مردی با دو صورت!!
درباره ادوارد مورداک:
در یکی از خانوادهای ثروتمند انگلیسی متولد شده بود اما با تمام ثروتی که خانوادهاش داشت و در آینده به او به ارث میرسید وی هیچگاه احساس خوشبختی نکرد زیرا یک صورت اضافی و بسیار زشت و تورفته در پشتسر او وجود داشت!
البته صورت دوم مورداک نه میتوانست صحبت کند و نه چیزی بخورد اما در نهایت شگفتی میتوانست بخندد یا گریه کند و مثل یک صورتک همیشه به پشت سر او چسیبده بود و او را همه جا همراهی میکرد.
ادوارد که جوانی 20 ساله بود، به هیچعنوان مانند همسنوسالهایش نمیتوانست خوش باشد و از زندگیاش لذت ببرد چرا که کمتر کسی حاضر به دوستی با مورداک بود و وی همیشه در تنهایی به سر میبرد. کودکان با دیدن او پا به فرار میگذاشتند و از نگاه مردم کوچه و خیابان معلوم بود که هیچکس تمایلی به صحبت با او ندارد. مورداک نه تنها روزها از دست سر خودش آرامش نداشت، بلکه شبها هم نمیتوانست سر راحت روی بالشت بگذارد. با رسیدن شب وقتی همه به خواب فرو میرفتند، همیشه از اتاق مورداک صدای نجواهی عجیبی به گوش میرسید، صداهایی که بیشتر شبیه زمزمه بود تا صحبت کردن. مورداک کاملاً در خواب بود و با نجواهایی که از پشتسرش میآمد از خواب میپرید، این صدای وحشتناک از دهان صورت دوم مورداک خارج میشد. هرشب، صورت دوم او شروع به گفتن جملات عجیب و غریب میکرد و مورداک به هیچعنوان نمیتوانست مانع این کار شود و هیچ کنترلی روی صورت خود نداشت.
مورداک ثروتمند بود و برای جدا کردن صورت دوم خود به هیچعنوان مشکل مالی نداشت از این رو تصمیم گرفت شر صورت مزاحم را از سر خودش کم کند چرا که معتقد بود صورتش جملات شیطانی به زبان میآورد. او نزد چندین پزشک رفت و برای آنها توضیح داد که چگونه این صورت زندگی آرام را از او گرفته و التماس کرد هرطور شده این صورت شیطانی را از او جدا کنند اما هیچ پزشکی راضی به انجام این کار نشد. تحمل چنین زندگیای برای مورداک بسیار سخت شده بود، او سعی میکرد با یاد گرفتن موسیقی فکرش را از صورت مزاحم منحرف کند اما مزاحمتهای صورتش آنقدر زیاد شده بود که دیگر نمیتوانست تحمل کند و برای همین در 23 سالگی اقدام به خودکشی کرد.
بمیر بمیر شیطان
این ولد ازنات و نتیجه اش همینه در متن بخونید ازدواج با خواهر
الکیه. مگه میشه؟؟؟؟؟؟
خیلی جالبه-بخدا اگه پیشش بودم هیچوقت تنهاش نمیذاشتم که مجبور بشه خودکشی کنه-ترسی هم ندارم چون مدل های وحشتناک تر از این رو از نزدیک دیدم.در ضمن اون صورت پشتش رو میتونسته با یه کلاهی بپوشونه.دلم بحالش سوخت:(
خدا رحمتش کنه وای که چقد براش زندگی کردن سخت بوده !!! ما ادم ها تو این زمونه یه کم دماغشون گنده س یا یه چشاشون کوچیکه یا لبشون رو دوست ندارند خودشون رو زیر تیغ عمل جراحی زیبایی میبرن این بیچاره چی ؟؟؟ :cry: خدایا بلا بدور خدایا شکرت ممنون ک سالم و تندرستم و زندگی آرومی دارم :r ...
فقط باید بگم خدا رو شکر که سلامتم
این واقعیه؟؟؟؟؟
یاحسین خیلی ترسناکه واقعا واقعی بود ؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
بله
خیلی نفسی آسمونی جونم
اينكه خيلي باحاله ميدوني چه كارايي ميتونه بكنه همزمان در يك لحظه
وا علیرضا خان شما فکرکنم خیلی خوشت میاد اینجوریییییییییییییی این مدلیییییییییییییییییییییی خخخخخخ
خیلی جالب بود. راستی این بیچاره شب چه جوری می خوابه؟! از چشم های پشت سرش هم می تونه ببینه یانه؟! به نظر مردم اونجا ترسناک نیست؟؟ بیچاره حتمی خیلی سختی میکشه..!
بله سختی کشیدند و آخر فوت کردن
بیچاره!!!!!!! چقدر سخته واقعا!!!
لطفا منبع مطلبو عنوان کنید. نمی شه به یه عکس برای باورش اکتفا کرد
سندو مدرکی داره؟؟؟به نظر فوتوشاپ میاد اگه مطمئن هستید راسته منبع وسندشو بزنید در غیر این صورت ننویسید این چیزارو ممنون!!!!!!
منبع زبان اصلی که درج کردیم رو ببینید
به نظر من واقعی نبود ولی اگر بود همان بهتر که مرده
خدای مهربون رحمتش کند ماجرای بسیار غم انگیزی بود
وای چقدر وحشتناکه بیچاره