
زندگینامه حاج سید قاسم موسوی قهار
ماجرای زندگی سید قاسم موسوی قهار مداح و مناجات خوان معروف و محبوب کشورمان بسیار جالب و خواندنی است. آسمونی در این بخش جریان زندگی حاج سید قاسم موسوی قهار را برای شما عزیزان شرح می دهد.
سید قاسم موسوی قهار می گوید:
مدت دو سال از بیماری گرفتگی صدا و حنجره ام گذشت شب 23 ماه رمضان آمدم حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی آن حالی که باید می آمد نیامد، آن اشک و ارتباطی که باید می آمد نیامد، چون اشک خیلی چاره ساز است بی تفاوت به اشک نباشیم، اشک درهای بسته را باز می کند،
در کتاب نسیم سحر که از اشعار بنده است گفتم: اشک تو را از زمین به آسمان می برد/دست تو را می کشد به کهکشان می برد. اگر بگوییم اشک تو را به کربلا می برد بی انصافی است چون کم است، اشک تو را به عرش خدا می برد، خداکند آن اشک را مولایمان به ما بدهد، شب 23 ماه رمضان به حرم سیدالکریم رفتم ولی نمی توانستم بخوانم.
در پی اشک می گشتم . یک پیرزنی از آن طرف ضریح با گریه و صدای بلند گفت: یاسیدالکریم بحق شب شهادت علی علیه السلامموسوی قهار را شفا بده. من با خودم گفتم آن زن آن طرف است چه میداند موسوی قهار الان اینجاست، همین باعث شد این اشک چاره ساز بطرف ما آمد، با اشک ارتباط برقرار شد تاجایی که فردای آن روز فرزندانم داد میزدند بابا دارد حرف می زند چون حرف هم نمی تواستم بزنم، ده روز به محرم مانده بود خواندن را شروع کردم با گام های پایین.
روز اربعین در محبان الرضا صدای من در حال نوحه خوانی باز شد که فیلم آن نیز موجود است که لحظه ای که عنایتی شد یک حالتی بوجود آمد چه در صدا و چهره من چه در چهره مستمعین، در طول این مدت خیلی طعنه ها شنیدم، اگر بناست گردن کج کنید در خانه ی مولا علی(ع) در خانه ی امام حسین(ع) در خانه طبیبی که دست رد به سینه ات نمی زند بروید. در خانه طبیبی که به ما امیداواری بدهد و با آبروی ما بازی نکند و آن هم جز مولا چه کسی است، جز علی(ع) چه کسی است.
خداوند همه ما را بیامرزد از خواندن ایشان هیچ گاه خوشم نیامد