- آسمونی
- مجله اینترنتی
- چهره ها
- چهره های مشاهیر
- زندگینامه داریوش سوم هخامنشی
زندگینامه داریوش سوم هخامنشی
داریوش سوم یا دارا یا دارای دارایان، واپسین شاهنشاه هخامنشی در میانه ۳۳۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد بود.او فرزند آرشام (نوه داریوش دوم) و سیسیگامبیس (دختر اردشیر دوم) بود.
در سال ۳۳۴ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی لشکرکشی به شاهنشاهی ایران را آغاز کرد و ایرانیان را در چندین نبرد پیدرپی شکست داد. در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، اسکندر موفق شد تخت جمشید را تصرف کند و فرمان آتش زدن این پایتخت باشکوه هخامنشیان را صادر نمود. سپس تصمیم گرفت که داریوش را تعقیب کند زیرا داریوش در فکر فراهم آوردن سپاهی تازه بود تا دوباره به جنگ با اسکندر برود. اما پیش از اینکه اسکندر به او برسد، داریوش توسط بسوس و تعدادی از همراهانش کشته شد.
در شاهنامه فردوسی و تاریخ سنتی ایرانیان، داریوش سوم با نام «دارا» شناخته میشود (ولی در دارابنامه و اسکندرنامه وی با نام «داراب» شناخته میشود) و هجدهمین پادشاه ایران و نهمین پادشاه کیانی است که چهارده سال پادشاهی کرد؛ پدر او داراب، مادرش تمروسیه و اسکندر برادر ناتنیاش معرفی شدهاست.
داریوش سوم کیست؟
داریوش سوم یا دارا آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی بود. وی فرزند آرشام (نوهٔ داریوش دوم) و سی سی گامبیس، دختر اردشیر دوم بود. او در سال ۳۸۰ قبل از میلاد در پارسه متولد شد و در سال ۳۳۰ پیش از میلاد در دامغان بدست بسوس کشته شد. در شاهنامهٔ فردوسی و تاریخ سنتی ایرانیان، داریوش سوم با نام «دارا» شناخته می شود و پدر او داراب معرفی شده است.
بر تخت نشستن داریوش سوم
زمانی که در زمان اردشیر سوم دربارهٔ هخامنشیان و شاهزادگان آن سخن می رفت نام داریوش سوم بر زبان نمی آمد و اردشیر سوم وقتی که می خواست برای استقرار حکومت خود شاهزادگان مزاحم را براندازد، او را به یاد نیاورد و این نشان از آن دارد که در آن دوره عنوان ممتازی نداشته است. داریوش سوم در جنگ با کادوسیان در روزگار اردشیر سوم رشادتی از خود نشان داد که اردشیر او را «دلیرترین پارسیان» نامید و او را ساتراپ ارمنستان کرد.
وقایع دوران سلطنت داریوش سوم
طغیان مجدد در مصر
قتل باگواس، داریوش را با طغیانی دوباره در مصر مواجه کرد. در اوایل سال ۳۳۴ پیش از میلاد داریوش طغیان مصر را فرونشاند و از آنجا به پارس بازگشت تا برای خود قصرها و مقبرهای برای خود بسازد.
درخواست کمک آتنیها برای مقابله با اسکندر
در بازگشت از مصر داریوش سوم به آتنیهایی که از وی کمک مالی درخواست کردند تا با اسکندر به مبارزه برخیزند، از روی بیاعتنایی جواب رد داد؛ زیرا او اسکندر جوان را به اندازهای نیرومند نمیدانست که بتواند آرزوهای فیلیپ مقدونی را دنبال کند. در پایان، او کمک خود را به آتن روانه داشت اما این مانع تسخیر دولتشهرهای یونان توسط اسکندر نشد.
یورش اسکندر به ایران
پس از درگذشت داریوش بزرگ، رواداری مذهبی و فرهنگی او و کوروش بزرگ، در دوران سلطنت خشایارشای یکم رو به زوال گذاشت و فساد و برادرکشی که از دوران اردشیر یکم در دربار هخامنشی رواج پیدا کرد، باعث شد تا کمتر کسی تمایل به حفظ دولت هخامنشی داشته باشد و ملل تابع تمایل به جدایی پیدا کردند.
مرگ داریوش سوم
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، در هگمتانه (اکباتان)، داریوش بر آن شد تا بار دیگر لشکری جمعآوری کرده و به رزم اسکندر رود اما چون اسکندر به سوی ماد لشکر کشید در این کار ناکام ماند و به همراه برادرزادهاش بسوس و جمعی از بزرگان از راه رگ (ری کنونی) به سوی باختر رفت. در حوالی دامغان، بسوس شاه را از ترس نزدیک شدن لشکر اسکندر و طمع جانشینی زخمی کرد و خود به باختر رفته و عنوان اردشیر پنجم را بر خود نهاد. هنگامی که اسکندر بر بالین شاه رسید، او مرده بود. پس اسکندر برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا او را با احترام دفن کرد و سپس به تعقیب اردشیر پنجم رفته و او را مجازات کرد.
سرنوشت خانواده داریوش سوم
استاتیرای دوم، دختر یا خواهر و همسر داریوش سوم است که در اسارت درگذشت. استاتیرای سوم، دختر بزرگ داریوش سوم است. اسکندر پس از تصرف تخت جمشید به شوش رفت و در این شهر برای آمیختن خون ایرانی و مقدونی عروسی بزرگی برای سرداران سپاه خود با زنان بلند پایهٔ ایرانی ترتیب داد. خود او با روشنک (رکسانا)، دختر وخشهارته بلخی و استاتیرای سوم دختر داریوش سوم و پروشات دوم دختر اردشیر سوم ازدواج کرد. پس از مرگ اسکندر، چون رکسانا بر استاتیرا رشک میبرد، او را با نامهٔ جعلی از اسکندر، نزد خود خواند و به کمک پردیکاس (نایب السلطنهٔ اسکندر) او و خواهرش را کشت و به چاه انداخت.