراً دعوت قرآن،دعوت به خیر و نیکی است.

-نیکوکاران،در هر دو جهان به نیکی می رسند. لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ

-پاداش الهی،متناسب با عمل انسان است. لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا ... حَسَنَهٌ ، لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ...

دارُ الْمُتَّقِینَ

جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ کَذلِکَ یَجْزِی اللّهُ الْمُتَّقِینَ

به باغ هایی دائمی داخل خواهند شد که نهرها از زیر(درختان)آن جاری است،هر چه را بخواهند برای ایشان در آنجا موجود است،خداوند اینگونه پرهیزکاران را پاداش می دهد.

پیام ها:

-در بهشت،باغها و نهرها تنوع و تعدّد دارند. جَنّاتُ ، اَلْأَنْهارُ

-باغ های بهشتی،همیشه سبز است.خزان و خشکسالی ندارد. جَنّاتُ عَدْنٍ

-پاداش پرهیز از لذات حرام دنیوی،کامیابی های بی نهایت اخروی است.

ما یَشاؤُنَ

- ما یَشاؤُنَ بالاتر از ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ است.زیرا گاهی انسان چیزی را می خواهد که در آن لذّت نفس و چشم نیست،مقام عرفان و معنویّت است. لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ

-سنّت خداوند بر پاداش نیکوکاران است. کَذلِکَ یَجْزِی اللّهُ الْمُتَّقِینَ

اَلَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

به آنان که(از آلودگی های شرک و گناه)پاکند،فرشتگانی که جانشان را می ستانند،می گویند:سلام علیکم.به پاداشِ آنچه انجام داده اید،به بهشت داخل شوید.

نکته ها:

* مراد از طَیِّبِینَ با توجّه به آیات قبل که در مورد اهل کفر و شرک بود: الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ کسانی هستند که اهل شرک وگناه نبوده اند و اینها همان متقین هستند. طیب یعنی پاک از هرگونه کدورت و ناخالصی وآراسته به کمالات و محاسن.

پیام ها:

-کیفر وپاداش بعضی،از همان لحظه مرگ آغاز می شود. تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ ...

ادْخُلُوا الْجَنَّهَ در روایات نیز آمده:قبر؛یا گودالی از دوزخ است،یا باغی از بهشت.

-مرگ،نیستی نیست،گرفتن روح است. تَتَوَفّاهُمُ

-فرشتگان،مأموران الهی اند و خداوند برای هر کار مأمورانی دارد. تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ

-مرگ پاکان همراه با درود فرشتگان است. تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ

-سلام کردن،شعار فرشتگان و ادبی آسمانی است. یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ

(در سلام،دعا،سلامتی و امنیّت وجود دارد)

-بهشت را به بها دهند نه بهانه. ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَ

نظر خود را درباره «تفسیر سوره النحل» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.