
ازدواج کوروش بزرگ با محارم، کاملا نادرست است
متاسفانه این روزها دیده میشود که عده ای موارد کاملا نادرست را به اشخاص خوش نام تاریخ نسبت میدارند. یکی از این اشخاص که به تایید علامه طباطبایی، محتمل ترین گزینه برای ذوالقرنین (ع) میباشد، کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی است. عده ای با بیان موارد نادرست درباره کوروش بزرگ، گویی قصد تخریب وی را دارند که در این بخش به شرح آن پرداخته.
یکی از این موارد نادرست اتهام ازدواج با محارم است که به کوروش نسبت میدارند که این موضوع در هیج منبعی دیده نمیشود. در این نوشتار به بررسی این موضوع با توجه به اسناد و مدارک میپردازیم. قبل از هر چیز باید به نحوه تاریخ پژوهی پیرامون کوروش اشاره کوتاهی بکنیم. معمولا پژوهش گران در بحثهای تاریخی و بررسی چگونگی عملکرد شخصیتی مانند کوروش که گاهی روایتهای نا همسان درباره او، توسط مورخان گوناگون گفته شده است، منابع مختلف مانند منابع یونانی، منابع یهودی و… را کنار هم میگذارند و به بررسی اشتراکات آنها میپردازند.
خوشبختانه آثار باستانی ارزشمندی مانند استوانه کوروش بزرگ و رویدادنامه نبونئید و حتی استوانه ای از نبونئید(آخرین پادشاه بابل) بدست آمده است که با یکدیگر هماهنگی دارند و میتوان گفت از نظر اعتبار در جایگاه بالاتری نسبت به گفته مورخان یونانی قرار میگیرند. در بررسی همسر کوروش آنچه پیش از هر چیز مورد توجه قرار میگیرد این است که اکثر پژوهشگران معتقدند کوروش یک همسر داشته و این موضوع با توجه به بررسی منابع بیان میشود. هرودوت مورخ یونانی فقط از یک همسر به صورت روشن نام میبرد (تاریخ هرودوت، کتاب 2، بند 1) کتزیاس دیگر مورخ یونانی هم فقط از یک همسر نام میبرد.
در کوروش نامه گزنفون هم فقط از یک همسر نام برده میشود (از جمله بنگرید به: کوروش نامه گزنفون، دفتر 8، بخش 5، بند 19) این موضوع از بخشهای مختلف این منبع هم مشخص میشود؛ آنجا که کوروش به مرگ نزدیک میشود و در راز و نیازهایش میگوید: «فرزندان من را، و همسر من را، و سرزمین پدرانم را…» (کوروش نامه گزنفون، دفتر 8، بخش 7، بند 3).
همچنین بر اساس این منبع، کوروش فرزندانش را از یک پدر و مادر مینامد و این چنین اندرزشان میکند: «چه کس بیش از برادر درخور دوستی، که با شمایاش یک پدر و یک مادر است» (کوروش نامه گزنفون، دفتر 8، بخش 7، بند 14).
علاوه بر منابع یونانی، در رویدادنامه نبونئید، که یک سند باستانی معتبر است از سوگواری برای همسر کوروش سخن به میان میآید و در کتیبه بیستون که از زبان داریوش نقل میشود کمبوجیه و بردیا، پسران کوروش را از یک پدر و مادر مینامد (کتیبه بیستون، ستون نخست، بند 10).
به نظر میرسد که تک همسر بودن کوروش مشهور بوده است و این موضوع در منابع اشتراک دارد. احتمالا کوروش به همسرش بسیار علاقه مند بوده است چرا که در رویدادنامه نبونئید از برگزاری مراسم سوگواری بزرگ برای وی سخن به میان میآید.(ازدواج کوروش) اما به هر حال درباره اینکه نام همسر کوروش چه بوده است و این بانو فرزند چه کسی بوده است، در منابع اختلاف وجود دارد. هرودوت وی را «کاساندان» دختر فرناسپ (از بزرگان پارسی) مینویسد اما گزنفون وی را دختر دایی کوروش میداند. کتزیاس هم نام وی را «آمیتیس» نوشته است.(ازدواج کوروش) کسانی که موضوع ازدواج با محارم کوروش را مطرح میکنند به کتزیاس استناد میکنند. اما بیایید ببینیم در تاریخ کتزیاس چه چیزی نوشته شده است: «کوروش(دختر) آستیاگ، آمیتیس را نخست با احترامی شایسته یک مادر پذیرا شد، سپس (او) به همسری کوروش برگزیده شد» (کتزیاس، کتاب 2، بند 5).
نکته مهم آنجاست که همین کتزیاس در بندهای قبل اظهار میدارد که کوروش هیچ نسبت خانوادگی با آستیاگ نداشته است (همان، کتاب 2، بند 1).(ازدواج کوروش) داستان آنجاست که هرودوت و گزنفون، «آستیاگ» پادشاه ماد را پدر بزرگ کوروش میدانند. اگر این موضوع را بپذیریم دختر آستیاگ میشود خاله کوروش. اما همانطور که اشاره شد کتزیاس دیگر مورخ یونانی میگوید که کوروش هیچ نسبت خانوادگی با آستیاگ نداشته است و فقط و فقط همین مورخ است که از ازدواج کوروش با دختر آستیاگ سخن به میان میآورد.(ازدواج کوروش) پیش از این بیان شد که هرودوت، کاساندان دختر فرناسپ و گزنفون دختر دایی کوروش را به عنوان همسر وی معرفی میکنند. کتزیاس هم که دختر آستیاگ را به عنوان همسر کوروش معرفی میکند، اظهار میدارد که کوروش و آستیاگ نسبت خانوادگی نداشتهاند. البته به طور کلی نوشتههای کتزیاس تناقضات زیادی دارد و در بسیاری از اوقات با آثار باستانی همخوانی ندارد.(ازدواج کوروش) با توجه به منابع تاریخی هیچ کجا اثری از ازدواج کوروش با محارم نیست. در این موضوع از برخی اختلاف منابع سوء استفاده کردهاند و موضوعی را به کوروش نسبت دادهاند.
بنمایهها و یارینامهها:
کتزیاس (1380). خلاصه تاریخ کتزیاس از کوروش تا اردشیر (معروف به خلاصه فوتیوس). ترجمه کامیاب خلیلی. تهران: کارنگ.
گزنفون (1389). زندگی کوروش (تربیت کوروش). ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.
لوکوک، پیر (1386). کتیبههای هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.
هرودوت (1389). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.
– (23 Jan 2009 ). “The Nabonidus Chronicle“. Livius. Translated by A.K. Grayson. Webedition by J. Lendering.
نویسنده: خردگان، اشکان دهقان
این وصله ها به کوروش این بزرگ مرد تاریخ ایران نمیچسبه خودتونو زشت نکنید.اینا همش زاده مغز خشک و فاسد یه مشت خدا نشناس.
چرا از پذیرفتن واقعیات، ابا دارید؟ می ترسید تصویر با شگوهی که از این ستمگران و دیکتاتورها، به ذهن و فلبتان تزریق کرده اند، خدشه دار شده و واقعیات ( به زعم شما تلخ ) آشکار شوند؟! اشخاص خوش خیال و ساده اندیش که زحمت تفکر و پژوهش کافی را به خود نمی دهند، قطعا خوشبخت و سعادتمند نخواه ...
واقعیت؟؟؟؟!؟؟هههههههه
دوست عزیز تمام مطالب بالا مستند هستند مثل اینکه شما از پذیرش واقعیت ابا دارید. به احتمال زیاد شست شوی مغزی شما بسیار زیاد بوده و از حد گذشته. شما مطالعات خودتون رو درمورد تاریخ بیشتر کنید چون اگه تمام موارد بالا در مورد کوروش کبیر اشتباه هم باشند(حتی ۰.۰۱٪) باز هم به چهره کورو ...