- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- دین پژوهی
- کتابهای آسمانی
کتابهای آسمانی
آسمونی : خداوند متعال پیامبران خود را همراه با کتاب آسمانی و قوانین بر مردم نازل کرد تا مردم را به راه و رسم زندگی درست که تأمین کننده سعادت ابدی آنهاست آشنا کنند و آنها را تعلیم و تربیت و تزکیه نمایند و از کج روی و انحراف و متابعت هوی نفس و شیطان باز دارند، چون اعمال انسان اگر صالح نباشد مرتع شیطان خواهد بود و گرنه در جایی که برای حضور شیطان زمینه ای نباشد، شیطان هرگز در آن راه نخواهد یافت. انبیاء با تعلیم و تربیت و تزکیه، این راه را بر شیطان می بندند، ابزار انبیا برای برچیدن مراتع شیطان و راههای نفوذ او کتاب آنهاست که از سوی خداوند برای انسان به ارمغان آورده اند. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج20٫
انبیای الهی کتابهای بزرگی از سوی خدا برای هدایت بشر آورده اند، از جمله کتابهای مهم انبیاء که تاکنون آثاری از آنها بر جای مانده، کتاب عهد عتیق و کتاب عهد جدید مجموعه ای تحت عنوان تورات و انجیل است که در تورات کتابهایی منتسب به انبیای دیگر نیز وجود دارد. مهمترین کتاب آسمانی که بدون هیچ نقص و کاستی اکنون در دسترس بشر است قرآن کریم است که آخرین کتاب آسمانی است.
- علامه مجلسی از سید بن طاوس روایت می کند که در صحف حضرت ادریس دیدم که ثلث آخر شب جمعه 27 ماه رمضان حق تعالی کتابی به لغت سریانی در بیست و یک ورق بر حضرت آدم نازل گردانید و آن اول کتابی است که خداوند از آسمان به زمین فرو فرستاد تا بندگان خود را بدین وسیله هدایت و ارشاد فرماید. در این اوراق کتاب آدم یک میلیون لغت و تمام لغات زبانها وجود داشت، که خداوند هر لغتی را به او آموخت و در این کتاب دلایل توحید و واجبات احکام و حلال و حرام شریعت ها و سنتها را با حدود آن بر آدم بیان فرمود. و این حدیث با قرآن مطابقت دارد چون در قرآن آیاتی هستند که چنین مضمونی را بیان می کنند: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ» ما پیامبران خود را با دلایل روشن همراه کتاب آسمانی و قوانین الهی به سوی مردم فرو فرستادیم. تفسیر نمونه مکارم شیرازی، جلد آخر.
و بنابر نقل المیزان امام صادق فرموده است که تمامی صحف نزد ما محفوظ است، و پیامبر به ابوذر فرموده...
خداوند صد و چهار کتاب نازل فرمود ؛که ده صحیفه از آن بر آدم و پنجاه صحیفه بر شعیب و سی صحیفه بر ادریس و ده صحیفه بر ابراهیم و چهار صحیفه باقی تورات و انجیل و زبور و فرقان است.تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج20٫ص 638
- صحف یا صحیفه نام اختصاصی کتاب پیامبری نیست اینکه گفته شده نام کتاب نوح را صحف می گویند در حالیکه چنین چیزی وجود ندارد، صحف درباره نام کتاب آسمانی حضرت ابراهیم شهرت دارد که نام اختصاصی کتاب آن حضرت نیست چنانکه در قرآن از کتاب موسی و به بخش هایی از تورات با نام صحف یاد شده است.اعلی/18
پس صحف نام اختصاصی کتاب ابراهیم و نوح(ع) نیست، بلکه صحف به معنی لوح ها به کتابهای آسمانی دیگر نیز گفته شده. مرحوم علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: کلمه صحف جمع صحیفه است که به معنای هر چیزیست که در آن می نویسند (از قبیل کاغذ و لوح های سنگی و فلزی و امثال آن و در کلام خدا نیز به اجزائی از کتب آسمانی صحف اطلاق شده.) المیزانج20، ص776٫
چنانکه قرآن چنین می فرماید: «إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی»اعلی/17 و 18
همانا این حقیقت که (آخرت بهتر و جاویدان و ابدی است) در کتاب پیامبران پیشین نیز آمده همانطوریکه در قرآن این خبر به مردم می رسد. در کتاب ابراهیم و موسی نیز آمده است. بر اساس این آیه، صحف به کتابهای تمام پیامبران گفته می شود و نام کتاب خاص نیست. یا در آیه دیگر درباره کتابهای آسمانی پیامبران چنین یاد شده: «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولی»طه/133٫
«لَمْ یُنَبَّأْ بما فِی صُحُفِ مُوسی» در این آیه از تورات با نام صحف یاد کرده است.
و نام کتاب حضرت نوح براساس روایات اسلامی تصریحاً بیان نشده است و در قرآن نیز از نام کتاب آن پیامبر عظیم الشأن سخنی نیامده است.
بعضی از کتب پیامبران گرامی نام مشخصی دارند
مثل قرآن: کتاب آسمانی ما مسلمانان است که کاملترین کتاب آسمانی است با ویژه گی که به هیچ وجه تحریف نشده است حتی یک واو هم به او اضافه نگردیده ولی گلیه کتب آسمانی تحریف شده است و هیچ اعتباری ندارند ما به اصل این کتابها ایمان داشته و احترام می گذاریم ولی کتب موجود به غیر از قرآن بی اعتبار است
انجیل: کتاب مسیحیان است که تحریف گردیده و نام های متعددی دارد ( انجیل متی) ( انجیل لوقا ) ( انجیل یوحنا ) ( انجیل مرقس ) ( انجیل برنابا ) و اناجیل دیگر
تورات: کتاب یهودیان است که تحریف گردیده و نام های متعددی دارد ( تورات عبری ) ( تورات ماشع ) ( تورات توکوم )
زبور: نام کتابیاست که بر اساس قرآن و روایات اسلامی، بر داوود از پیامبران بنیاسرائیل نازل شدهاست. زبور به زبان عبری است و سراسر اندرز و دعا و مناجات با ایزد متعال و تجلیل مقام ربوبی است و پس از تورات نزول یافته است اعلام قرآن، 346 و 347و کتاب معارف و معاریف، جلد سوم ص 1113
بعضی از پیامبران گرامی کتابشان نام خاصی نداشته اگر هم که داشته مشخص نیست :
صحف حضرت آدم (ع)
صحف حضرت ابراهیم (ع)
کتاب شعیای نبی (ع)
و بعضی از کتب آسمانی هستند که نام پیامبرانشان معلوم نیست مثل :
پاتیکِل هندوها
دادانگ بودائیها
هزار نامه هند یان
اَرماطِس
شماخیل
دوهِر
محسوس
قَنطَرِه
دید براهِم
زند و پازند
نزول کتابهای آسمانی در ماه رمضان
خداوند برای هدایت نوع بشر کتاب های آسمانی متعددی ، از جمله «صحف» ابراهیم و نوح، و «تورات» و «انجیل» بر پیامبران خود فرستاده که از همه آن ها جامعتر «قرآن مجید» است، و اگر این کتاب ها نازل نمی شد، انسان در مسیر خداشناسی و عبادت پروردگار گرفتار خطا می شد و از اصول تقوا و اخلاق و تربیت، و قوانین اجتماعی مورد نیازش دور می ماند.
این کتب آسمانی همچون باران رحمتی بر صفحه دلها فرو ریخت و بذرهای تقوا و اخلاق و معرفة الله و علم و حکمت را در نهاد انسانها پرورش داد و شکوفا ساخت.
«قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام، از سوی خدا نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد، خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی دارند، به راههای سلامت (و سعادت) هدایت می کند».
ماه رمضان و نزول کتابهای آسمانی
ماه رمضان نهمین ماه از ماه های سال قمری و عربی است، که بین ماه شعبان و شوال واقع است، و در قرآن کریم از ماه های دوازده گانه، غیر از ماه رمضان، نام هیچ ماه دیگری نیامده است.
ماه رمضان به خاطر نزول قرآن در آن ماه، برتری یافته است. خداوند متعال در آیه 185 سوره بقره می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ...» ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن برای هدایت بشر و راهنمایی و تشخیص حق از باطل نازل شده است، پس هر کس ماه رمضان را دریابد باید تمام آن ماه را روزه بدارد...
نه تنها قرآن در ماه رمضان فرو فرستاده شده است، بلکه کتب دیگر آسمانی نیز در این ماه نازل شده اند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید :« نزلت التوراه فی ست مضین من شهر رمضان ...» در ششم ماه رمضان کتاب مقدس تورات بر موسی(ع) و در روز دوازدهم کتاب آسمانی انجیل بر عیسی (ع) و در هیجدهمین روز از ماه رمضان زبور بر داوود نازل گشت و قرآن نیز در شب قدر فرو فرستاده شد. علاوه بر آن از واثله بن اسقع روایت شده است، که پیامبر اکرم (ص) فرمود: صحف حضرت ابراهیم(ع) در نخستین شب ماه رمضان نازل گردید. در بیست و ششم ماه رمضان نیز نزول صحف بر حضرت ادریس (ع) را ذکر کرده اند. پس می توان گفت که ماه رمضان، ماه نزول کتب آسمانی است که خود رحمتی است از طرف خداوند بر بندگان که با ماه رحمت خدا نیز سازگاری دارد.
کیفیت نزول قران مجید درماه رمضان
پیامبر گرامی(ص) درباره ماه رمضان می فرماید: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد، ماهی که نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب هایش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته اید، نفس های شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است.. بهترین ساعاتی است که خداوند به بندگانش نظر رحمت می کند....»
چون ماه رمضان ماه تربیت است، و پرورش وهدایت، بدون تعلیم و آموزش صحیح ممکن نیست لذا جا دارد که برنامه تربیتی روزه نیز با آگاهی هر چه بیشتر و عمیقتر از تعلیمات آسمانی هماهنگ گردد، تا جسم و جان آدمی را از آلودگی گناه شستشو دهد، این است که همواره ماه رمضان ماه نزول کتاب های بزرگ آسمانی از جمله قرآن بوده است.
چون ماه رمضان ماه با عظمتی است چنانکه خود قرآن، شب قدر در رمضان را اینگونه توصیف میکند «و تو چه دانی شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است»سوره قدر، آیة 2-3.جا دارد قرآن با عظمت، در ماه با عظمت برای امت پیامبری که دارای خلق عظیم است نازل گردد.
از مطالب گذشته بدست آمد که قرآن در ماه رمضان آن هم در شب قدر نازل شده است، و جا دارد که قرآن، که یک کتاب سرنوشت ساز و هدایتگر است در شب قدر، در شب تعیین سرنوشتها نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان «قرآن» و «شب قدر» و چه پر معنی است پیوند این دو با یکدیگر.
طبق تصریح بیشتر دانشمندان اهل سنت، بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این ماه انجام پذیرفته است. بر این اساس ماه رمضان می تواند ماه بعثت نیز نام گیرد. طبق نظر این گروه از دانشمندان، بعثت پیامبر در یکی از روزهای 17 و 18 و 24 صورت پذیرفته است، اینان از یک سو چون بعثت را مقارن با نزول قرآن دانسته و از سوی دیگر و به تصریح خود قرآن، قرآن در ماه رمضان نازل شده است و نیز با استناد به برخی روایات، این رای را پذیرفته اند.
لذا قرآن به این علت که کتابهای آسمانی دیگر، در ماه رمضان نازل شدهاند، در این ماه نازل شده است و همچنین عظمت ماه رمضان و شب قدر و... میطلبد که قرآن به عنوان یک کتاب سرنوشت ساز در شب قدر نازل شود.
کیفیت نزول کتب
پیامبر گرامی(ص) درباره ماه رمضان می فرماید: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد، ماهی که نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب هایش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته اید، نفس های شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است.. بهترین ساعاتی است که خداوند به بندگانش نظر رحمت می کند...
آسمانی و قران بر انبیاء
آیه شریفه" انا انزلناه فی لیلة القدر" دلالت دارد بر اینکه قرآن یک پارچه در ماه رمضان نازل شده و از سوی دیگر ظاهر آیه شریفه: "و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث، و نزلناه تنزیلا" دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم به تدریج و در مجموع مدت دعوت رسولخدا ص یعنی در مدت تقریبا بیست و سه سال نازل شده و تاریخ هم مؤید این معنا است، و از همین جهت بعضی گمان کرده اند که آیه مورد بحث با این آیه منافات دارد.
قبل از ورود در بحث وگفتگو از نزول تدریجی آیات قرآن ـ به نظر می رسد که راجع به کیفیت نزول کتب آسمانی بر انبیاء گذشته، مطالبی به اختصار ذکر نماییم:
محققان اسلامی با اتفاق نظر میگویند که کتابهای آسمانی پیغمبران گذشته بطور دفعی و یکباره بر آنها نازل شده است، اگرچه سیوطی مینویسد یکی از علماء معاصر ما مخالف با این رأی و عقیده است، لیکن خود او موافق عقیده جمهور علماء بوده و می نویسد: کتب انبیاء گذشته یکباره بر آنها نازل شده است و میگوید: آیه:«و قال الَّذینَ کَفَروا لولا نُزِّلَ الْقُرآنُ جُملَةًً واحدَةً کَذلکَ لِنُثّبِّتَ به فُؤادِکَ و رَتَّلناهُ تَرتیلاً» (فرقان، 33: کفار گفتند: چرا قرآن یکباره بر پیغمبر نازل نشد؟! بدینسان ما قرآن را نازل کردیم تا قلب ترا استوار داریم، لذا قرآن را بتدریج بر تو خواندیم) همین امر را تأیید مینماید. ونیز از ابن عباس روایت شده است که یهود یا مشرکان از پیغمبر سئوال کردند چرا قران مانند تورات یکباره نازل نگردید؟ درپاسخ به این اعتراض، قرآن صریحاً آنرا رد نمیکند، بلکه در این مورد سکوت نموده، و صرفاً به بیان نزول تدریجی قرآن میپردازد، و چنانکه آیه فوقالذکر بیان میکند: خداوند متعال در پاسخ با آنها فرمود: ما قرآن را بتدریج فرو فرستادیم تا قلب تو را استوار نگاهداریم، و این خود تأیید ضمنی نزول دفعی کتب آسمانی انبیاء سلف میباشد.
اگر کتب آسمانی انبیاء گذشته تدریجاً نازل شده بود لازم بود قرآن در پاسخ به اعتراض یهودیان بگوید: نزول تدریجی قرآن، مانند روشی است که در مورد نزول دیگر کتب آسمانی اعمال شده است.ولی قرآن در بیان این جهت، ساکت است، در حالیکه قرآن معمولاً به اعتراض های نابجا و سئوالهای بی مورد پاسخ صریح میدهد چنانکه به اعتراض مردم در مورد پیغمبر(ص) پاسخ صریح میدهد که گفته بودند:«...ما لِهذاَ الرَسولِ یَأکُلُ الطَّعامَ ویَمشی فی الاَسواقِ»(فرقان، 7) یعنی این چه پیامبر و فرستادهای است که مانند مردم عادی غذا میخورد، و میان کوچه و بازار راه میرود؟!. خداوند متعال در پاسخ به این اعتراض میگوید: «و ما اَرسَلنا قَبلَکَ مِنَ المَرسَلینَ الّا اِنَّهم لیأکلونَ الطّعام ویَمشونَ فی الأسواقِ» (فرقان، 20: و پیغمبرانی پیش از تو نفرستادیم جز آنکه میخوردند و در بازارها راه میرفتند) یا در آیه «أَبعَثَ اللهُ بَشَرأ رِسولاً» (بنی اسرائیل 94: آیا خداوند، بشری را بعنوان فرستاده خود مبعوث کرد؟) میبینیم که مردم میپرسند آیا ممکن است خداوند، بشری را بعنوان رسول و فرستاده خود برانگیزد؟ خداوند متعال پاسخ صریح این اعتراض را در آیه «وَما اَرُسَلنا قَبْلَکَ الّا رِجالاً نوحی الَیهمْ» (انبیاء، 7: وپیش ازتو رسولانی نفرستادیم جز آنکه مردمانی (از نوع بشر) بودند که به آنها وحی مینمودیم) صریحاً اظهار مینماید و به همین گونه قرآن به هر سئوال و اعتراضی که از ناحیه مشرکان یا اهل کتاب مطرح میشد جواب صریح داده،درحالیکه درمورد نزول دفعی کتب آسمانی انبیاء گذشته ـ که مدَّعای اهل کتاب را تشکیل میداد ـ سکوت میکند، و این خود تأیید ضمنی قسمتی ازمحتوای سئوال مشرکان ویا یهودیان است.
البته باید که ادله دیگری برای اثبات نزول دفعی کتب انبیاء گذشته وجود دارد که سیوطی و دیگران در کتابهای خود از آنها یاد کردهاند (الاتقان ج 1 ص 73). و نیز میدانیم که قرآن بطور پراکنده و تدریجاً در مدتی حدود بیست یا بیست و سه سال بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل گردید و این کتاب آسمانی بگونهأی مدون و مرتب که در دسترس ما است بهمین صورت
خداوند متعال قرآن را یکباره در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل کرد، و سپس جبرائیل آنرا قسمت به قسمت بصورت پنج یا ده آیه و یا کمتر و بیشتر و حتی بصورت یک آیه در مدتی حدود بیست و سه سال از جانب خدا بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل گردانید.
و یکباره بر پیغمبر(ص) نازل نشد، بلکه آیات و سور آن بر حسب شرایط و اوضاع و مقتضیات بصورت پنج یا ده آیه و یا کمتر و بیشتر و حتی گاهی بصورت یک آیه نازل میگردید.
سئوال: با توجه به نخستین آیه سوره قدر:« إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» که حاکی از نزول دفعی و یکپارچگی قرآن است این سئوال پیش میآید که ما چگونه میتوانیم قبول کنیم که قرآن در ظرف بیست و اندی سال به تدریج بر پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) نازل گردید؟ و به عبارت دیگر: آیا نزول دفعی قرآن ـ که بازده صریح آیه نخست سوره قدر میباشد با نزول تدریجی آن ـ که صریحاً از آیات دیگر استفاده میشود و از خصوصیات و امتیازات قرآن نسبت به سایر کتب آسمانی است ـ منافاتی ندارد؟ آیا این دو مطلب متعارض، قابل توجیه و سازش میباشد؟.
مرحوم طبرسی (رض) پس از طرح این مشکل ـ ضمن تفسیر سوره قدرـ برای حل آن به نقل از ابن عباس مینویسد: خداوند متعال قرآن را یکباره در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل کرد، و سپس جبرائیل آنرا قسمت به قسمت بصورت پنج یا ده آیه و یا کمتر و بیشتر و حتی بصورت یک آیه در مدتی حدود بیست و سه سال از جانب خدا بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل گردانید (مجمعالبیان ج 10 ص 518). طبرسی توجیه دیگری را نیز از مقاتل نقل میکند که گفت: خداوند متعال قرآن را از لوح محفوظ بر فرشتگان کاتب و نویسنده، در آسمان فرو میفرستاد و در شب قدر هر سال، همان مقداری از قرآن را ـ که جبرائیل در طول سال برای پیغمبر(ص) میآورد ـ یکباره نازل میکرد،
وبه عبارت دیگر: درماه رمضان هرسال، آیاتی یکباره نازل می شد وهمین آیات بتدریج و هماهنگ در تعاقب و پی آمد مقتضیات و حوادث، بر پیغمبر(ص) دوباره نازل میگردید(همان مرجع و صفحه. الاتقان ج 1 ص 63). امام فخر رازی از کسانی است که توجیه اخیر را پذیرفته است.
این دو توجیه، قابل قبول و در عین حال مورد تأیید آیات دیگر قرآن کریم میباشد، یعنی در این مورد میتوانیم اینگونه توضیح دهیم که روح و مقاصد قرآن و اهداف آن بصورت جمعی یکباره بر قلب پیغمبر(ص) نازل شد و تجلی یافت، این توضیح با توجه به دو آیهای که ذیلاً یاد میشود توضیحی درخور و مناسب بنظر میرسد:آیه«...نَزَلَ بهِ الرّوحُ الْاَمینُ علی قَبلِکَ...»(شعراء، 194) اشاره به این است که جبرائیل امین، قرآن را بر قلب تو نازل نمود، یعنی مقاصد و محتوای قرآن یکباره بر قلب پیغمبر(ص) افکنده شد. و آیه دیگر: «و قُرْآناً فَرَقْناةُ لِتَقْرَأَهُ علی النّاس علی مُکْثٍ...» (اسراء، 107) نشان میدهد که قرآن در یکجا جمع بود و خداوند آنرا از هم جدا نموده و آیه به آیه، و سوره به سوره، به تدریج بر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرو فرستاد تا آنرا با درنگ و تأنی بر مردم بخواند یعنی به تدریج از عالم جمعی نزول یافته، و در عالم لفظ و عبارت، تکثر و تفرق پیدا کرد. و به تعبیر دیگر: قرآن، تا آنجا که به خود پیغمبر(صلی الله علیه و آله) منهای مردم، مربوط میشد بر قلب پیغمبر(صلی الله علیه وآله) یکباره نازل میشد و قلبش آکنده از نورانیتِ تمام قرآن گردید، ولی از آنجا که قرآن باید به مردم ابلاغ شود و به مردم ارتباط پیدا کند باید بتدریج نازل گردد و به آنها ابلاغ شود.
توجیه
ستایش مخصوص خداوندی است که بر ما، با هدایت به شاهراه ستایشش، منت نهاد و ما را اهل ستایش قرار داد که از سپاس گزاران احسان او باشیم و سپاس خداوند را که دین آسمانی اسلام را برای ما مختص ساخت تا در سایه سار آن، به سر منزل سعادت و خرسندی اش روان گردیم و حمد بی حد و ثنای بی عد، خدای احد را که ماه خود، ماه اسلام، تزکیه و تصفیه و نزول کتاب وحی- رمضان- را یکی از راه های احسان بر بندگان قرار داد.
سوم این است که منظور آیه « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» بیان آغاز نزول قرآن میباشد و سپس این نزول به تدریج تا مدت بیست و اندی سال ادامه یافت. با اینکه در شب قدر، بخشی از قرآن نازل میگردید معهذا لفظ قرآن بر آن اطلاق گردید، و این اطلاق از باب تسمیه جزء اسم کل است، یعنی میتوان به یک آیه یا یک سوره و یا همه قرآن، لفظ قرآن را اطلاق نمود. «شعبی» که یکی از مفسران قرآن است این توجیه را پذیرفته است (رک: مجمعالبیان ج 10 ص 518. جلاءالاذهان ج 10 ص 408. منهجالصادقین ج 3 ص 398).
توجیه دیگر را برخی از محققان دیگر اسلامی بیان کردهاند که قرآن یکباره از لوح محفوظ نازل گردید، و حافظان قرآن و فرشتگان در مدت بیست شب آنرا بر جبرائیل قسمت به قسمت نازل کردند و جبرائیل بنوبه خود در حدود مدت بیست سال بتدریج آنرا بر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) نازل کرد. ولی این توجیه چندان قابل قبول نیست زیرا جبرائیل در ماه رمضان هر سال، قرآن را بهمان اندازه که در طول سال تدریجاً نازل میکرد بر پیغمبر(ص)عرضه مینمود. اگرچه در این مورد روایتی از ابن عباس نقل شده است، ولی طرفداران این توجیه خواستهاند میان دو قول اول سازشی ایجاد نمایند. روایت ابن عباس از طریق ضحاک نقل شده که گفت: «نزَلَ الْقُرآنُ جُملَتً واحِدَةً مِن عِندالله مِن اللّوحِ الْمَحفوظ اِلی السَّفَرَةِ الکِرامِ الکاتِبین فی السَّماءِ الدُّنیا، فَنَجَّمَهُ السَّفَرةُ علی جِبریلَ عِشرینَ لیلةً، و نَجَّمه جبرَیلُ علی النَّبیِّ عِشْرینَ سَنَة» (الاتقان ج1 ص 69): قرآن یکباره از لوح محفوظ از پیشگاه خداوند متعال به نویسندگان و فرشتگان کاتب در آسمان دنیا نازل شد و این نویسندگان و رابطان، آنرا بر جبرائیل بمدت بیست شب تقسیم کرده، و جبرائیل(علیه السلام) در طول مدت بیست سال به تدریج بر پیغمبراکرم (ص) نازل ساخت.در میان این توجیهات، توجیهی ـ که بیش از همه ـ روایات فراوانی آن را تأیید میکند توجیه اول است.
چرایی نزول در ماه رمضان
اما اینکه چرا در ماه رمضان نازل شده است چند دلیل و حکمت میتوان برای آن برشمرد:
1- رمضان برترین ماه سال است.به فرموده پیامبر ماه برکت و رحمت و مغفرت است ماهی که روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها وساعاتش بر همه ساعات برتر و.....
2- وجود شب قدر که از هزار سال بهتر است.
3- ماه توفیق روزه گرفتن وماه میهمانی خدا و نزول و اهدای قران در این میهمانی بزرگ الهی بسیار مناسب است.
4- ماه رحمتی که نزول کتابهای آسمانی همچون باران رحمت بر صفحه دلها فرو ریخت و بذرهای علم و حکمت و معرفت الله را برای هدایت و تقوا و پرورش اخلاق در فطرت انسانها بیدار نمود وشکوفا ساخت. چون کتابهای آسمانی دیگر در ماه رمضان نازل شدهاند، هماهنگی بین ادیان و کتب آسمانی میطلبد که تقارن نزول داشته باشد. چنانکه امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود: ««تورات» در ششم ماه مبارک رمضان و «انجیل» در دوازدهم و «زبور» در هیجدهم و «قرآن مجید» نیز در شب قدر نازل گردیده است».سورة قدر، آیة 1.
ستایش مخصوص خداوندی است که بر ما، با هدایت به شاهراه ستایشش، منت نهاد و ما را اهل ستایش قرار داد که از سپاس گزاران احسان او باشیم و سپاس خداوند را که دین آسمانی اسلام را برای ما مختص ساخت تا در سایه سار آن، به سر منزل سعادت و خرسندی اش روان گردیم و حمد بی حد و ثنای بی عد، خدای احد را که ماه خود، ماه اسلام، تزکیه و تصفیه و نزول کتاب وحی- رمضان- را یکی از راه های احسان بر بندگان قرار داد. والحمد لله رب العالمین
فلسفه نزول کتابهای آسمانی مکارم شیرازی، ناصر
خداوند برای هدایت نوع بشر کتابهای آسمانی متعددی فرستاده، از جمله «صحف » ابراهیم و نوح، و «تورات » و «انجیل » و از همه جامعتر «قرآن مجید» است، و اگر این کتابها نازل نمی شد، انسان در مسیر خداشناسی و عبادت پروردگار گرفتار خطا می شد و از اصول تقوا و اخلاق و تربیت، و قوانین اجتماعی مورد نیازش دور می ماند.
این کتب آسمانی همچون باران رحمتی بر صفحه دلها فرو ریخت و بذرهای تقوا و اخلاق و معرفة الله و علم و حکمت را در نهاد انسانها پرورش داد و شکوفا ساخت.
«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله، پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده و همه مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان او و تمام کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند» . (1)
هر چند متاسفانه بر اثر گذشت زمان و دخالت جاهلان و نااهلان، بسیاری از کتب آسمانی، مورد تحریف قرار گرفت و با افکار نادرستی آمیخته شد، ولی قرآن مجید با دلایلی که در بخش «جاودانگی قرآن » آمده دست نخورده باقی مانده است و همچون آفتابی در همه اعصار و قرون می درخشد و دلها را روشن می سازد.
«قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام، از سوی خدا نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد-خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی دارند، به راههای سلامت (و سعادت) هدایت می کند» . (2)
پی نوشتها :
1- سوره بقره، آیه 285.
2- سوره مائده، آیات 15 و 16.
معرفی منابع :
1ـ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ج1، ص 633-636 و ج27، ص 180-193.
2ـ ترجمة تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج2، ذیل آیة 185 بقره و ج20، سورة قدر.
3ـ ترجمة تفسیر صافی، مرحوم محسن فیض کاشانی، ج1، ذیل آیة 185 و ج2، سورة قدر.