
نقد فیلم سینمایی: به خاطر پونه
" پونه در نقطه ای از مجید جدا می شود که هنوز به او علاقمند است و این را می توان از صحنه های پایانی فیلم دریافت؛ درست آنجا که با برداشتن تمام وسایلش، عزم راسخ خود برای جدایی و رفتن بی بازگشت خود را نشان می دهد، در نامه ای خطاب به مجید می گوید: «نمی دونم چرا هنوز وقتی نمی بینمت دلتنگت می شوم و منتظرم برگردی.» "
به خاطر پونه داستان خاطرخواهی مردی است به نام «مجید» به همسرش «پونه». مجید مردی است از خانواده متوسط شهرستانی و سنتی که به بیماری اعتیاد، شک و بدبینی دچار است و همسر خود را با رفتار های نامناسب خود آزار می دهد. پونه همسر مجید دختری است از خانواده ای مدرن که به هیچ وجه شباهتی با خانواده مجید ندارند. این فیلم داستان زندگی زوجی را به نمایش می گذارد که هریک از دنیایی متفاوت به هم دل بسته اند واین اختلاف و عدم تفاهم، آشوبی بزرگ را بین آنها رقم می زند؛ آشوبی که هر لحظه زندگی آنها را تهدید می کند و پایه های زندگی شان را که ریشه در علاقه قلبی آنها دارد، می لرزاند. اختلافی که لرزها و آشوب های آن خود می توانند یکی از علل اعتیاد مجید باشد.
پونه زنی امروزی است؛ او تحصیل و کار را دوست دارد، آبروی و وجهه اجتماعی اش برایش اهمیت دارد ولی یک خصلت بد دارد و آن این است که گاه و بی گاه دروغ های کوچکی می گوید. در مقابل، مجید مردی است شلخته که خیلی مقید به آداب نیست. او سنتی است و بسیار متعصب و به تعبیر خود نویسنده فیلم بد غیرت.
پونه با وجود تفاوت هایی که با مجید دارد به حرمت علاقه ای که بین آنهاست، سعی در کم رنگ دیدن این تفاوت ها و پررنگ نشان دادن عشق و علاقه همسرش دارد، ولی با اعتیاد مجید و شدت گرفتن بیماری بدبینی او، دیگر قادر به ادامه زندگی با او نیست. پونه در این نقطه با حرف زدن مجید مشکل دارد، با شلختگی و بدبینی ها و سوءظن او، با اعتیاد و در نهایت خانواده او. پونه هرگز قادر به سازگاری با خانواده همسر خود نیست، آنها خیلی بد نیستند؛ تنها مشکل آنجاست که با پونه تفاوت دارند؛ سنتی و عاطفی اند و به جز زن بودن هیچ وجه شباهت دیگری با پونه ندارند. پونه علاقه ای به خانه داری و شرکت در مراسم های سنتی مذهبی ندارد. او مانند خیلی از زنان مدرن دوست ندارد زود بچه دار شود و این نوع سبک زندگی برای خانواده مجید، نامعقول و غیرطبیعی است. پونه نیز در ارتباط با آنها رفتار درستی ندارد و دربرخورد خود با آنها کاملاً غیرمنعطف و ناسازگار و گاهی لجوج و بی ادب است. این در حالی است که مجید عاشق خانواده خویش است و حرف های آنها گاهی بر رفتار او تأثیرگذار است و اینها همه از عواملی است که زندگی پونه و همسرش را تهدید می کند.
مجید، پیوسته در حال دست و پنجه نرم کردن با شکی است که جان او را می خورد. او همیشه در این اضطراب است که همسرش به او خیانت کند و با فرد دیگری که با او همرنگ تر است( برای مثال معلم فوتوشاپ پونه) همراه شود. گویا مجید دروناً از تفاوت خود با همسرش آگاه است و از بیماری اعتیاد و بدبینی خود در برابر پونه احساس عجز می کند این را می توان در گریه های گاه و بی گاه او و در خودشکستن های او در برابر آینه فهمید.
همین عجز باعث ترس او می شود. ترسی که او را به موجودی ترسناک و گاه روانی مبدل می کند که حتی پونه از در کنار او بودن احساس ناامنی می کند. مجید برای پاک شدن خود تلاش می کند؛ برای رهایی و پاکی از اعتیاد و خوره بدبینی و شک. به همین دلیل است که به بستری شدن در کمپ تن می دهد و یا چون کارآگاهی برای زدودن شک خود نسبت به پونه تلاش می کند، ولی با همه اینها در ترک اعتیاد خود ناتوان است و به خاطر تعلل ها وقتی به پاکی پونه اعتقاد پیدا می کند و به خانه بر می گردد، خانه را خالی می بیند.
بله پونه در نقطه ای از مجید جدا می شود که هنوز به او علاقمند است و این را می توان از صحنه های پایانی فیلم دریافت؛ درست آنجا که با برداشتن تمام وسایلش، عزم راسخ خود برای جدایی و رفتن بی بازگشت خود را به مجید نشان می دهد، در نامه ای خطاب به مجید می گوید: «نمی دونم چرا هنوز وقتی نمی بینمت دلتنگت می شوم و منتظرم برگردی.»
فیلم این مضمون را به بیننده القا می کند که علاقه صرف هرگز برای داشتن یک زندگی ایده آل کافی نیست. هم کفو بودن شرایطی است که قبل از همراه شدن باید به آن توجه کرد.
اعتیاد بیماری است که می تواند شخصیت گرفتاران در دام آن را استحاله کند که با وجود دست و پا زدن های آنها افسار اراده شان را در دست گیرد و آنها و خانواده شان را به سمت نابودی و سقوط هل دهد. ریشه های این اعتیاد در فیلم همان محیط آشفته خانه مجید است و ریشه بدبینی او دروغ های گاه و بی گاه همسرش و جامعه اوست. مجید به ضرورت کار خود با زنانی رو به رو می شود که بویی از حیا، عفت و وفا نبرده اند و این خود عاملی می شود که مجید را نسبت به زنان بدبین می کند. در عین حال سنتی بودن مجید و زندگی در خانواده ای که همه سنتی و غیرتی اند و مظاهر عفت آنها با زنان شهری قدری متفاوت است، در این مسئله بی تأثیر نیست. غیرت زمانی که از اعتدال خارج می شود و با بدبینی همراه می گردد، تیشه ای می شود که بر ریشه زندگی مشترک او زده شده وآن را به نقطه پایان می رساند.
کارگردان: هاتف علیمردانی
بازیگران: فرهاد اصلانی، هانیه توسلی، ترلان پروانه، علی افشین راد، محمد ساربان، محمد کارت، نیره فراهانی
نویسنده: هاتف علیمردانی
تهیه کنندگان: امیرعباس گردان، داریوش بابائیان
مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری
طراح صحنه و لباس: امیر ملک پور
صدابردار: محمود خرسند
صداگذاری: ایرج شهرزادی
تدوین: امیر ادیب پرور
مدیر تولید: علیاصغر اخوان مقدم
سرمایه گذار: شرکت آراد (برادران زینل نیا)
اطلاعات بیشتر:
"به خاطر پونه" سومین فیلم علیمردانی پس از فیلم های "راز دشت تاران"(1388) و "یک فراری از بگبو"(1390) است.
سال ساخت و اکران:
سال ساخت: 1391
تاریخ اکران: 1392 - (27 شهریور)
سینماهای نمایش دهنده:
استقلال - آزادی - زندگی - شکوفه - ملت - ماندانا - سمرقند - ناهید - شاهد - راگا - بهمن - اریکه ایرانیان
- نقد از: حمیده دهقانی
مضخرف بود
فیلم خیلی عالی بود. ممنون و خسته نباشی به آقای کارگردان
سلام. کسی که نقد نوشته فیلم رو ندیده یا شایدهم سر سری دیده.سکانس آخر توی هواچیما که نشون میده چونه داره میره المان و موارد دیگه حاکی از خیانت پونست
من نمیدونم چرا این کارگردانهای ایرانی علاقه ی شدیدی به این دارن که آخره فیلمهاشون رو به صورت رمز و راز تموم کنن نمیدونم چرا واضح فیلم رو تموم نمیکنن که آدم واسه وقتی که برای دیدن فیام گذاشته حسرت نکشه فیلم ایرانی نه چیستانهای ایرانی جالب تره
با وجود اعتیاد و تزلزل شخصیتی که با مجید همراهه پونه یک رابطه پنهانی با سعید داشت ولی نمیخواست این رابطه بر زندگیش مهر تعطیلی بزند .اونجا که پونه گفت دو جور رفتن وجود داره میخواست اینو برسونه که نمیخواد برای همیشه با سعید باشه ولی در رفتن دوم برای همیشه رفت پیشش در سکانسی که پونه ...
به عنوان سومين فيلم يه كارگردان جوان و تازه كار، نمره قبولى رو ميشه بهش داد كسايى كه خيال كردن سكانس آخر معنيش خيانت پونه بوده پيشنهاد ميكنم بار ديگه فيلم با دقت دنبال كنن پونه تو صحبتاش به مجيد گفت كه دو جور رفتن داريم يه جورش همينطورى به حالت قهر كردن جور ديگش هم وسايلت كمع م ...
اشتباه
آقا یا خانم نویسنده، کجای این فیلم، کجای این فیلم، کجای این فیلم همچین دیالوگی گفته شده؟: «نمی دونم چرا هنوز وقتی نمی بینمت دلتنگت می شوم و منتظرم برگردی.» مگه دیالوگ اصلی فیلم این نیست: «راستش دوباره دلم برات تنگ شد. آخرش نفهمیدم با این کارهایی که کردی چرا باز وقتی که نیستی ...
حالا شما اینقدر حرص نخور برات خوب نیست
نظر شما محترم.اما من به شخصه این فیلم رو ندیدم دوست دارم وقتم رو برای فیلمی بذارم که ارزش دیدن داشته باشه.به نظرم این عاقلانه نیست که چون بعضی ها این فیلم رو دیدن همه ی سایت ها از گذاشتن داستان اصلی محروم باشن...
اعتیاد در اندازه مجید که هیچکدوم از فرشهای خونش رو نفروخته در جامعه امروز ایران هرگز دلیلی برای خیانت زن نیست کارگردان خواسته یا ناخواسته این پیغامو به مردای ایرانی داده که تنها راه تجدد شما بی غیرتیه این فیلم به درد لای جرز میخوره که هیچ نشانی از تصحیح رفتارهای انسانی بر اثر محب ...
این نقد و خیلی نقدای دیگه نشون میده منتقدای ایرانی ما چقدر سطحی فیلم ها رو نگاه میکنند ، همش بدنبال سیاه و سفید کردن فیلم های خاکستری هستند و همواره بدنبال ساده کردن فیلم های پیچیده این فیلم در کنار فیلمی مثل درباره الی (البته نه در سطح اون) از فیلم های متفاوت و زیبای سینمای ای ...
تا وقتی که تو ها نفس می کشین، نفس خیلی ها گرفته میشه.
اروین چرا چرت میگی؟؟ کجاش خوب بازی کرده آخه؟ خیلی شله. اه اه بعدشم باید در سن خودش نقش باز کنه نه دو برابر سن خودش. این جور بازیگرا زود از سینما خارج میشن. زود خودشونو بزرگ میکنن. چند سال دیگه باید نقش مادرارو بازی کنه چند سال بعدم مامان بزرگا. 14 سالشه نقش دختز 25 26 ساله رو ب ...
ترلان جان خيلي دوست دارم بااينكه ١٤سالته خيلي خوب بازي كردي افرين من به تو افتخار ميكنم
دوست عزیز اگه یه کم انگلیسی بلد باشید متوجه میشید پونه خانم داره میره هامبورگ....
سلام.اتفاقا منم همین فکرو میکردم.اومدم اینجا شما که این حرفو زادی مطمئن شدم.تمام شکها درست بود
مقصد هواپیما به هامبورگ بود، دُرُست، آفرین آقا زرنگه. 50 امتیاز برای تو. اما آقا زرنگه، این چه ربطی به این داره که پونه داره به هامبورگ میره؟ دُرُسته که پونه وسایلش رو جمع کرد و قصد رفتن داشت، اما مگه گفت کحا میخواد بره؟ هرکس که دهانی برای حرف زدن دارد، دلیل نمی شود که هرچیزی ...
ما منظور فیلمو از سکانس اخر توی هوا پیما متوجه نشدیم.کسی میتونه جواب بده؟؟؟؟؟؟؟
شما هنوز به اون مقامی نرسیدین که بخواین فیلم رو بدون سانسور قبل از اکران ببینید البته... اگه دیده بودین همچین حرفایی نمیزدین 100امتیاز برای شما
اقا زرنگه میلاد فیلمو بدون سانسور ندیدی خب اشکال نداره هنوز به اون مقام نرسیدی اما به مقام عقلانی که رسیدی از خود داستان فیلم باید متوجه میشدی که داره میره هامبورگ دوما کارگردان بیکار نیست که اخر فیلم هواپیما رو نشون بده
به نظر من پونه با تماموغ هایی که گفت زندگیش را دوست داشت چون هنگامی که توی فیلم میگه آدما دوجور میرن این نشان دهنده ی اینه ولی وقتی دید که کار از کار گذاشته و دیگه نمبتونه زندگیشرو از نو بسازه تصمیم به ترک مجید گرفت
منم موافقم که ناقد چیزی در مورد داستان مهم و زیر پوستی فیلم عنوان نکرده...در واقع فرای ظاهر فیلم که داستان معمول اعتیاد و شک و کمپ و تفاوت فرهنگی بود یک علاقه و افسوس کهنه هم در دل پونه بود..اینکه اسم فیلم به خاطر پونه بود...اینکه فیلم با صدای هواپیما شروع می شد....اینکه مرد غریب ...
معلوم نبود مقصد هواپیمای اول فیلم به کجا بود -- اما مقصد هواپیمای آخر فیلم به هامبورگ بود، احساسی! به نظر من، رتبه فیلم از 10، یک هست.
فیلم در حد نمایش در پرده سینما نبود.کارگردان سعی میکرد که فیلم از حالت یکنواختی دربیاد ولی موفق نمیشد.تمام تردیدها در مورد خیانت پونه با سکانس پایانی و گفتن مقصد پرواز حل میشه.پس پونه خیانت کرده بود. اگر این صحنه نمایش داده نمیشد شاید حرفی برای گفتن داشت.اینکه اعتیاد باعث شک و فر ...
ترلان در این فیلم اندازه ی یه زن ارایش کرده مثل این که یادش رفته 14 سالشه :-D
خب بخاطر نقشیه که داشته :roll: :roll: :roll: :roll: :roll: :lol:
مزخرف ترین بازیگر تو به خاطر پونه ترلان بود. عین زنای سی سالست. هههه
منم امروز رفتم فیلمو دیدم .... به نظر من فیلم جالبی بود .... تازه این فیلم خیلییی بهتر از فیلم گذشته بود .... نمی دونم چراااا این فیلمو برای اسکار انتخاب نکردند .... ناحقی بود .... من که متعجبم آخه چقدر پارتی بازی .... تدوین فلم هم خیلییی برام جالب بود .... به فیلم هیجان خاصی می ...
فیلم بسیار ضعیفه.