- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- کتاب و رمان
- کتاب دیالکتیک تنهایی نوشته خشایار دیهیمی

کتاب دیالکتیک تنهایی نوشته خشایار دیهیمی
کتاب دیالکتیک تنهایی
تنهایی - احساس و علم براین که انسان تنهاست، بیگانه از جهان و از خویشتن- فقط ویژة مکزیکیها نیست. همة انسانها، در لحظاتی از زندگیشان، خود را تنها احساس میکنند. و تنها هم هستند. زیستن یعنی جداشدن از آنچه بودیم برای رسیدن به آنچه در آیندة مرموز خواهیم بود. تنهایی عمیقترین واقعیت در وضع بشری است. انسان یگانه موجودی است که میداند تنهاست و یگانه موجودی است که در پی یافتن دیگری است...
دیالکتیک تنهایی در واقع فصل پایانی کتاب هزارتوی تنهایی نوشته اکتاویو پاز است توسط خشایار دیهیمی ترجمه شده است و خود او کتاب را برایتان روایت می کند. از در این مقاله میگوید : جامعه پدرسالار به ارث رسیده از فاتحان بر همه جنبههای زندگی و نهادها در مکزیک، حتی خصوصیترین نهادها مانند خانواده، سایه افکنده است و در عصر تکنولوژی این وضعیت حالت تشدید یافته است . پیشنهاد او روی آوردن به عشق واقعی و استفاده از تخیل ادبی برای حمله به بتهای ساختگی و دروغین است .
زندگینامه خشایار دیهیمی نویسنده کتاب دیالکتیک تنهایی
خشایار دیهیمی (زادهٔ 1334 تبریز) مترجم و ویراستار آثار فلسفیست. او صدوبیست عنوان کتاب ترجمه کرده و ویراستاریِ بیش از نود کتاب را انجام دادهاست. از ترجمههای او میتوان به مجموعه کتابهای نسل قلم، فلسفهٔ غرب، یادداشتهای یک دیوانه ودیالکتیکِ تنهایی اشاره کرد.
خشایار دیهیمی سال 1334 در تبریز به دنیا آمد. خود وی میگوید از کودکی به کتاب علاقه داشته و حتی خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه رفتن فرا گرفتهاست. وی دارای مدرک مهندسی شیمی است. او در سال 1358 با نشریه جنبش متعلق به علی اصغر حاج سیدجوادی همکاری کرد. دیهیمی در سال 1365 در انتشارات انقلاب اسلامی مشغول به کار شد و مسوول ویرایش کتاب «تاریخ تمدن» بود. پس از آن در انتشار نشریه نگاه نو با محمدتقی بانکی و علی میرزایی به عنوان دبیر شورای نویسندگان همکاری کرد. اگر چه به علت اختلاف با بانکی پس از 5 شماره از دبیری شورای نویسندگان کنار رفت ولی با با نوشتن و ترجمه کردن به همکاری با نگاهِ نو ادامه داد.
دیهیمی سابقهٔ تدریس در مؤسسه رخداد تازه و مؤسسه پرسش را نیز داراست. مجموعهٔ «تجربه و هنر زندگی» به سرپرستی این مترجم در نشر گمان در حالِ ترجمه است.
کتابشناسی خشایار دیهیمی
- یادداشتهای یک دیوانه، اثر نیکلای گوگول، نشر نی
- فرهنگ اندیشههای سیاسی، نشر نی
- دیالکتیک تنهایی، اثر اوکتاویو پاز، نشر لوح فکر
- بخشودن اثر ایوگارارد و دیوید مک ناتون، نشر گمان
- فلسفه ترس، اثر لارس اندرسون، نشر گمان
- اولویت دموکراسی بر فلسفه اثر ریچارد رورتی، انتشارات طرح نو
- بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی، نشر نی
- سوء تفاهم اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- صالحان اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- سوء تفاهم اثر آلبر کامو، نشر ماهی
- روح پراگ اثر ایوان کلیما، نشر نی
- شهرفرنگ اروپا اثر پاتریک اوئورژدنیک، نشر ماهی
- فیلسوفان قرن بیستم اثر مایکل ایچ. لسناف، نشر ماهی
- این ابرها خواهند بارید، مجموعه یادداشتهای سیاسی، انتشارات طرح نو
او در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 به همراه بابک احمدی با انتشار بیانیهای به دفاع از اصلاحطلبی در انتخابات پرداختند و تأکید کردند که کارنامه چهارساله آقای احمدینژاد اسباب سرشکستگی حکومت و تحقیر ملی بوده است. دیهیمی از جمله 140 هنرمند ایرانی بود که با امضاء طوماری در مورخ 22 خرداد 1392، همراه با سایر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، ضمن قدردانی انصراف عارف به نفع روحانی، از نامزدی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 1392 حمایت علنی کرد.
دیهیمی در فروردین 1394 طی نامهای شدیداللحن در صفحهٔ فیسبوک خود، سید علی خامنهای رهبر ایران را به مصاف فراخواند و با لحن بسیار تندی با او سخن گفت. عنوان نامه «مصاف مستقیم ـ سخن آخر» بود. اما دیهیمی در تاریخ چهارم فروردین 1394، به طور رسمی از انتشار نامه به خامنهای پوزش خواست و آن را زیبنده قلم یک شهروند ندانست. دیهیمی پیشتر نیز در 20 مهر ماه 1393 در نامهٔ سرگشادهٔ دیگری خطاب به صادق لاریجانی به سخنان تهدیدآمیز او دربارهٔ رسانههایی که فساد را پیگیری میکنند، واکنش نشان داده بود. دیهیمی در فیسبوک خود با تیتر «مملکت بی قانون » می نویسد:
آقای رئیس قوه قضائیه ! باز هم که تهدید میکنی ! جز تهدید و ارعاب و زندان و شلاق چیزی هم نمیشناسی. در دست تو شلاق است در دل من اخلاق ! تو تهدید به احضار شهروندانی میکنی که فریادشان از فساد لانه کرده درنظام به هواست. آن هم نه فقط فساد مالی، بلکه فساد اخلاقی، دروغگویی و حق را ناحق کردن . مرا هم زبان تهدید هست. مرجع من هم تو نیستی. عدالت است . تو از بزرگنمایی فساد در نظام می گویی من از لاپوشانی فساد در نظام.
مسئول ارشد قانون ! قانون شکنان، رانت خواران، دروغگویان و تهمت زنندگان راست راست در این مملکت راه می روند و اگر بگویی بالای چشمتان ابروست متهم به بزرگنمایی فساد در نظام می شوند و عقوبت می بینند. طشت رسوایی هشت سال دولت از بام افتاده است. معاون اول رئیس جمهور بعد از مکیدن خون مردم تازه حالا که منصبش را از دست داده دارد محاکمه می شود و تازه یقین دارم که مجازات نمی شود آنچنان که باید. وقتی فساد معاون اول رئیس جمهور سابق محرز شده دیگر چه جای بزرگنمایی میماند؟ تازه این یکی از آن هزاری است که نشد لاپوشانی اش کنید. و تو تهدید هم میکنی ؟ از تو بزرگترهایش در طول تاریخ لافهای بزرگتر زده اند. اما عاقبتشان را دیده ایم. من از قانون سخن میگویم. از همان چیز فراموش شده در این مملکت.
اگر راست میگویی به قانون و به همین گزافه گویی ات عمل کن. من تو را به دادگاه تحت امرت به حکم قانون اساسی فرامی خوانم. بیا در دادگاهی علنی حاضر شو و به اتهاماتی که یک شهروند یک لاقبا متوجه تو می داند جواب بده. وگرنه من که می دانم تو کهریزک ها داری. گمان مبر که شهامت مدنی مرده است . نه از تو میترسم نه از لاف و گزافت. مردم قضاوتشان را کرده اند و باز هم خواهند کرد. امروز بر مسند قدرتی و غره به این مسند. من نه مسندی دارم و نه جز عزت انسانی ام سرمایه و قدرتی. قامت من اگر زیر بار زورتان خمیده است دلم سرفراز است. تو دلت خمیده است. فخر مفروش. روزگار تکلیف ما را با هم روشن خواهد کرد.