زمان مطالعه: 24 دقیقه
تفسیر سوره الاحزاب

تفسیر سوره الاحزاب

تفسیر سوره الاحزاب بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً ...

تفسیر سوره الاحزاب

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً

ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند دانا و حکیم است.

نکته ها:

کلمه ی أَیُّهَا به دنبال حرف ندای یا برای آن است که غیر از مخاطب،دیگران نیز متوجّه باشند؛وقتی گفته می شود: یا رسول الله مخاطب،تنها پیامبر است،ولی یا ایها الرسول یعنی:ای مردم! من پیامبر را صدا می زنم.

پیام ها:

- پیامبر اسلام،در پیشگاه خداوند مقام خاصّی دارد. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ (در قرآن سایر انبیا با نام خوانده شده اند؛یا ابراهیم! یا نوح! یا موسی! یا یحیی! ولی یا محمّد در قرآن نیامده است.)

- حتّی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز،به موعظه ی الهی نیازمند است. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ

- دستور به پیامبر،در حقیقت دستور به پیروان است. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ

- با احیای معروف،جلو منکر را بگیریم.(اوّل،اطاعت از خدا،بعد دوری از کافران و منافقان) اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ

-پیروی از کافران و منافقان،بی تقوایی است. اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ

- کفّار و منافقان در نظر دارند به هر نحو ممکن نظر رهبران دینی را به خود جلب کنند. لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ

- زمانی می توان با انحراف ها و پیشنهادهای سازشکارانه مبارزه کرد که ایمان و تقوا قوی باشد. اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ

-کافران و منافقان در یک خط هستند. الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ

- اطاعت از خدای علیم و حکیم توجیه دارد، عَلِیماً حَکِیماً ولی پیروی از کافران و منافقان بی علم وحکمت چه توجیهی دارد؟ اِتَّقِ اللّهَ ... عَلِیماً حَکِیماً

- سرچشمه ی دستورهای خداوند مبنی بر ترک اطاعت از کفّار و منافقین،علم و حکمت اوست. عَلِیماً حَکِیماً

وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً

و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن که خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.

پیام ها:

- هرگاه راه انحرافی را می بندید،راه روشنی را باز بگذارید. لا تُطِعِ - وَ اتَّبِعْ

- راه رسیدن به تقوا،تنها پیروی از وحی است.(در آیه ی قبل فرمود: اتَّقِ اللّهَ ، در این آیه می فرماید: اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ )

- وحی،از شئون ربوبیّت خداوند است. مِنْ رَبِّکَ (پیروی از وحی،وسیله ی رشد و تربیت شماست.) رَبِّکَ

- ایمان به علم الهی،قوی ترین اهرم برای پیروی از وحی است. وَ اتَّبِعْ ... إِنَّ اللّهَ ... خَبِیراً

وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ وَ کَفی بِاللّهِ وَکِیلاً

و بر خداوند توکّل کن،و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان(تو)است.

ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللاّئِی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ وَ اللّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ

خداوند برای هیچ مردی در درونش دو دل قرار نداده است؛و هرگز همسرانی را که مورد ظِهار قرار می دهید مادران شما قرار نداده؛(و نیز) فرزند خوانده های شما را پسر(واقعی)شما قرار نداده است.این(قرار دادن همسر به منزله ی مادر و فرزند خوانده به منزله ی فرزند)سخنی است که شما به زبان می گویید،و خداوند حقّ می گوید و اوست که به راه (راست)هدایت می کند.

نکته ها:

* ادعیاء جمع دعی ،به معنای ادّعا و نسبت فرزند و یا چیزی دیگر به دیگران است.

* ظهار یعنی آنکه مردی به همسرش بگوید:تو همچون مادرم بر من حرام هستی.این کار که در زمان جاهلیّت به عنوان نوعی طلاق رسم بوده،حرام است و کفّاره دارد.برای توضیح بیشتر به کتاب های فقهی مراجعه کنید.

قرآن،احساسات و عواطف و گرایش های درونی را به قلب انسان نسبت می دهد.

پیام ها:

- پیروی نکردن از کافران و منافقان و پیروی از وحی،مشکلاتی دارد که راه مبارزه با آن توکّل به خداست. لا تُطِعِ - وَ اتَّبِعْ - وَ تَوَکَّلْ

- سعی کنیم دلیل دستورها را بیان کنیم. تَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ - کَفی بِاللّهِ وَکِیلاً (کسی که خدا دارد چه ندارد؟)

- گرایش های قلبی و فطری انسان،یک چیز بیشتر نیست و هر چه انسان بر خلاف آن بگوید یا عمل کند،نفاق شخصی اوست نه اراده ی الهی.و ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ

- در یک دل،دو دوستی متضادّ جمع نمی شود. مِنْ قَلْبَیْنِ (دوستی و پیروی از وحی،با ولایت و پیروی از کافران و منافقان سازگار نیست.)

-رابطه ی پدر و مادر با فرزند،یک رابطه ی حقیقی و طبیعی است نه تشریفاتی و قراردادی. (نه همسر،مثل مادر می شود، ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللاّئِی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ و نه فرزند خوانده،فرزند می شود. ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ

- یکی از وظایف انبیا،زدودن خرافات از جامعه است. ما جَعَلَ ... ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ

- معیار حقّ و باطل،وحی الهی است،نه رسم و رسوم و آداب و عادات اجتماعی. ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ وَ اللّهُ یَقُولُ الْحَقَّ

اُدْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالِیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً

آنان(پسر خواندگان)را به نام پدرانشان بخوانید،که این نزد خداوند عادلانه تر است،پس اگر پدرانشان را نمی شناسید،آنان برادران دینی و موالی شما هستند؛و در آنچه(پیش از این)خطا کردید(و پسر خواندگان را فرزند خود دانستید)گناهی بر شما نیست،ولی در آنچه دل هایتان قصد و عمد داشته(مسئولید)و خداوند آمرزنده ی مهربان است.

پیام ها:

- رابطه ی نسبی افراد را با پدران واقعی شان حفظ کنیم. ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ (در

شناسنامه ی افراد باید نام پدرشان باشد.)

- با افرادی که پدرشان شناخته شده نیست،محترمانه،عاطفی و برادرانه رفتار کنیم. فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ (افرادی در جنگ ها اسیر و سپس مسلمان می شدند، ولی مسلمانان پدر آنان را نمی شناختند.)

- برادر دینی ،یک اصطلاح قرآنی است. فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ

- برده های آزاد شده ای را که پدرشان معلوم نیست،دوست و مولی بخوانید. وَ مَوالِیکُمْ

-قصد،نیّت و آگاهی،در ارتکاب جرم مؤثّر است. أَخْطَأْتُمْ - تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ

- تغییر آگاهانه ی شناسنامه ها و نسبت ها جرم است. وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ

- به حساب نیاوردن گناهان غیر عمد و خطایی،برخاسته از آمرزندگی و مهربانی خداوند است. لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ ... وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً

-مغفرت خداوند همراه با مهربانی و شفقت است. غَفُوراً رَحِیماً

اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ إِلاّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً

پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است،و همسران او(در حرمت نکاح مانند)مادران مؤمنان محسوب می شوند،و در کتاب خداوند، خویشاوندان(نسبی)بعضی نسبت به بعضی از مؤمنان و مهاجران(که قبلاً بر اساس ایمان و هجرت ارث می بردند،در ارث بردن)اولویّت دارند،مگر آن که بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید(و سهمی از اموال خود را در قالب وصیّت به آنان بدهید)؛این(حکم)در کتاب(الهی)نوشته شده است.

نکته ها:

در تفسیر مجمع البیان می خوانیم:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میان مسلمانان (انصار و مهاجرین) عقد اخوّت برقرار کرده بود،به گونه ای که مثل برادر حقیقی از یکدیگر ارث می بردند،زیرا مهاجران در آغاز،از وطن و اموال و بستگان خود دور شده بودند و عقد اخوّت،این موارد را جبران می کرد تا آنکه آیه نازل شد و چنین ارثی را لغو کرد و فرمود:ملاک ارث بردن، خویشاوندی است.

هنگامی که فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حرکت برای جنگ تبوک صادر شد، بعضی گفتند:ما باید از والدین خود اجازه بگیریم.این جمله نازل شد که النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم که به فرمان خداوند،حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود منصوب فرمود،قبل از معّرفی و نصب آن حضرت،جمله ی أ لست اولی بکم من انفسکم را بیان فرمودند و از آنان اقرار گرفتند که آیا طبق آیه قرآن،من از شما حتّی نسبت به خودتان اولویّت ندارم؟! همه گفتند:بله.

آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: من کنت مولاه فهذا علی مولاه

اولویّت پیامبر بر مؤمنان،در مسایل حکومتی و فردی و تمام امور است. النَّبِیُّ أَوْلی چنانکه در آیه ی همین سوره می خوانیم:برای هیچ زن و مرد با ایمانی در برابر قضاوت پیامبر حقّ انتخاب و اختیاری نیست. ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَی اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ در روایات بسیاری آمده است:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،این اولویّت را برای امامان معصوم علیهم السلام نیز قائل بودند.

در حدیث می خوانیم:رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

والذّی نفسی بیده لا یؤمن احدکم حتّی اکون احَبَّ الیه من نفسه و ماله و ولده والناس اجمعین سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، ایمان هیچ یک از شما کامل نیست،مگر این که مرا از جان و مال و فرزند و از همه ی مردم بیشتر دوست داشته باشد

پیام ها:

- پیامبر،بر تمام مؤمنان ولایت کامل دارد و ولایت آن حضرت بر مردم،از ولایت خودشان بر امورشان برتر است. النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ (در جامعه اسلامی،باید دین سالاری باشد.)

- لازمه ی ایمان به خداوند،پذیرش ولایت رسول خداست. النَّبِیُّ أَوْلی

- احترام همسران پیامبر لازم است. أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ (حتّی پس از رحلت پیامبر،کسی حقّ ندارد با همسران پیامبر ازدواج کند.)

- قرار گرفتن همسران پیامبر به منزله ی مادر،سبب ارث بردن آنان از مردم نمی شود. وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ

-خویشاوندی و پیوندهای خانوادگی،اولویّت آور است. أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ

- قوانین ثابت ارث،مانع رسیدگی به وضعیّت دوستان محروم نشود. إِلاّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً

- اولویّت خویشاوندان در ارث،بعد از عمل به وصیّت است. وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ ... إِلاّ أَنْ تَفْعَلُوا ...(آری،اگر فردی وصیّت کرد که بخشی از مال او صرف دوستانش شود،اوّل باید به وصیّت عمل شود و سپس تقسیم شود.)

-احکام ومسایل حقوقی را در امور خانوادگی جدّی بگیریم. فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً

- ثبت و ضبط امور،کاری الهی است. فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً

وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً

(و به یاد آور)هنگامی که ما از پیامبران پیمان گرفتیم،و(همچنین)از تو واز نوح و ابراهیم و موسی و عیسی فرزند مریم،و از همه ی آنان پیمانی استوار گرفتیم(که در ادای مسئولیّت و دعوت کوتاهی نکنند).

نکته ها:

از میان پیامبران،پنج نفر اولوا العزم یعنی دارای کتاب و شریعت بوده و از جایگاه خاصّی نزد خداوند برخوردار بوده اند،این آیه آنان را به خصوص نام برده است.

البتّه پیامبر اسلام قبل از بقیه بیان شده،که دالّ بر عظمتی دیگر است،چنانکه از مادر حضرت عیسی نام برده شده که بیانگر موقعیّت ویژه حضرت مریم و تولّد معجزه آسای آن حضرت است.

پیام ها:

- برای آماده سازی روحی و تربیتی،آشنایی با تاریخ و سنّت های الهی لازم است. (اگر ما از تو میثاق می گیریم،سنّت و برنامه ی ما این است که از همه ی انبیا پیمان گرفته ایم.) أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ

- اگر پیامبر اولی بر مردم است،مسئولیّت و پیمان سختی نیز بر عهده ی اوست.

أَخَذْنا - مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ هر کس مقام برتری دارد،وظیفه اش سخت تر است.

(خداوند از همه ی انبیا میثاق گرفت ولی از پیامبران اولوالعزم،میثاق غلیظ گرفت.) مِیثاقاً غَلِیظاً

لِیَسْئَلَ الصّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً أَلِیماً

(خداوند از پیامبران پیمان محکم گرفت)تا راستگویان را از صداقتشان (در ایمان و عمل صالح،)بازخواست کند؛و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است.

نکته ها:

شاید مراد از صادقین،انبیا باشند،یعنی خداوند از آنان پیمان گرفت تا در قیامت طبق همان پیمان و اقرار بازخواست کند و شاید مراد این باشد که خداوند از انبیا در ابلاغ وحی الهی به مردم پیمان سخت گرفت تا بشود از صداقت یا کفر مردم بازخواست کرد.

در قرآن،صادقان جایگاه خاصّی دارند که با تعبیر صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ ، أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ و کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ از آنان یاد شده است.

امام صادق علیه السلام فرمود: در صورتی که راستگو از راستی اش سؤال می شود که به چه انگیزه ای بوده و بر طبق آن جزا داده می شود،پس حال دروغگو چگونه خواهد بود؟!

در این آیه به جای آنکه در مقابلِ کافرین،مؤمنان قرار گیرد، صادقین آمده است. یعنی لازمه ی تفکیک ناپذیر ایمان،صداقت است.

پیام ها:

- پیمان گرفتن های الهی،هدفدار است و هدف،تفکیک صادقان از کافران است. لِیَسْئَلَ الصّادِقِینَ - أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً

ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید،آن گاه که (دشمنان شما در قالب)لشکریانی به سراغتان آمدند،ولی ما(برای دفاع از شما)تند بادی(سخت)و لشکریانی که آنها را نمی دیدید بر آنان فرستادیم،(و بدین وسیله دشمنان را قلع و قمع کردیم)،و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست.

نکته ها:

این آیه و شانزده آیه پس از آن،به جنگ احزاب مربوط است که در سال پنجم هجری واقع شد. در این جنگ که یهودیان و مشرکان و منافقان قصد کودتا و تصرّف مدینه را داشتند، مسلمانان با پیشنهاد سلمان فارسی و موافقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اطراف مدینه را خندق کندند و در برابر دشمن استقامت کردند.در حفر خندق نیز، اوّلین کلنگ را خود رسول اللّه به زمین زد و هر بار که بر اثر اصابت کلنگ به سنگ برقی می جهید، پیامبر پیروزی اسلام بر منطقه ای از جهان را بشارت می داد.خداوند در این نبرد به وسیله ی وزش باد و نزول فرشتگان مسلمانان را یاری کرد.

پیام ها:

- شرط دریافت امدادهای الهی،ایمان و تلاش است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ (مسلمانان آماده ی دفاع شدند،خندق کندند و سپس یاری شدند.)

- یاد نعمت ها،مورد سفارش خداوند است. اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ یاد امدادهای الهی، روحیّه ی رزمندگان را بالا می برد.

- انسان در معرض فراموشی نعمت است و به تذکّر نیاز دارد. اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ

- پاسخ جنود را باید با جنود داد. جاءَتْکُمْ جُنُودٌ - فَأَرْسَلْنا ... جُنُوداً

-پیروزی ها را از خدا بدانیم. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ

- با اراده خداوند بادها هم سرباز می شوند. فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً

- فرشتگان،هم به مؤمنان دعا می کنند و هم آنان را بشارت و امداد می دهند.

فَأَرْسَلْنا - جُنُوداً

-اگر خداوند ببیند که ما به وظیفه ی خود عمل می کنیم،امدادهای خود را بر ما نازل می کند. کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً

إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَا

آن گاه که دشمنان از بالا و پایین(شهر)شما به سراغتان آمدند(و مدینه را محاصره کردند)،و آن گاه که چشم ها(از ترس)خیره شده بود و جان ها به حنجره ها رسیده بود،و به خداوند گمان های(بدی)می بردید.

هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِیداً

آن جا بود که مؤمنان آزمایش شدند و به لرزه ی سختی دچار شدند.

پیام ها:

- زمانی مزه ی الطاف الهی را می چشید که صحنه های تلخ را نزد خود مجسّم کنید. إِذْ جاؤُکُمْ - إِذْ زاغَتِ

- مسلمانان باید مراقب تمام مرزهای کشور خود باشند. فَوْقِکُمْ - أَسْفَلَ مِنْکُمْ

- حالت های روحی در جسم اثر می گذارد.(ترسیدن سبب می شود که چشم و دل کار عادّی خود را از دست بدهند،خیره شدن چشم و تند شدن ضربان قلب نمونه آن است.) زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ

- بعضی مؤمنان،به هنگام بروز پیش آمدهای سخت به قدرت خداوند سوءظن می برند. تَظُنُّونَ بِاللّهِ

-مؤمن در معرض ابتلا و آزمایش است. ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ

- جنگ،ترس،وحشت و شرایط سخت،وسیله آزمایش اند. هُنالِکَ ابْتُلِیَ

- در سختی ها،انسان ها شناخته و صف ها جدا می شوند. هُنالِکَ ابْتُلِیَ (در میدان های جنگ،از حضور روشنفکرنماها و منافقان خبری نبود.)

-استواری انسان،در گرو استواری روحیّه ی اوست.(اگر روح ضربه دید انسان متزلزل می شود.) زُلْزِلُوا

وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاّ غُرُوراً

و آن گاه که منافقان و کسانی که در روحشان بیماری(شکّ و تردید)بود، گفتند:خدا و پیامبرش جز وعده های فریبنده به ما ندادند.

پیام ها:

- تلاش های تبلیغاتی منافقان دائمی است. یَقُولُ الْمُنافِقُونَ

- مأیوس کردن رزمندگان و تضعیف روحیّه ی آنان،نشانه ی انحراف و نفاق است. ما وَعَدَنَا اللّهُ ...

- در میان یاران پیامبر،برخی دچار شک و تردید و برخی دچار نفاق و دورویی بودند. ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاّ غُرُوراً

وَ إِذْ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَهٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً

و آن گاه که گروهی از آنان گفتند:ای مردم مدینه!(در صحنه جنگ)برای شما جای ماندن نیست، پس برگردید.و گروهی از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت)می خواستند (و) می گفتند:همانا خانه های ما بی حفاظ است.در حالی که بی حفاظ نبود و آنان جز فرار(از جنگ)قصد دیگری نداشتند.

پیام ها:

- گروهی از منافقان با شایعه پراکنی، قالَتْ طائِفَهٌ ... لا مُقامَ لَکُمْ و گروهی با فرار از جبهه، یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ در صدد تضعیف روحیه مؤمنان بودند.

- از تبلیغات منافقان برای دلسرد کردن رزمندگان،غافل نباشیم. لا مُقامَ لَکُمْ

- فرمانده جنگ،شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ

- قوای مسلح باید به قدری منظم باشد که هیچ کس حقّ خروج از لشکر را بدون مرخصی نداشته باشد. یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ

- آرامش و امنیّت فکری و خانوادگی برای رزمنده به قدری ضروری است که منافقان،دغدغه آن را بهانه ترک جبهه خود قرار دادند. إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَهٌ

- کسی که از خانه و زندگی دل نکند،نمی تواند موفّق باشد. إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَهٌ

- منافق،ترسو و بهانه گیر است.(به خاطر نداشتن شهامت،به جای موضع گیری صریح،بهانه گیری می کند.) بُیُوتَنا عَوْرَهٌ

- دشمن از مذهب،علیه مذهب استفاده می کند.(بهانه ی منافقان حفظ ناموس بود که یک دستور مذهبی است.) بُیُوتَنا عَوْرَهٌ

- وحی،افکار پلید منافقان را آشکار و آنان را رسوا می کند. وَ ما هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً

وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَهَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاّ یَسِیراً

و(آن منافقان و بیمار دلان چنان بودند که)اگر(دشمنان)از اطراف مدینه بر آنان وارد می شدند و از آنان تقاضای فتنه گری می کردند،به سرعت می پذیرفتند،و جز مدّت کمی درنگ نمی کردند.

وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤُلاً

در حالی که آنان پیش از این با خداوند پیمان بسته بودند که(به دشمن) پشت نکنند؛و پیمان الهی بازخواست شدنی است.

نکته ها:

فرار نکردن از جبهه و جنگ، لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ از شروط ایمان به خدا و پیامبر است؛

خداوند می فرماید:این عهد مورد بازخواست و سؤال واقع خواهد شد. کانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤُلاً

پیام ها:

- دشمن برای ایجاد فتنه از منافقان داخلی کمک می گیرد. سُئِلُوا الْفِتْنَهَ

- منافقان به راحتی از حقّ برگشته،به دشمن رو می کنند و فتنه به پا می نماید. لَآتَوْها

- پذیرش درخواست کافران به صورت عجولانه و بی تفّکر،نشانه ی بی هویّتی است. سُئِلُوا ... ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاّ یَسِیراً

- پیمان بستن مهم نیست،وفاداری مهم است. عاهَدُوا اللّهَ ... لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ

-پیمان خداوند را سرسری نگیریم که قطعاً مورد سؤال و توبیخ قرار می گیریم.

کانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤُلاً

قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاّ قَلِیلاً

بگو:اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید،این فرار هرگز برای شما سودی ندارد و (بر فرض که سودتان دهد)در آن صورت جز بهره اندکی نخواهید برد.

پیام ها:

- از مقدّرات حتمی خداوند،نظیر مرگ نمی توان فرار کرد. لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ ... مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ

- به خاطر کامیابی زودگذر،سعادت ابدی را از دست ندهید. لا تُمَتَّعُونَ إِلاّ قَلِیلاً

قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَهً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً

بگو: اگر خداوند برای شما رنجی یا رحمتی اراده کند،کیست که شما را در برابر (اراده)خداوند مصون بدارد؟ در حالی که آنان غیر از خداوند برای خود نه کارسازی می یابند و نه یاری دهنده ای.

نکته ها:

اراده خداوند در مورد بروز گرفتاری و سختی برای انسان بدین معناست که انسان با اختیار خود و انجام اعمال ناشایست(مانند فرار از جنگ)،خود را به سمت آتش قهر الهی می کشاند و چون تمام کارها به اراده ی الهی صورت می گیرد،این گرفتاری ها به خداوند نسبت داده می شود.

پیام ها:

- وجدان ها را با طرح سؤال بیدار کنید. قُلْ مَنْ ... یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللّهِ

- رحمت و عذاب،تلخی و شیرینی،در مدار اراده ی خداوند به انسان می رسد.

أَرادَ بِکُمْ سُوءاً - أَرادَ بِکُمْ رَحْمَهً (البتّه اراده ی سوء یا رحمت خداوند،با توجّه به حکمت است.)

قَدْ یَعْلَمُ اللّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ وَ الْقائِلِینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنا وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاّ قَلِیلاً

بدون شک خداوند کسانی از شما که مردم را(از جبهه و جهاد)باز می داشتند و کسانی را که به برادران خود می گفتند:به سوی ما بیایید(و خود را به کشتن ندهید)به خوبی می شناسد؛(آنان ضعیف و ترسو هستند)و جز اندکی به جبهه نمی روند.

نکته ها:

* معوق به معنای باز دارنده و بأس به معنای سختی و میدان کارزار و جهاد است.

در قرآن به انواع برادری اشاره شده است:

الف:برادری طبیعی که از طریق والدین می باشد.

ب:برادری دینی که به واسطه ی هم کیشی حاصل می شود إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ

ج:برادری سیاسی و حزبی که در این آیه به آن اشاره شده است.

د:برادری رفتاری که به واسطه ی پیروی حاصل می شود.چنانکه مبذّرین،برادران شیطان معرّفی شده اند. إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ

مراد از جمله الْقائِلِینَ لِإِخْوانِهِمْ ،دعوت منافقان از مسلمانان ضعیف الایمان برای ترک جبهه است.

پیام ها:

- خداوند به تمام حرکات و تبلیغات سوء دشمنان،آگاه است. یَعْلَمُ اللّهُ

- منافقان بزدل که خود از جبهه فرار می کنند،مانع حضور دیگران در جبهه می شوند. اَلْمُعَوِّقِینَ ... اَلْقائِلِینَ

- هر گونه دلسرد کردن رزمندگان،نزد خداوند گناه است. یَعْلَمُ اللّهُ ... اَلْقائِلِینَ ...

هَلُمَّ إِلَیْنا

- جبهه رفتن مهم نیست،جبهه ماندن مهم است. لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاّ قَلِیلاً

أَشِحَّهً عَلَیْکُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدادٍ أَشِحَّهً عَلَی الْخَیْرِ أُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللّهُ أَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیراً

در حالی آنان بر یاری شما بخیل هستند،که هرگاه(لحظات)بیم(و جنگ) پیش آید،آنان را می بینی چنان به تو می نگرند که چشمانشان(در حدقه) می چرخد،همچون کسی که مرگ او را فرا گرفته،پس همین که ترس از میان رفت،زبان های تند و خشن(خود را)بر شما می گشایند،در حالی که نسبت به خیر(مال و غنیمت)بخیل هستند،آنان ایمان(واقعی)ندارند و خداوند اعمالشان را محو نموده؛و این کار بر خداوند آسان است.

نکته ها:

کلمه ی أَشِحَّهً جمع شحیح از شح به معنای بخلی است که همراه با حرص باشد.

سَلَقُوکُمْ از سلق ،به معنای مغلوب کردن و شکست دادن است،یعنی می خواهند با تبلیغات و زخم زبان خود مسلمانان را مغلوب کنند و شکست دهند. حِدادٍ جمع حدید به معنای تیز و خشن است.

پیام ها:

- منافقان،هرگز خیرخواه شما نیستند؛به هنگام خطر از کمک و حضور در جبهه بخل می ورزند، أَشِحَّهً عَلَیْکُمْ و پس از برطرف شدن خطر،به جمع غنائم حریص هستند. أَشِحَّهً عَلَی الْخَیْرِ

- منافقان،تلخی ها را از جانب پیامبر و مسلمانان می بینند. فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ ...

یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ

- منافقان در شرایط بحرانی تعادل خود را از دست می دهند. فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ ...تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ

- حالات روحی،در چهره ی انسان اثر می گذارد. تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ

-منافقان،کم کار و پرگو هستند.هنگام جنگ و سختی ترسوترین مردم و هنگام آرامش طلبکارترین مردم هستند. أَشِحَّهً عَلَیْکُمْ - أَشِحَّهً عَلَی الْخَیْرِ

- ترس،بخل،زخم زبان و توقّع نابجا از نشانه های بارز منافقان است. أَشِحَّهً -تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ - بِأَلْسِنَهٍ حِدادٍ

- حبط اعمال گناهکاران،حکیمانه و بر اساس عملکرد خود انسان است. لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللّهُ أَعْمالَهُمْ

-نفاق،عامل حبط و تباه شدن اعمال است. فَأَحْبَطَ اللّهُ أَعْمالَهُمْ

- رفتار منافقان،(بخل،زخم زبان و دلسرد کردن مردم از حضور در جبهه و...) نمی تواند مشکلی برای اراده خداوند به وجود آورد. کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیراً

یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُمْ وَ لَوْ کانُوا فِیکُمْ ما قاتَلُوا إِلاّ قَلِیلاً

(آنها به قدری وحشت زده شده اند که)می پندارند احزاب(مشرک و یهود مهاجم) هنوز پراکنده نشده اند و اگر(بار دیگر)دسته های دشمن(به سراغ مسلمانان)آید،دوست دارند کاش میان اعراب بادیه نشین بودند(و درگیر جنگ نمی شدند)و تنها از اخبار (مربوط به)شما جویا می شدند و این افراد اگر در میان شما بودند جز اندکی نمی جنگیدند.

نکته ها:

به عربِ شهرنشین عربی و به عرب بادیه نشین اعرابی گویند.کلمه ی بادُونَ جمع بادی است و به کسی گفته می شود که در بادیه و بیابان ساکن باشد.

پیام ها:

- افراد ترسو و سست ایمان،همواره دشمن را قوی تر از مسلمانان تصوّر می کنند. (منافقان گمان می کردند تا احزابِ یهود و مشرک مدینه را فتح نکنند پراکنده نخواهند شد). یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا

- خود باختگی،قدرت فهم واقعیّات را از انسان می گیرد. یَحْسَبُونَ ... لَمْ یَذْهَبُوا

- افراد سست ایمان،زندگی در جوامع دور از فرهنگ را بر زندگی در جامعه ی دینی،ترجیح می دهند. یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ

- افراد سست ایمان به جای حضور در صحنه جامعه،به خواندن روزنامه ها و شنیدن اخبار رادیوها سرگرمند. یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُمْ

-افراد سست ایمان،اهل نبرد و استقامت نیستند. ما قاتَلُوا إِلاّ قَلِیلاً

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً

همانا برای شما در(سیره ی)رسول خدا الگو و سرمشقی نیکوست،(البتّه) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.

نکته ها:

* أُسْوَهٌ در مورد تأسّی و پیروی کردن از دیگران در کارهای خوب به کار می رود.در قرآن دوبار این کلمه درباره ی دو پیامبر عظیم الشّأن آمده است:یکی درباره حضرت ابراهیم علیه السلام و دیگری درباره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله.جالب آن که اسوه بودن حضرت ابراهیم در برائت از شرک و مشرکان است و اسوه بودن پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگی در برابر دشمن مطرح شده است.

نقش پیامبر در جنگ احزاب،الگوی فرماندهان است:هدایت لشکر،امید دادن،خندق کندن،شعار حماسی دادن،به دشمن نزدیک بودن و استقامت نمودن.حضرت علی علیه السلام فرمود:در هنگامه ی نبرد،خود را در پناه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار می دادیم و آن حضرت از همه ی ما به دشمن نزدیک تر بود. اتقینا برسول الله صلی الله علیه و آله فلم یکن منا اقرب الی العدو منه

این آیه در میان آیات جنگ احزاب است؛امّا الگو بودن پیامبر،اختصاص به مورد جنگ ندارد و پیامبر در همه ی زمینه ها،بهترین الگو برای مؤمنان است.

پیام ها:

- در الگو بودن پیامبر شک نکنید. لَقَدْ

- الگو بودن پیامبر،دائمی است. کانَ

- گفتار،رفتار و سکوت معنادار پیامبر حجّت است. لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ

- معرّفی الگو،یکی از شیوه های تربیت است. لَکُمْ - أُسْوَهٌ

-باید الگوی خوب معرّفی کنیم،تا مردم به سراغ الگوهای بَدَلی نروند. رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ

- بهترین شیوه ی تبلیغ،دعوت عملی است. أُسْوَهٌ

- کسانی می توانند پیامبر اکرم را الگو قرار دهند که قلبشان سرشار از ایمان و یاد خدا باشد. لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ ...

-الگوها هر چه عزیز باشند؛امّا نباید انسان خدا را فراموش کند. رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ - ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً

وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً

و همین که مؤمنان دسته ها(ی لشکر دشمن)را دیدند،گفتند:این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده،و خدا و رسولش راست گفتند.و (دیدن لشکر مهاجم)جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.

نکته ها:

در آیه ی خواندیم که منافقان و بیمار دلان وعده های پیامبر را فریب نامیدند، ولی در این آیه مؤمنان،این وعده ها را واقعی و صادق می دانند.

در دو آیه قبل بیان شد که گروهی از افراد سست ایمان آرزو داشتند هنگام حمله ی دشمن، در مناطق دور از جبهه بودند،ولی در این آیه می فرماید:مؤمنان با دیدن دشمن، به ایمان و تسلیمشان در برابر خدا افزوده می شود.

پیام ها:

- ایمان عامل قدرت است. رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا ...

- منافقان،دشمنی را که حضور ندارد،حاضر می پندارند؛ یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا ولی مؤمنان،دشمنان موجود و مهاجم را ناچیز می شمرند. وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ ...- هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ

- هجوم دشمنان متّحد،برای مؤمن غیر منتظره نیست. هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ

- سخن رسول خدا،همان سخن خداست. وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ

-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مسلمانان را از وقوع جنگ احزاب باخبر نموده بود. هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ

- مؤمنان،تحقّق وعده های خدا و رسولش را حتمی می دانند. وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ - صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ

- جبهه و جنگ برای مؤمن،بستر رشد و ترقّی است. ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً

-مؤمنان،از تعداد و تشکّل دشمنان نمی ترسند. ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً

- ایمان و تسلیم دارای درجات و مراتبی است. ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً

- تحقق یافتن وعده های خدا و رسول،بر ایمان مؤمنان می افزاید. وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ ... ما زادَهُمْ إِلاّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً

از میان مؤمنان مردانی هستند که آنچه را با خداوند پیمان بسته بودند صادقانه وفا کردند(و خود را آماده ی جهاد نمودند)،برخی از آنان پیمانشان را عمل کردند(و به شهادت رسیدند)و بعضی دیگر در انتظار (شهادت)هستند،و هرگز(عقیده و پیمان خود را)تغییر ندادند.

نکته ها:

کلمه ی نحب دارای معانی زیادی است ولی در این جا به معنای نذر و عهد و پیمانی است که چه بسا انجام آن منجر به مرگ یا خطر بزرگی شود.

در برابر گروهی که خواهان زندگی در رفاه بودند، یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ گروهی در انتظار شهادتند. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ

امام حسین علیه السلام در کربلا هنگام وداع با اصحابش و گاهی بالای سر شهدا این آیه را تلاوت می فرمود.

پیام ها:

- همه ی اصحاب پیامبر و مؤمنان در یک درجه نیستند. مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

- نقل کمالات دیگران یکی از راه های تربیت است. مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ ...

- دفاع از حقّ تا مرز شهادت،نشانه ی صداقت در ایمان است. صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ

- تعهّد،لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است. صَدَقُوا ما عاهَدُوا

-بزرگداشت شهدا،پیام و درسی قرآنی است. فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ

- انتظار شهادت نیز یک ارزش است. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ آمادگی برای لقای خداوند، از صفات مؤمنان است.

- باب شهادت باز است. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ

-شهادت برخی مؤمنان،عامل عقب نشینی یا دلسردی دیگر مؤمنان نمی شود.

(مؤمن با این که شهادت دوستان و عزیزان خود را می بیند،باز خود در انتظار شهادت است) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ

- مؤمنان واقعی پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّی شهادت دوستان و عزیزان،روحیه آنان را تغییر نمی دهد. وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً

لِیَجْزِیَ اللّهُ الصّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً

تا خداوند صادقان را به خاطر صداقتشان پاداش دهد،و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند یا (اگر توبه کنند)لطف خود را بر آنان باز گرداند زیرا که خداوند آمرزنده ی مهربان است.

نکته ها:

کلمه توبه اگر با حرف الی بیاید،منظور توبه بندگان به درگاه خداوند است و اگر با علی بیاید،منظور توجّه و لطف خداوند به بندگان است. یَتُوبَ عَلَیْهِمْ

پیام ها:

- حوادث تلخ و سخت هدفدار است،تا استعدادها شکوفا شود و انسان با کوشش و تلاش به پاداش برسد. لِیَجْزِیَ

- با پاداش دادن به راستگویان،دیگران را به صداقت تشویق کنیم. لِیَجْزِیَ اللّهُ الصّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ

- نجات در راستگویی است. لِیَجْزِیَ ... بِصِدْقِهِمْ

- دریافت پاداش بر اساس صداقت در عمل است. بِصِدْقِهِمْ

-بشارت،قبل از انذار است. لِیَجْزِیَ - یُعَذِّبَ

- هیچ عملی بدون پاداش نیست.(نه صدق صادقین ونه نفاق منافقین) لِیَجْزِیَ - یُعَذِّبَ

- لطف خداوند،از منافقان نیز دورنیست،به شرط آنکه خود بخواهد. أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ

-توبه پذیری خداوند،با لطف او همراه است. غَفُوراً رَحِیماً

وَ رَدَّ اللّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً وَ کَفَی اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ وَ کانَ اللّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً

و خداوند کسانی را که کفر ورزیدند با دلی پر از خشم برگرداند،بدون آن که هیچ خیری(پیروزی و غنیمتی)به دست آورند،و خداوند مؤمنان را از جنگ بی نیاز ساخت(و آنان را پیروز کرد)،و خداوند،توانای شکست ناپذیر است.

نکته ها:

در جنگ احزاب،همین که حضرت علی علیه السلام عَمربن عَبدُودّ ،پهلوان نامی عرب را که از خندق گذشت به قتل رساند،آنها حساب کار خود را کرده،باز گشتند.

پیام ها:

- از همبستگی دشمنان نهراسیم. رَدَّ اللّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا با این که در جنگ احزاب، سه گروه مشرکان،یهودیان و منافقان علیه مسلمانان متّحد شدند،ولی بدون دست یابی به پیروزی و غنائم سرگشته برگشتند.

- فراز و نشیب جنگ ها از تحت اراده الهی خارج نیست. رَدَّ اللّهُ - کَفَی اللّهُ

- در جنگ احزاب(خندق)،امدادهای غیبی در کار بود. رَدَّ اللّهُ - کَفَی اللّهُ

- گاهی باید از نگاه مخالف سخن گفت. لَمْ یَنالُوا خَیْراً پیروزی بر اسلام وگرفتن غنایم،از دیدگاه کفّار خیر بود.

-هدف جنگ های دشمن،رسیدن به پیروزی یا کسب غنائم،کشور گشایی و یا حفظ منافع خود است. لَمْ یَنالُوا خَیْراً ولی هدف جنگ های اسلامی، إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ است یعنی:یا انجام وظیفه ی دینی و دعوت و ارشاد ناآگاهان و رفع موانع گسترش حقّ و یا رسیدن به شهادت و لقای حق.

- سرچشمه ی عزّت و قدرت مسلمانان،خداست. کَفَی اللّهُ - کانَ اللّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً

وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصِیهِمْ وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً

و خداوند کسانی از اهل کتاب(یهودیان)را که از مشرکان عرب پشتیبانی می کردند،از برج و قلعه های مرتفعشان پایین کشید و در دل های آنان ترس و وحشت افکند،(که در نتیجه شما مسلمانان)گروهی(از آنان)را کشتید و گروهی را اسیر کردید.

وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً

و سرزمین آنان وخانه ها واموالشان و(نیز)زمینی را که در آن گام ننهاده بودید در اختیار شما گذاشت،و خداوند بر هر کاری تواناست.

نکته ها:

* صیاصی جمع صیصه به معنای قلعه های محکم است و به هر وسیله ی دفاعی مثل شاخ گاو و شاخک های پای خروس نیز گفته می شود.

این آیه اشاره به غزوه ی بنی قریظه دارد یهود بنی قریظه در جنگ احزاب به خیال

پیروزی،پیمان خود را با مسلمانان شکستند و در قالب ستون پنجم دشمن به مشرکان مکّه در جنگ احزاب کمک کردند ولی با رسوایی،شکست خوردند و تسلیم شدند.

در مدینه سه طا

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره الاحزاب» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.