- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلمنامه فیلم سال دوم دانشکده من
نگاهی به فیلمنامه فیلم سال دوم دانشکده من
اسکلت قوی، بنایی مستحکم و زیبا، نمایی دلفریب
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی نقد از فاخته الله مراد
فیلم" سال دوم دانشکده ی من" با باقی فیلم هایی که رسول صدرعاملی برای پرداختن به مشکلاتی که دختران جوان با آن ها دست به گریبان می شوند، یک تفاوت اساسی داشت، و آن این که در فیلم های دیگرش به مشکلاتی پرداخته که دیگران و جامعه برای قهرماناصلی به وجود می آورند، مانند عدم درک پدر و مادر از روحیات دخترشان، عشق های زودهنگام و گذرا و...
اما در سال دوم... به مشکلاتی روحی و فکری و درگیری های ذهنی-عاطفی پرداخته است .به قول فیلمسازها، درآوردن فیلم هایی باموضوعیت ذهنی و روانی کاری مشکل و نیازمند دقت و هوش بالاست.
دختری (مهتاب) با دوستش صمیمی اش (آوا) به سفری دانشجویی می روند، آوا در این سفر دچار سانحه می شود و به کما می رود. مهتاب، علی( دوست آوا) را خبردار می کند و این شروع یک ماجرای پیچیده برای مهتاب است.
اولین چیزی که در فیلم جلب توجه می کند، این است که همه ی اطلاعات فیلم در همان دقایق نخست و طبق الگوی سید فیلد تا دقیقه ی سی ام داده می شود. در حالی که نسل جدید فیلم سازان تمایل دارند که اطلاعات داستان را به شیوه ی قطره چکانی به مخاطب ارائهکنند.
اما وقتی در سال دوم... همه ی اطلاعات را هم ما و هم کاراکترها همان ابتدا دریافت می کنیم، گویی با خاطری آسوده تر به باقیداستان می پردازیم و از آن لذت می بریم، بی اینکه سوالی پس ذهنمان آزار دهنده شود.
ما می دانیم که "مهتاب" و "آوا "دوستانی صمیمی هستند، "آوا" بسیار شکاک است. "مهتاب" نامزدی دارد که به خاطر خانواده اش ازاو جدا نمی شود، پسر ( بابک حمیدیان ) بلد نیست عشقش را به "مهتاب" نشان دهد، همان طور که "علی" نمی دانست با "آوا "چگونه رفتار کند. به کما رفتن آوا، علی و مهتاب را به هم نزدیک می کند...همه ی این اطلاعات را خیلی زود دریافت می کنیم پس با خیال راحت به تماشای فیلم می نشینیم و منتظر نتیجه ی این چیدمان می شویم.
رسول صدرعاملی و پرویز شهبازی ( فیلم نامه نویس) طوری به نقش ها پرداخته اند و دیالوگ و اکت ها راطراحی کرده اند که به نظر میرسد یک دختر نوزده، بیست ساله این جملات را نوشته نه مردانی بالای شصت سال. که این یقینا نتیجه ی تجربه و مطالعه و به روز نگهداشتن اطلاعات به خصوص در زمینه ی جامعه شناسی است.
کارهایی که دختران در این سن و سال انجام میدهند نه فقط برای قشنگی بلکه برای پیشبرد داستان به جا استفاده شده، مانند این که؛ مهتاب و آوا با یک هدفون به موسیقی گوش می دهند، در نهایت هم مهتاب با همان هدفون به این دوست صمیمی اعتراف می کند که عاشق مردی شده که آوا جانش را برایش گذاشته.
یا مهتاب حتی با این که می داند آوا از خواندن و شنیدن پیام هایش در فضای مجازی ناتوان است باز هم برایش صدا می فرستد وحرف می زند. همه ی درددلش را به آوا می گویدکه در نتیجه نمیتواند حتی موضوع عاشق شدنش را از آوا پنهان کند و او را در جریانمی گذارد.
استفاده از پیام رسان به شدت در فیلم جا افتاده و هیچ چیز اضافه ای نیست که جلب توجه کند. برخلاف اکثر فیلم ها که وقتی از پیامرسان استفاده می کنند گویی می خواهند هسته اتم را بشکافند.
همه ی بازیگران در فیلم حل شده بودند خصوصا" علی مصفا "که سبک بازیگری اش این بار حقیقتا در خور نقش بود.
فیلم پر از قاب بندی های دلفریب بود. بهتر از همه فلاش بک هایی بودند که در طول صحبت کردن مهتاب شاهدش بودیم انگار که ما را بهدرون ذهن "مهتاب "می بردند.
خلاصه با یک فیلم روح نواز و چشم نواز طرف خواهید بود.