- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم مردمی شبیه ما

نقد فیلم مردمی شبیه ما

نقد فیلم مردمی شبیه ما-People Like Us movie
سه شنبه 13 اسفند 1398
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank" rel="noopener">اختصاصی آسمونی نقد از لاله عالم
فیلم "مردمی شبیه ما" به کارگردانی “الکسی کورتزمن”، یک سوژه جذاب دارد و تا انتها هم می تواند مخاطب را با خود همراه کند، جذابیت فیلم هم به دلیل داستان فیلم است و هم بازیگران شناخته شده آن. داستان فیلم از جایی برای مخاطب جدی می شود که شخصیت اول داستان، سام (کریس پاین) می فهمد، پدرش فوت کرده است و همراه با دوستش (الویا وایلد) به خانه پدری می رود. البته قبل از آن گوشه هایی از شخصیت سام به مخاطب نشان داده می شود و از صحبت های وی با همکارش در ابتدای فیلم می فهمیم او تاجر درستکاری نیست علاوه بر اینکه در شغلش نیز دچار ضرر شده و اکنون بدهکار است. از نحوه رویایی وی با مادرش، لیلیان(میشل فایفر) در می یابیم که رابطه خانوادگی اش محکم نیست و همچنین در صحنه ای که با دوستش مشغول گفتگوست، مشخص می شود، سام از دوران کودکی خانواده را ترک کرده است. ضرباهنگ فیلم خوب است و فیلم بدون انکه ریتمش را از دست بدهد، ادامه دارد و غافلگیری اصلی در نقطه ای است که سام توسط وکیل در می یابد که بنا بر وصیت پدرش می بایست، مبلغ پول هنگفتی به فردی به نام "جاش "بدهد. با تحقیقات "سام "مشخص می شود که جاش (مایکل هال داداریو) یک کودک 11 ساله و شرور است. همچنین با ماجراهایی که متعاقبا روی می دهد، می فهمد که پدرش فرزند دیگری نیز دارد و حالا سام که اساسا آدم منصفی نیست و همچنین بدهکار نیز می باشد، نمی خواهد، پول وصیت شده را انتقال دهد آنهم به بچه ای کوچک، چون پول پدر را سهم خود می داند. در ادامه نهایتا متوجه می شود که یک خواهر ناتنی(الیزابت بنکس) دارد و “جاش“ فرزند وی است. فیلم “مردمی شبیه ما“، داستان خانواده های نابسامان است. داستان تکراری خیانت است، داستان عبور از خانواده و زیر پا له کردن آن و نتایج جبران ناپذیر آن است، این فیلم بدون آنکه بخواهد شعار بدهد یا حرف هایش را خیلی گل درشت وار به فیلم تزریق کند، بیننده را به فکر فرو می برد. "مردمی شبیه ما "، ممکن شبیه زندگی خیلی ها باشد. این فیلم تلنگری است بر کسانی که بخاطر عشق یا ... زندگی خانوادگی خود را زیر پا می گذارند و با سرنوشت آینده فرزندان خود بازی می کنند، همینطور که در این فیلم می بینم نه "فرانکی"، فرزند دختری که از جانب پدر طرد شده وضعیت مناسبی دارد و نه "سام "، فرزند پسری که حاصل زندگی جدید پدر است، از او به خوبی یاد می کند. زمانی که "فرانکی" از حس ترک شدگی خود برای "سام " می گوید و می فهمد پدر به برادر نیز زیاد توجه نداشته است و در واقع چه او که بی پدر بزرگ شده و چه برادر هر دو شبیه هم هستند و نکته کلیدی این سرنوشت در دو دیالوگ مشخص می شود. صحنه ای که خواهر خطاب به برادر می گوید، هرکسی این کار را انجام دهد، خودش را هم گم می کند، چه برسد به بچه اش. همچنین دیالوگی که “سام “خطاب به “لیلیان” می گوید: دیگه وقتشه که ما دو نفر آدم بشیم. این دیالوگ ها کنایه از عمل رها سازی خانواده و "فرانکی " از سوی پدر و ترجیحش به زندگی با "لیلیان " است، این را هم در دیالوگی می شنویم که "سام " وقتی می فهمد یک خواهر ناتنی دارد و به مادرش می گوید و “لیلیان“ می گوید: “انتخاب خودش بود. ”فیلم “مردمی شبیه ما “یا “آدم های شبیه ما “ داستان انتخاب های ماست. انتخاب هایی که گاهی وقت ها خیلی گران تمام می شود. بر فیلم آدم هایی شبیه ما، علی رغم موضوع جالبش یک ایراد می توان گرفت و آنهم اینکه سام خیلی راحت به "جاش "و " فرانکی" نزدیک می شود و سر راه آنها قرار می گیرد، بدون آنکه آنها شک کنند و بپرسند دلیل آن چیست و این از نظر منطقی به فیلم ضربه زده است.